عصر ایران؛ مهرداد خدیر- اهمیت سالروز نخستین همهپرسی تاریخ ایران برای تعیین نوع حکومت در پی پیروی انقلابی ضد سلطنتی به قاعده باید همراه با انواع جشنها و برنامهها باشد اما در سکوت کامل برگزار میشود و در واقع هیچ آیینی ندارد و اعلام تعطیلی آن تنها تعطیلات نوروز در هفتۀ دوم را تثبیت کرده است.
مناسبت 12 فروردین، «روز جمهوری اسلامی ایران» است اما قرار داشتن آن در جوار روز 13 و در پایان نوروز این روز را مثل 29 اسفند روز ملی شدن صنعت نفت به بخشی از عید تبدیل کرده و مناسبت آن کمتر به یاد میآید.
یک قرائت در همین ساختار نیز که به مرور دست بالاتر را پیدا کرده البته چندان علاقهای به واژههای جمهوری و همهپرسی ندارد و اگر چندان در 12 فروردین درنگ نمیکنند از آن روست که چه بسا مشارکت بالای 90 درصد با ریزش مشارکت به زیر 50 درصد در آخرین انتخابات مقایسه نشود.
دربارۀ سالروز رفراندوم جمهوری اسلامی ایران این نکات را میتوان یادآور شد:
1. همهپرسی (واژۀ برساختۀ داریوش آشوری که بعدتر رایج و جایگزین رفراندوم شد) در روزهای 10 و 11 فروردین 1358 خورشیدی برگزار شد نه 12 فروردین. در این روز رهبری فقید انقلاب، تأسیس جمهوری اسلامی ایران را در پی آن رفراندوم رسماً اعلام کردند.
ایران، کشوری قدیم است و هرگز مستعمره نبوده و در زمره معدود کشورهایی که روز استقلال ندارد و از این رو قرار بود 12 فروردین روز ملی ایران باشد و رهبران خارجی این روز را تبریک بگویند اما عملا کارکرد آن به 22 بهمن انتقال یافته حال آن که 22 بهمن سلبی است چون حکومت پادشاهی را برانداخته و 12 فروردین تأسیسی است.
(شهرداری تهران در دورۀ جدید در بهمن 1400 جشن پرچم برپا کرد حال آن که مناسبت آن 12 فروردین بود. 22 بهمن سالروز پیروزی انقلاب ضد سلطنتی بود و 12 فروردین سالگرد تأسیس جمهوری اسلامی است و به همین خاطر در این فاصلۀ 50 روزه از مهندس بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت انقلاب اسلامی یاد می شد و عنوان جمهوری اسلامی به کار نمیرفت).
2. امام خمینی میتوانست در فردای پیروزی انقلاب اسلامی و در بامداد 23 بهمن 1357 فرمان تشکیل جمهوری اسلامی را صادر کند اما چنین نکرد و ترجیح داد این تأسیس با برگزاری رفراندوم باشد.
شاید به این خاطر که انقلاب بیشتر در شهرهای بزرگ جریان داشت و نسبت مشارکت کنندگان و حاضران در خیابان با همۀ جمعیت ایران مشخص نبود و به لحاظ بینالمللی نیز همه پرسی مشروعیتزاتر است تا تظاهرات اعتراضی ولو مانند راه پیمایی های تاسوعا و عاشورای 57 چشم گیر باشد. همه پرسی خاصه اگر با نظارت بین المللی باشد جای چون و چرا باقی نمیگذارد ضمن این که در فرمان نخست وزیری مهندس بازرگان و قبل از پیروزی انقلاب هم به این مأموریت اشاره شده بود.
3. در تاریخ ایران هرگز سابقه نداشت که حکومت جدید با همه پرسی مستقر شده باشد. تاریخ ایران تاریخ ایل ها و آل ها ست که از حاشیه به متن می آمده اند و بر تخت می نشسته اند. اساسا خود رفراندوم چندان مسبوق به سابقه نیست. به یاد آوریم یکی از دلایل مخالفت روحانیت سنتی بارفراندوم انحلال مجلس در دولت دکتر مصدق نه فقط سکوت قانون اساسی مشروطه که باور نداشتن به این وسیله به عنوان منبع مشروعیت بود چندان که 10 سال بعد در مخالفت با رفراندوم انقلاب شاه و ملت یا انقلاب سفید هم در نامۀ آیت الله گلپایگانی به شخص شاه به همین نکته استناد شد.
4. عنوان پیشنهادی مهندس بازرگان برای نام حکومت جدید و البته بر اساس مصوبۀ شورای انقلاب، «جمهوری دموکراتیک اسلامی» بود اما امام خمینی گفت : «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد». این سخن هم پیشنهاد بازرگان و افزودن واژۀ «دموکراتیک» را رد میکرد و هم خواست نیروهای سنتی را که با واژۀ «جمهوری» میانه نداشتند و خواستار تشکیل «حکومت اسلامی» یا «حکومت عدل اسلامی » بودند.
اصرار بازرگان به افزودن واژۀ دموکراتیک اگرچه به خاطر نگرانی از قرائتهای غیر دموکراتیک بود اما ضرورتی نداشت چون نام حکومت، تضمین کنندۀ دموکراسی نیست کما این که در عنوان حکومتهای توتالیتر یا کمونیستی در اروپای شرقی هم واژۀ «دموکراتیک» آمده و چند پادشاهی در اروپا از قویترین دموکراسی های دنیا هستند در حالی که با پدیدۀ جمهوری های موروثی هم روبه رو شدهایم.
5. رفراندوم جمهوری اسلامی وزن بسیار قلیل گروههای مارکسیستی در جامعه را به رغم سروصدای فراوان آنان نشان داد. از این رو بی گمان اگر انواع دیگری از حکومت هم به رأی گذاشته میشد باز جمهوری اسلامی رأی میآورد نه جمهوری دموکراتیک خلق ونمونه های دیگر.
6. در برگههای رأی فرض بر تغییر «رژیم پیشین» بود بنابراین گزینۀ نظام سلطنتی عملا منتفی بود. ضمن این که در برگه آمده بود «که قانون اساسی آن از تصویب ملت خواهد گذشت». از این رو برخی خرده گرفتند که مردم نمیدانند جمهوری اسلامی چیست و بعدتر و بر اساس قانون اساسی باید رأی گرفته شود. آنان بعدها یادآور شدند در آن زمان بحث ولایت فقیه مطرح نبود و در پیشنویس قانون اساسی هم نیامده بود و در مجلس خبرگان که خود جانشین مجلس مؤسسان شد افزوده شد.
در این بحثها آنچه نادیده گرفته میشود اما کاریزما و نفوذ فوقالعاده و اسطورهوار شخص امام خمینی بود که هر چه از تودههای مردم میخواست انجام میدادند و وقتی روشن فکران منتقد خود مجذوب آن شخصیت شده بودند عامه جای خود داشت.
واژۀ «انتخابات» در کنار «رفراندوم» در برگه ها هم نشان میدهد چقدر در این زمینه بی تجربه و تازهکار بودیم. چرا انتخابات با رفراندوم متفاوت است.
7. نویسندۀ این سطور در روزهای 10 و 11 فروردین نوجوان بود و حق رأی نداشت اما در روز 10 فروردین و در مدرسۀ مفید در بالای میدان انقلاب نورالدین کیانوری دبیرکل حزب تودۀ ایران را دیدم که به جمهوری اسلامی ایران رأی داد و روز بعد هم در روزنامهها خواندم که امیر عباس هویدا که 13 سال نخست وزیربود و عبدالله ریاضی که 12 سال رییس مجلس شورای ملی و عباس علی خلعتبری وزیر خارجۀ سابق نیز در زندان پای صندوق حاضر شدند. هویدا البته از اعلام رأی خودداری کرد و مطابق تربیت اروپایی گفت رأی شخصی است اما آن دو برگۀ آریِ خود را به خبرنگاران نشان دادند. هر سه نفر کمتر از 10 روز بعد اعدام شدند.
8. آیتالله گلپایگانی در پیام تبریک بعد از رفراندوم از جمهوری اسلامی به عنوان «ولایت فقها» نام برد ولی امام خمینی اشارهای به «ولایت فقیه» نکرد. بعدتر روشن شد که تلقی برخی مراجع این بوده که حکومت تحت نظارت فقیهان منتخب مراجع اراده میشود. ایدهای که در قالب شورای نگهبان بدون انتساب به مراجع و با حکم مستقیم رهبری اجرایی شد.
9. شاعر اولین سرود جمهوری اسلامی ایران*، ابوالقاسم حالت است و همین نشان میدهد انقلاب ایران تا چه حد مردمی بوده و اوایل اصراری بر قرائتهای ایدیولوژیک وجود نداشته که محتوای سرودی رسمی را به شاعر غیر ایدیولوژیک سپردند. این سرود بعدها به خاطر زمان بیش از یک دقیقه ای و فراز و فرود آن تغییر کرد اما مصراع اول آن در خاطرهها مانده است:
شد جمهوری اسلامی به پا
که هم دین دهد هم دنیا به ما
به زبان ساده و دور از تفسیر و تعبیر می توان گفت: راز رأی 98 درصدی و انتظار مردم از جمهوری اسلامی ایران در همین چند کلمه نهفته است: «هم دین دهد هم دنیا به ما».
10. کارنامۀ جمهوری اسلامی ایران را باید در روز جمهوری اسلامی بررسید و در 22 بهمن باید به اهداف انقلاب پرداخت اما این دو با هم خلط شده است. درست است که جمهوری اسلامی مولود انقلاب اسلامی است و مهم ترین شعار انقلاب هم «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بوده اما انقلاب بار تخریبی و براندازی دارد و جمهوری اسلامی و نظام، ماهیت تأسیسی.
نظریۀ استمرار انقلاب البته به مرور به گفتمان مسلط تبدیل شده و واژۀ نظام تحتالشعاع آن قرار گرفته است. هر چند با این هدف بوده که حکومت اسیر مناسبات جهانی و بوروکراتیک نشود و روحیۀ شورانگیز خود را حفظ کند اما سبب شده انتقاد به عملکردهای کسانی که بعضا در انقلاب نقشی نداشته اند به حساب اصل انقلاب گذاشته شود و رسانه های برانداز که مخالف اصل انقلاب اند نیز میوههای خود را بچینند.
------------------------------
*متن کامل اولین سرود از این قرار بود: