امروز روز طبیعت است و در بیان معنای آداب سنتی این روز نزد ما ایرانیان- از جمله گره زدن سبزه- گفته اند این آداب یعنی زندگی مان را به طبیعت گره بزنیم.
با این حال بارها گفته شده که متاسفانه علیرغم این همه زیبایی و طبیعت دوستی نهفته در این قبیل آداب باستانی، رفتار بسیاری از ما ایرانیان در این روز نه تنها نشانی از این دوستی با طبیعت ندارد بلکه نادانسته در جهت دشمنی با آن است.
باید اذعان کرد علیرغم این همه پرگویی تکراری هر ساله ، ظاهرا به اندازه کافی در این زمینه فرهنگ سازی صورت نگرفته چرا که اگر چنین بود باید اثر مثبت آن را در این رفتارها مشاهده می کردیم اما کافی است در ساعات پایانی روز سیزدهم فروردین هر سال نیم نگاهی به حاشیه جاده ها یا حتی بعضا خیابان های درون شهر بیندازیم تا آشکارا بی اثر بودن این همه سخنان هشدارآمیز مربوط به حفظ طبیعت و محیط زندگی را ببینیم.
جدا از آسیب شناسی لازم برای این موضوع آنچه اهمیت زیادی دارد استفاده از ظرفیت فرهنگی عظیم این روز برای پاکسازی مستمر طبیعت است چرا که بی اعتنایی به حفظ محیط زیست در طول سال نیز قابل مشاهده است و علیرغم برخی تلاش های پراکنده، به دلیل نامتناسب بودن این اقدامات با حجم آلودگی ها اثر این اقدامات نیز به اندازه ای که باید قابل مشاهده نیست.
آنچه همه ما طی مسافرت های زمینی در هر مقطعی از سال با تعجب شاهد آن هستیم ظهور «دشت های وسیع پلاستیک» در کنار جاده هاست که هر سال نیز به وسعت آن افزوده می شود و پاکسازی آن تلاشی فراتر از حد متعارف می طلبد. تمرکز بیشتر بر فرهنگ سازی و کار عملی برای حفظ طبیعت در روز باستانی ما ایرانیان، یعنی روز سیزدهم فروردین، شاید بتواند اندکی از بی توجهی ها را در دهه های گذشته جبران کند.
خوشبختانه چند سالی است که برخی همکاری ها میان «سپاه» و مسوولان «محیط زیست» و استفاده از ظرفیت های مردمی سپاه و بسیج در این زمینه آغاز شده اما تشکیل جمعیتی دایمی در این زمینه و توجهی مستمر به این مهم ضروری است. این کاری است که کم و بیش نزدیک به یک قرن است کشورهای پیشگام در توسعه که البته سهم بیشتری نیز در آلودن زمین دارند آغاز کرده اند و تحت عناوین مختلفی از جمله «سپاه مردمی حفاظت از محیط زیست» در دهه سی در آمریکا مشغول زدودن اندکی از آلودگی های صنایع بشری از صنع بی همتای خداوندی، یعنی طبیعت، بوده اند.