من ز گفتار خوشت زنده و هوشیار شدم
چهره انور تو دیدم و بیدار شدم
جامه رنگ و ریا کندم و بر تن کردم
خلعت عاشقی و راهی پیکار شدم
فارغ از خود شدم و نور خدا را دیدم
زود رفتی به غروب تو گرفتار شدم
غم هجران تو افکنده به جانم شرری
همچو یعقوب پریشان دل و افسرده و هم زار شدم
هستی کون و مکان بی تو عذابم می داد
متوسل به علی(ع) حیدر کرار شدم
در آن خانه گشایید به رویم شب و روز
که پس از رحلت او تشنه دیدار شدم
بگذارید که دائم ، از او یاد کنم
من با وصل به او وصل به دادار شدم آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.
زیبا زعفری