به گزارش خبرگزاری مهر، اخیراً صحنه سیاسی پاکستان شاهد تغییرات و تحولات سریعی بوده است. دولت عمران خان در آستانه رأی عدم اعتماد از پارلمان پاکستان قرار گرفته و نخست وزیر پاکستان این مسئله را توطئه ای از سوی آمریکا میداند. به دلیل همسایگی ایران با پاکستان و علایق مشترک فرهنگی، تحولات پاکستان برای مردم ایران با اهمیت است. اما نکته جالب این است که اطلاعات مردم ایران در مورد این همسایه مهم بسیار اندک و ناقص است. برای بررسی این مسئله با «پیر محمد ملازهی» کارشناس ارشد مسائل شبه قاره گفتگویی انجام شده که نکات مهم آن در ادامه میآید:
پیر محمد ملازهی کارشناس ارشد مسائل شبه قاره در پاسخ به چرایی اطلاعات اندک مردم ایران نسبت به پاکستان گفت: اینگونه نیست که دو ملت پاکستان و ایران نسبت به یکدیگر بیگانه و بی اطلاع باشند حداقل مناسبات تاریخی اینطور نشان داده که این دو ملت با یکدیگر همواره در ارتباط بودهاند. به خصوص که مرز طولانی مشترکی میان دو کشور در منطقه حساس بلوچستان وجود دارد.
وی تاکید کرد: یکی از دلایل کم توجهی ایران، چه در سطح حاکمیت و چه در سطح مردمی، همین مسئله است که مقداری نگاه منفی در ذهنیت ایرانیان ایجاد شده است. علت مورد گفته شده این است که پاکستان کشوری با مردم فقیر است که همواره دست نیاز خود را به سوی قدرتهای خارجی دراز کرده است. از ۱۹۴۷ تاکنون این کشور محتاج کمکهای خارجی بوده کمکهایی که از دو منبع کشورهای غربی و عربی به ویژه از سوی عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکا تأمین شده است. بنابراین، از آنجایی که ایران و عربستان سعودی چه در قبل از انقلاب و چه بعد از آن در رقابت به سر میبرند این مسئله به طور مستقیم بر نگاه ایرانیها نسبت به روابطمان با پاکستان تأثیر گذاشته است.
کارشناس ارشد مسائل شبه قاره در ادامه تاکید کرد: طبیعتاً پاکستان که کمکهای مالی خود را از عربستان سعودی دریافت میکند مواضع خود را هم مطابق با خواست آنها تنظیم میکند. از این زاویه مقداری این نگاه منفی قابل توجیه و توضیح است. از سوی دیگر، بعد از انقلاب جهت گیری هایی که آمریکاییها علیه ایران پیدا کرده و با ما تضاد پیدا کردند این مسئله هم ذهن ایران را نسبت به پاکستان منحرف کرد البته پاکستان هم همواره سعی داشته تا مناسبات خوبی با ایران داشته باشند و از امکانات ایران استفاده کنند.
ملازهی بیان داشت: نکته سوم، مسئله هند است؛ به رغم اینکه پاکستان کشوری اسلامی است و طبیعتاً باید به ایران نزدیک تر باشد اما به ویژه پس از انقلاب اسلامی و پررنگتر شدن نگاه شیعی و تمایز این نوع تفکر شیعی با تفکر پاکستانیها به عنوان کشوری اسلامی اما با اکثریت اهل سنت و ارتباطات قوی آنها با سعودی و نگرش ایران نسبت به نفوذ وهابیت سعودی در پاکستان، ذهنیت تهران را نسبت به نوع روابط با این کشور تحت تأثیر منفی قرار داد.
وی تاکید کرد: مسئله دیگر، تردید ایران نسبت به امنیت سیستان و بلوچستان در سالهای گذشته است. گروههای ضدانقلاب بین سیستان و پاکستان رفت و آمد دارند به ویژه اینکه برخی از آنها از قبایل مشترک هستند و همچنین سازمان اطلاعات نظامی پاکستان (ISI) از آنها به نفع خود برای تنظیم روابط با ایران بهره برداری میکند همانطور که از گروههای رادیکال برای فشار وارد کردن بر هند استفاده میکند.
ملازهی در جمع بندی این بخش از سخنانش گفت: در این میان پازلی وجود دارد که وقتی قطعات آن را کنار هم میچینیم پی می بریم که نگاه کلی ایران نسبت به پاکستان مثبت نیست. و همین امر موجب شده تا ایرانیها آنطور که باید علاقمند به شناخت پاکستان نباشند. پاکستان کشوری ۲۰۰ میلیونی است و ساختار قدرت آن به گونهای که است که معیارهای مختلف از جمله ارتش و احزاب سیاسی و مذهبی و گروههای رادیکال مانند سپاه صحابه در قدرت نقش اساسی ایفا میکنند. با تمامی این اوصاف نگاه پاکستانیها نسبت به ایران مثبتتر بوده است. قاچاق مواد مخدر و نیروی کار از پاکستان و افغانستان به ایران دیگر مسائلی هستند که علاوه بر مسائل قبلی بر مناسبات دوسویه تأثیر منفی گذاشتهاند.
وی بیان داشت: در مجموع برداشت من این است که زمینههای مثبتی برای همکاری دو طرف وجود دارد. پاکستان نخستین کشوری بود که پس از انقلاب اسلامی حکومت ایران را به رسمیت شناخت. همچنان که در زمان طاغوت وقتی حکومت پاکستان تأسیس شد ایران نخستین کشوری بود که این حکومت نوتاسیس را به رسمیت شناخت. بسط روابط پاکستان و ایران بستگی به کار رسانهای و اراده دولتها دارد. طی مدتی که جنگ داخلی افغانستان شدت گرفت و طالبان در این بین مورد حمایت دولت پاکستان و عربستان و امارات قرار گرفت این مورد هم به بروز تنش و رقابت میان طرفین منجر شد.
ملازهی در پایان تاکید کرد: هنوز نیاز است که ایرانیها پاکستان و امکانات این کشور و ساختار آن را بیشتر بشناسند. تجارت مرزی مناسبی دو کشور میتوانند بین خود برقرار کنند که البته بسیار مهم است. در حال حاضر نگاه تهران به هند نزدیک تر است چراکه این کشور تمایلات همکاریهای اقتصادی خود را با ایران در بندر چابهار نشان داد. به شکل سنتی هم میتوان گفت که حضور فارسی زبانان زرتشتی در هند و فعالیتهای آنان در این کشور موجب شده تا روابط هند و ایران جلوه بهتری به خود بگیرد. مسلمانان گورکانی که از افغانستان به هند کوچ کردند که زبان آنها هم فارسی است موجب شده تا روابط دیرینه فرهنگی و تاریخی میان دو کشور نقش مثبت و سازندهای ایفا کند. علاوه بر همه اینها باید اشاره کرد که بیشترین کتب به خط فارسی در جهان در هندوستان است. بنابراین هند در مجموع بیشتر مطلوب ایرانیان است تا پاکستانی که زمانی از هند جدا شد.