برترینها: صدای خوانندههای نامدار و اسطورههای موسیقی همچنان جاویدان است و آهنگها و آلبومهای آنها در دسترس علاقهمندان قرار دارد. اما اینکه یک هنرمند درگذشته، دوباره پس از مرگ روی صحنه حاضر شود و بهطور زنده موسیقی اجرا کند، چیزی است که فقط با فناوریهای نوین امکانپذیر میشود.
تجربه حضور هایده، خواننده فقید روی صحنه شبکه منوتو و همخوانی سحر با او شگفتی بینندگان این برنامه را برانگیخت و البته به شدت به دلشان نشست. نگاهی خواهیم داست به تکنولوژی هولوگرام که در این نمایش مورد استفاده قرار گرفت و سر و صدای زیادی در دنیای تکنولوژی به پا کرد.
هولوگرافی یا عکاسی هولوگرام یک تکنیک تصویر برداری است. این تکتیک به این صورت است که ابتدا نوری که توسط سوژه عکس پراکنده میشود را ثبت کرده و سپس همین نور پراکنده شده را به شکلی به نمایش میگذاریم که حجم سه بعدی جسم به نمایش در آید.
برای مقدمهسازی نخستین تورش در آمریکا طی دهه اخیر، رانی جیمز دیو ماهها در دفتری کوچک در لوس آنجلس به سر میبرد. دفتر در طبقه دوم یک مجتمع تجاری سر باز واقع شده، بالاتر از یک فروشگاه ویپ و یک مرکز خدمات ماساژ. تنها چند روز تا آغاز تور باقی مانده و تیم دیو حسابی مشتاق است. دیو هیچوقت به یکی از نامآشناترین موزیسینهای آمریکایی تبدیل نشد، اما او یکی از برترین وکالیستهای هوی متال در زمان خود بود، درست در جایگاهی مشابه به آزی آزبورن (که بعدا در گروه Black Sabbath جایگزین او شد) و همینطور اکسل رز و رابرت پلنت.
دیو که کارش را در دهه ۱۹۷۰ میلادی آغاز کرد، تولید برخی از مضحکترین و در عین حال بنیادینترین آثار در ژانر خود را برعهده داشت. او راجع به گرگها و شیاطین میخواند و با اژدهایی رباتیک در صحنه حاضر میشد. او علامت درود هدبنگرها را به طرفداران خود نشان میداد و مدعی میشد که مادربزرگ ایتالیاییاش از این علامت برای دور کردن بدشانسی استفاده میکرده است.
اما نظرات راجع به تور «بازگشت دیو» بسیار متناقض بود، عمدتا به این خاطر که او ۱۰ سال پیش مرده است. دفتر Marina del Rey که پیشتر صحبتش را کردیم نیز مقر یک کمپانی تولیدکننده افکتهای بصری است که هولوگرام دیو را ساخته است. تور جهانی و هولوگرامی دیو همراه با گروهی برگزار شد که عمدتا، اعضای سابق بند دیو بودند.
اگر این تور را تا به امروز تماشا نکردهاید، بهتر است سری به یوتوب زده و ویدیوهای ضبط شده توسط طرفداران را تماشا کنید. مثلا میتوانید به سراغ اجرای موسیقی Rainbow in the Dark بروید که یکی از برجستهترین آثار دیو در سال ۱۹۸۳ بود و مجددا در تئاتر Center Stage در آتلانتا اجرا شده است. در جریان این اجرا، هولوگرام دیو بخش اعظمی از استیج را اشغال کرده، به این طرف و آن طرف میجهد، سیم میکروفون را با ریفهای دیوانهوار تکان میدهد و گاهی هم از دست آزادش برای برجسته کردن دشوارترین وکالهایش استفاده میکند.
در لحظهای دیگر، بیورن انگلن، نوازنده باس، چند قدم عامدانه به سمت چپ برمیدارد و اجازه میدهد که هولوگرام مقابلش برقصد. به این ترتیب، توهمی از نمایش یک تصویر سهبعدی شکل میگیرد.
تصویر خود هولوگرام اندکی نامتعارف است و بسیار درخشانتر از دیگر انسانهای حاضر روی استیج جلوه میکند. مانند شبحی که برای تبدیل شدن دوباره به یک انسان تقلا میکند. یکی از مهمترین تصمیماتی که انیماتورها باید میگرفتند، انتخاب سن درست برای هولوگرام بود. دوران اوج دیو در شبکه MTV آنها را حسابی وسوسه کرد، اما عجیب بود اگر جوانی او را کنار اعضای بندی که حالا حسابی کهنسال شده بودند مشاهده میکردیم. دیو اگر در سال ۲۰۱۹ زنده بود، ۷۷ سال داشت که سنی مناسب برای عضو اصلی یک گروه هوی متال در یک کنسرت نیست. تیم سازنده در نهایت تصمیم گرفت که از چهره و اندام دیو در میانسالی استفاده کند، با شلوار مشکی و دستبندهای چرمی.
استارتاپی به نام EyeIlusion مسئولیت برگزاری تور «بازگشت دیو» را برعهده داشت. این یکی از معدود شرکتهایی است که چشم به فرمی جدید از سرگرمیهای هیبریدی (یعنی نیمی کنسرت و نیمی تکنولوژیهای بصری) و درآمدزایی از آنها چشم دوخته. EyeIlusion تاکنون هولوگرامهای متعددی از موزیسینهای مختلف ساخته که از جمله آنها میتوان به فرانک زاپا اشاره کرد. صاحب EyeIlusion مردی ۴۷ ساله به نام پیتر شاپیرو است. شاپیرو در سال ۲۰۱۵ تهیهکننده کنسرتهای «Fare Thee Well» به مناسبت پنجاهمین سالگرد تاسیس گروه Grateful Dead بود که با درآمد ۵۰ میلیون دلاری، تبدیل به یکی از موفقترین رویدادها در تاریخ موسیقی زنده تبدیل شد.
شاپیرو تجارت موسیقی هولوگرامی را بسیار نویدبخش میداند: «به این نگاه کنید که تنها در چند سال اخیر چند نفر را از دست دادهایم: دیوید بویی، پرینس و تام پتی. حالا به این فکر کنید که تا ۱۰ سال آتی چند موزیسین دیگر ممکن است جان خود را از دست بدهند یا اینکه دیگر کنسرتی برگزار نکنند: رولینگ استونز، د هو، ایگلز، بیلی جوئل، التون جان، پاول مککارتنی و بروس اسپرینگستین. این خوانندگان نهتنها ستونهای راک کلاسیک هستند، بلکه ستون تجارت کنسرت نیز هستند. بله، تیلور سوییفت و آریانا گرانده را نیز داریم. اما ستونها و ارکان اصلی، اینها هستند.»
محاسبات شاپیرو شاید غافلگیرکننده باشد، اما اشتباه نیست. بنابر آمار موسسه Pollstar، حدود نیمی از درآمد ۲۰ تور کنسرت پردرآمد سال ۲۰۱۹ در آمریکای شمالی، توسط خوانندگانی اجرا شده که حداقل ۶۰ سال سن داشتهاند و از جمله آنها میتوان به شر، کیس، فلیتوود مک، پاول مککارتنی، دد اند کامپانی و بیلی جوئل اشاره کرد. از سوی دیگر، رولینگ استونز، التون جان و باب سیگر نیز نیز در ردههای نخست تا سوم پردرآمدترینها حضور دارند.
استفاده از تکنولوژی برای زنده کردن افرادی که جان خود را از دست دادهاند شاید متعلق به داستانهای علمی-تخیلی به نظر برسد، اما در عین حال میتواند یک جریان درآمدی تازه را برای صنعت موسیقی به همراه داشته باشد: آن هم در دورانی که یا خوانندگان محبوب جان خود را از دست دادهاند یا دیگر قادر به نشر موزیکهای تازه و برگزاری کنسرت نیستند.
توپاک شکور یکی از نخستین سوژههای آزمایش این تکنولوژی جدید بود. ۱۵ سال بعد از کشته شدنش، ورژن هولوگرامی او به شکلی غافلگیر کننده در فستیوال Coachella سال ۲۰۱۲ حضور یافت. برای نمایش تصاویر هولوگرافیک یک انسان در ابعاد واقعی، نیازمند لیزرهایی قدرتمند و گرانقیمت هستید که میتوانند پوست و گوشت بدن انسان را بسوزانند. هولوگرام توپاک به کمک ترکیبی از جلوههای ویژه کامپیوتری، یک بدل برای بدن توپاک و یک حقه تئاتری به نام «شبح پپر» که ورژنهای مختلفی از آن در تمام اجراهای هولوگرامی موسیقی در سالهای اخیر به کار گرفته شده، ساخته شد.
همانطور که جیم استاینمیر شعبدهباز در کتاب خود به نام «پنهان کردن فیل» آورده، جان هنری پپر، کارگردان انستیتوی پلی تکنیک سلطنتی لندن، استفاده از تکنولوژی را با بازسازی یک صحنه از کتاب «مرد تسخیر شده» چارلز دیکنز در شب کریسمس ۱۸۶۲، به محبوبیت رساند. پپر برای احضار شبحهایش، نوری بسیار درخشان را روی بازیگری که پشت یک بریدگی در زیر استیج پنهان شده بود تاباند. این کار باعث میشود که بازتابی از آن بازیگر روی شیشه پشت استیج دیده شود. این تکه شیشه کاملا روی استیج بود، اما از چشم مخاطبان دور باقی ماند. به این ترتیب بازتاب حرکات بازیگر، اندکی پشت شیشه دیده میشد.
استاینمیر در کتاب خود میگوید که «اگر تمام بازیگران کاملا همگام بودند، شبح میتوانست با کاراکترهای روی صحنه تعامل کند». پپر میخواست از این تکنیک برای یک سخنرانی علمی استفاده کند، اما مخاطبان آنقدر شیفته کار او شده بودند که پپر در نهایت مسیر شعبدهبازی را در پیش گرفت و تورهای مختلفی در تئاترهای آمریکا و بریتانیا برگزار نمود.
هولوگرام توپاک تنها دو آهنگ اجرا کرد. اما بازسازی دیجیتالی او، یک اثبات مفهوم واقعی به حساب میآمد. پس از این نوبت به انبوهی از موزیسینهای دیگر رسید: هولوگرام مایکل جکسون در مراسم Billboard Music Awards سال ۲۰۱۴ اجرا داشت و هولوگرام خوان گابریل، سوپر استار مکزیکی نیز در کنسرت یادبود خودش ظاهر شد. حتی موزیسینهای زنده هم از این تکنولوژی استفاده کردهاند. مثلا چیف کیف، رپر شناختهشده، در سال ۲۰۱۵ اجرایی هولوگرامی در فستیوال موسیقی کالیفرنیا داشت. اما یک سوال کماکان بیپاسخ باقی مانده: آیا مخاطبان حاضر به شرکت در یک کنسرت کاملا هولوگرامی میشوند؟
مارتی تودور، مدیر ارشد شرکت Base Hologram Productions است که از کهنهکاران دنیای هولوگرام به حساب میآید. او وقتی ویدیوی هولوگرام توپاک را در Coachella دید، احساس میکرد احتمالا پتانسیلهایی بسیار فراتر از غافلگیریهای کوچک در فستیوالهای موسیقی وجود داشته باشد.
تودور این ایده را پیش برایان بکر برد، مدیر سابق شرکت Clear Channel Entertainment که بزرگترین شرکت پرومد رویدادهای سرگرمی به حساب میآمد. برای برک، سرگرمیهای زنده یک تجارت خانوادگی بود. پدر او، آلن بکر، در سال ۱۹۶۶ میلادی به تاسیس یک شرکت محلی در زمینه پرومد رویدادهای سرگرمی کمک کرد که Pace Entertainment نام داشت و در نهایت به یکی از برجستهترین بازیگران حوزه سرگرمی در آمریکا تبدیل شد. وقتی برایان بعد از اتمام کالج به کمپانی پیوست، به تاسیس واحد اجراهای تئاتری Pace کمک کرد که بعدا تبدیل به یکی از اصلیترین منابع درآمد Pace تبدیل شد. این واحد، مسئولیت برگزاری انبوهی از اجراهای خیرهکننده برادوی مانند «گربهها»، «خانم سایگون»، «بینوایان» و «شبح اپرا» را برعهده داشته است.
دستاوردهای فنی این نمایشها، این سیگنال را به مخاطبان محلی میداد که میتوانند منتظر تئاترهایی پر زرق و برق، به اندازه تئاترهای نیویورک یا لندن باشند. بکر میگوید «ما همواره به دنبال راهکارهایی در صنعتمان میگردیم که اجازه میدهند کارهای متفاوت انجام دهیم.». بعد از شنیدن ایده تودور برای استفاده از هولوگرام، بکر به فکر فرو رفت که آیا این تکنولوژی هم میتواند یکی از آن راهکارها باشد یا خیر.
بعد از اجرای هولوگرامی توپاک، همین سوال برای دیگر کمپانیهای فعال در حوزه هولوگرام نیز پیش آمد و خیلی زود شاهد امضای قراردادهای مختلف بودیم. Digital Domain، شرکتی که هولوگرام توپاک را ساخت مدت کوتاهی بعد از این نمایش ورشکسته شد، اما یکی از صاحبین آن به نام جان تکستور، فورا به سراغ تاسیس یک شرکت جدید رفت که Pulse Evolution نام دارد. این شرکت هولوگرام مایکل جکسون را ساخت و سپس اعلام کرد که حقوق ساخت هولوگرامهای الویس پریسلی، مرلین مونرو و گروه Abba که سال ۱۹۸۲ از هم پاشید را نیز دریافت کرده.
از سوی دیگر یک میلیارد بریتانیایی-یونایی به نام آلکی دیوید هم یک شرکت هولوگرامی رقیب به نام Hologram USA تاسیس کرد. دیوید که یکی از میراثداران یکی از شرکتهای ثروتمند بستهبندی کوکا کولا بود، اعلام کرد که تصاویر هولوگرامی پتسی کلاین، بیلی هالیدی و جکی ویلسون را میسازد.
به شکل مشابه، شرکت Base Hologram که توسط تودور و بکر تاسیس شده بود نیز شروع به خرید حقوق مربوط به شخصیتهایی مانند ماریا کالاس و روی اوربیسون کرد و اجراهای هولوگرامی آنها را طی سال ۲۰۱۸ در آمریکا و اروپا روی صحنه برد. این نمایشها آنقدر خوب از آب درآمدند که هم فرزندان اوربیسون راضی بودند و هم منتقدین و مخاطبان. البته که Base روی موزیسین درستی دست گذاشته بود. همانطور که تودور میگوید: «روی اجراکنندهای بود که عمدتا ثابت میایستاد - اکثر حرکات او صرفا شامل نواختن گیتار روی صحنه میشد».
اجرای هولوگرامی کالاس هم جذابتر از آب درآمد. در بخشی از این اجرا، ورژن هولوگرامی او یک دست کارت بازی را به آسمان پرتاب میکند و کارتها میان زمین و هوا، درست همگام با توقف موسیقی، فریز شده و سپس به زمین میریزند. منتقد نیویورک تایمز به صورت خاص تحت تاثیر این حرکت قرار گرفت و در نقد خود آن را اینگونه توصیف کرد: «محشر و در عین حال پوچ. به شکلی عجیبی درگیرکننده، اما در عین حال مسخره». بعد هم نوبت به کنسرت کامل ویتنی هیوستون رسید که مرگ تراژیکش به خاطر اووردوز، تمام طرفداران را شوکه کرده بود.
دبوراه اسپیر، یکی از ادیتورهای موسسه Pollstar میگوید که ارقام تورهای اوربیسون و زاپا واقعا تحسینبرانگیز بودهاند. به عقیده او، بازاری بسیار بزرگ برای شوهای هولوگرامی وجود دارد. تور اوربیسون توانست در جریان ۱۶ شو، بالغ بر ۱.۷ میلیون دلار درآمدزایی کند و ۷۱ درصد از صندلیها فروش رفتند. تور زاپا هم به صورت میانگین ۹۷۳ صندلی به ازای هر شو فروخت و این یعنی تمام صندلیها در لندن و آمستردام به فروش رفتند؛ و این پایان راه نیست و چنین نمایشهایی میتوانند راهشان را به کلوپها، تئاترها و مراکز هنری سراسر جهان باز کنند؛ آن هم با نامهای بزرگی مانند ویتنی هیوستون.
هولوگرام ویتنی هیوستون با فیلمبرداری از طریق تکنیک موشن کپچر ساخته شده است. بازیگر روی یک استیج صدای بزرگ ظاهر میشود و طراحان رقص هم از راه میرسند تا حرکات را مدیریت کنند. طراح رقص این پروژه، فاطیما رابینسون بوده که قبلا اجرای کندریک لامار در گرمی سال ۲۰۱۶ و اجرای گروه ویکند در اسکار ۲۰۱۶ را طراحی کرده.
روش کار همان رویکردی است که استودیوهای پسا تولید هالیوودی برای مدتهای طولانی از آن برای ساخت کاراکترهایی مانند گالم (در ارباب حلقهها) یا تانوس (در انتقامجویان) استفاده کردهاند: تصویربرداری موشن کپچر، حرکات یک بدل را ضبط میکند و بعد آن حرکات، تبدیل به فونداسیون یک مدل دیجیتالی سهبعدی میشوند. اما در مورد هولوگرام سلبریتیها، اکثر حرکات بدن توسط یک بدل تقلید میشود و بعد هنرمندان باید چهره او را به صورت دستی طراحی کنند و حرکات لب را نیز با موسیقی همگام؛ و بدل کار دشواری در پیش دارد. بدل ویتنی هیوستون از میان ۹۰۰ بازیگر مختلف انتخاب شد و مشخصا در کارش وارد بوده. او باید بتواند با حرکات ریز بدنش، احساس حضور ویتنی هیوستون را تداعی کند. هنگامی که یکی از اجراهای هیوستون را تماشا میکنید متوجهاش نمیشوید، اما او در کنار صدای قدرتمندش، حرکاتی بسیار ظریفی با شانه و دستان و چشمان خود میکند که اگر به درستی بازسازی نشوند، آن حس همیشگی را به وجود نمیآورند. بازیگر باید بارها و بارها از حرکات او تقلید کند، گاهی با سرعت بیشتر و گاهی با سرعت کمتر، تا بالاخره آنچه که لازم است، ضبط شود؛ و با تصویر دیجیتال و نهایی میتوان هرکاری کرد. مثلا میتوان کاری کرد که هیوستون در آسمان پرواز کند و به آرامی پا روی زمین بگذارد.
وقتی اینگونه به چنین نمایشهایی نگاه میکنیم، به همان اندازه که مصنوعی و غیرطبیعی به نظر میرسند، فرصتی جادویی برای زنده نگه داشتن نامها نیز هستند. شاید یک روز فرزندان ما بتوانند موزیسینها و دیگر هنرمندان نسل ما و قبل از ما را اینگونه تماشا کنند. نه در یوتوب و روی نمایشگر کامپیوتر و موبایل، بلکه زنده و از نزدیک و روی استیجی مشابه تمام استیجهایی که هنرمند پیشتر روی آنها حضور یافته و طرفدارانش را به وجد آورده.
منبع: دیجیاتو و livescience