طرد شدن و تنها ماندن، یادآور عمیقترین ترس آدمی است. در نخستین روزگاران تمدن آنچه بقای آدمی را ممکن میکرد، تشکیل گروههایی کنار هم بود که امکان مراقبت، تامین غذا و دفاع از خویش را نسبت به شرایط تنهایی صدچندان میساخت به همین نسبت فرد مطرود از خانواده و قبیله، به شدت برابر خطرات آسیبپذیر و شکننده میشد. در زمانه مدرن ما میراثدار آن هراس اجدادی هستیم. تنهایی و انزوا تکرار تجربه طردشدگی است که باعث اضطراب و افسردگی در جان انسان میشود.
معضل تنهایی ریشه در ۲۰۰ سال گذشته دارد. قبل از آن تنهایی هیچ بار معنایی منفی نداشت. ولی به تدریج با تعابیری از خالی بودن و فقدان همراه شد که صنعتی شدن، رشد اقتصاد مصرفگرایانه و فردگرایی به این احساس انسان مدرن دامن زد. اگر از مردم بپرسید چند نفر در زندگیشان هست که میتوانند با اطمینان به او تکیه کنند و با او احساس تنهایی نکنند، در بیست سال گذشته جواب آنها سه نفر بود، ۱۰ سال گذشته دو نفر و اکنون یک نفر (دکتر مایکل بادر، نویسنده و روانشناس آمریکایی)
تنهایی تحمیل تبعیدی آزارنده به تاوان جرمی ناکرده است و تاب آوردنش دوچندان دشوار. تنهایی باعث میشود هلهله پیروزی انسان ناشنیده، اشک اندوهش نادیده و یاریخواستن او بیهوده باشد. برای آدمی چنین رها شده به خویش نه به دستآوردن لذتبخش است و نه از دست دادن قابل جبران. از یونگ روانپزشک مشهور نقل است که نیمی از روان انسان در خلوت شکوفا میشود و نیمی دیگر در ارتباط. جبر زیستن در روزگاری که ویژگی اساسیش فاصله و ابهام است باعث شده تا ارتباط با طبیعت، خانواده و دوستان را از دست بدهیم، پس ناگزیر نیازهایی مانند صمیمیت و پیوند برطرف نمیشوند. از آنسو وقتی تنهایی اجبار انسان باشد دیگر نامش نه خلوت که انزوایی جانکاه است. امروزه جامعه ایران شهروندانی عاصی دارد که تجردگرایی مفرط همراه با خشونت در آن موج می زند. جامعه ای که نیاز به یک پژوهش در مورد علت تجرگردایی است. در همین راستا گفتگویی داشتیم با یکی از اساتید جامعه شناسی. با گسترش نیوز همراه باشید:
امان الله قرایی مقدم، جامعه شناس و استاد دانشگاه در گفتگو با گسترش نیوز در مورد موضوع یاد شده اظهار کرد: در مورد مسئله تکنوازی با توجه به مقاله که چند سال قبل نوشتم، پیشنهاد می دهم برای این مشکل یک وزارتخانه به نام وزارت تنهایی ایجاد شود. در جامعه ما متاسفانه تجرد گرایی به دلایل مختلف رو به فزونی است و این یک مسئله حاد است که اثرات اجتماعی مثل پیری و همچنین اثرات اقتصادی و سیاسی، فرهنگی دارد. تکنوازی پدیده شومی است که جامعه ما به دلیل اینکه چشمانداز خوبی برای جوانان ندارد. بیکاری وسختی در تأمین معاش وجود دارد و تفریحات بیرون از خانه وجود دارد که قبل از انقلاب اینها آغاز شده بود.
وی افزود: یادم میآید که در سال ۵۴ اینها را مطرح کردیم تا ۵۷ هم رشد طلاق و هم تفریحات بیرون از خانه بالا بود. یعنی ارتباطات نادرستی که بین زنان و مردان مجرد یا به اصطلاح «ژیگول ها» (مردی است که در ازای ارائه خدمات جنسی یا محافظتی، مورد حمایت و پشتیبانی عموماً مالی یا سیاسی یک زن قرار میگیرد) شکل می گیرد.
قرایی مقدم ادامه داد: در همین رابطه بر روی ۱۵۰ زن و دختر کار کردیم. البته از سالهای قبل این مشکلات وجود دارد و همه اینها باعث شده است که تجرد گرایی یا به اصطلاح تکنوازان در جامعه افزایش پیدا کند. تجردگرایی علاوه بر اثرات جمعیتی، تاثیر فراوانی بر جنبه های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و همچنین اثرات روحی و روانی دارد. فرد (چه دختر و چه پسر) در جامعه از لحاظ اینکه تشکیل خانواده نداده صدمات روحی و روانی میبیند.
این استاد جامعه شناسی بیان کرد: از نظر اقتصادی وقتی خانواده تشکیل نمیشود، یعنی اقتصاد جامعه پایین میآید زیرا اقتصاد جامعه به اقتصاد خانواده وابسته است، وقتی فرد مجرد است به پس انداز و آینده نگری و تلاش برای درآمد بیشتر نمیپردازد و از لحاظ سیاسی مسلم است اثرات مخربی برای حکومت از نظر پیری جمعیت دارد که این امر از مشکلات عدیده در جامعه امروزه ایران است.
وی خاطرنشان کرد: موارد یاد شده، اثراتی است که متاسفانه سبب شده تکنوازی یا مجردگرایی در جامعه افزایش پیدا کند. از جمله آنها می توان به همباشهای سیاه اشاره کرد. فلسفه ازدواج سفید یک اصطلاح غلط، خطرناک و مضر است، زیرا نه ازدواج است و نه سفید بلکه یک همباشی سیاه است. یعنی زن و مردی که با هم هستند و بدون اینکه آیندهای در زندگیشان داشته باشند. این مورد قبل از انقلاب شروع شده بود و افزایش پیدا کرد.تکنوازان جمعیت و ساختار جمعیت را در تمام زمینه ها با مشکل روبرو کرده اند.
قرایی مقدم با بیان اینکه فضای مجازی تاثیر بسزایی بر این امر دارد ، اظهار کرد: البته عوامل مهم دیگری همچون بیکاری، تامین معاش و مسکن و... هم اثرگذار است. البته تغییر ذهنیتی که در دختران و پسران شکل گرفته و سبب شده که جوانان ما وظیفه مدار و مسئولیت پذیر بار نیایند. یعنی دختران می گوید برای چه ازدواج کنیم که آقابالاسر داشته باشیم! پسران می گوید مگر قحط دختر است، این همه دختر برای دوستی وجود دارد! جامعه امروز وظیفه زوجین را نمیداند. ازدواج تنها ارضای غریزه جنسی نیست بلکه مسائل دیگری هم وجود دارد. البته ناگفته نماند که در این راه هم کم کاری هایی توسط دولت از نظر موسیقی و نشاط و شادی و محدودیت ها و محرومیت هایی برای ارتباط دختر و پسر در جامعه به وجود آمده که اثرگذار است.
وی ادامه داد: در چند سال قبل بارها بیان کرده ایم برخی از آژانسها هستند که دخترها و مردان را جا به جا می کنند. اکنون کافی است نگاهی بر بستر جامعه بیاندازیم، خانه هایی هستند که یک ساعته در مشهد اجاره داده می شوند و یا هتل هایی که زنان را پیشنهاد میکند. همه اینها مشکلاتی است که فضای مجازی تاثیر زیادی بر آن داشته است. در نتیجه سبب تغییر ذهنیت شده است یعنی جوانی که امکانات دارد، کار دارد، ثروت دارد زیر بار مسئولیت نمیرود و میگوید برای چه زن بگیرم چون چشم اندازم از آینده خوب نیست.
این جامعه شناس ادامه داد: از قدیم گفتند جمعیت را زیاد کنید. چرا زیاد نمی شود؟ هم به دلیل مسائل اقتصادی هم به دلیل ذهنیت، شما تصمیم می گیرید بچه دار شوید. فکر میکنید این بچه در آینده چه میشود؟چه چشماندازی وجود دارد؟ طلاق و بیکاری و فقر و شکاف طبقاتی هیچکدام در کشور کم نیستند. این است که ذهنیت امروز زن و مرد ایرانی تغییر کرده و مانند گذشته نیست که افتخار کند که چند بچه آورده است. امروز وقتی یک زن و مرد که می خواهند بچه دار شوند، ۳۰ سال آینده را پیش بینی می کنند و می فهمند که چشم انداز خوب نیست،تاریک است و مبهم. در جامعه هراس وجود دارد.بله در این زمینه هم فضای مجازی و رفتارها و تاثیرات عوامل برونزا مانند بیکاری و فقر تاثیرگذار است. بیکاری ام الفساد است که چشم انداها را از بین برده است.
وی افزود: وقتی صحبت از سه میلیون جوان بیکار می شود و هزینه خانوار بالای ۱۵ میلیون است این است که ازدواج صورت نمی گیرد در نتیجه تکنوازان و همباشهای سیاه و خانههای اجارهای ساعتی افزایش پیدا می کنند و فحشا به لایه های زیرین می رود و صدمات جبران ناپذیری را بر جامعه وارد می کند.
این استاد جامعه شناسی در پاسخ به این سوال که اخیرا یکی از مفهوم هایی که در جامعه شناسی ایران مطرح میشود مربوط به شهروند عاصی است. چرا جامعه ایران به این مرحله رسیده و نشانه های ظهور شهروند عاصی چه میتواند باشد؟ اظهار کرد: اصولاً خود شهرنشینی یکی از عوامل مهم مسئله تجرد گرایی است و اصولاً زندگی شهری بنابر نظر ژرژ گورویچ به دلیل شتاب متغیر تند شونده سریع تر از حد ممکن می گذرد. یعنی زمان در شهرهای بزرگ سریعتر است و در نتیجه شهروندان را عاصی می کند. ما شهرستانی ها وقتی روز اول به تهران میآییم میگویم چرا اینها انقدر میدوند مگر دیوانه شدند. برای اینکه ما با زندگی آرام خو گرفته بودیم و نمیگفتیم اگر ۶ صبح نرسیم چه میشود یا قیامت میشود. زمان در شهرهای بزرگ شتاب تند شونده دارد. ساعت نشان دهنده آهنگ حرکت جامعه است این یک قرارداد است. این متغیر تند شونده عصیان و ناراحتی و فشار وجود میآورد.
اینگونه است که زمان در شهرهای بزرگ مهم و عصیانگر میشود. شهر تهران شما را عصبانی بار می آورد و شما باید بدوید تا به تاکسی برسید به مترو برسید به ماشین برسید و باز به خانه برمی گردید. این ها همه آرامش شما را به هم میزند و در نتیجه زندگی اجتماعی شما چه از نظر ازدواج چه از نظر طرز تفکر مورد خدشه قرار میگیرد ضمن اینکه باروری را کاهش می دهد. به قول گورویچ زمان در روستا درازمدت و کند گذر است و گویی لنگر انداخته است.
قرایی مقدم در پایان با بیان اینکه خشم در لایه های اجتماعی به شکل های مختلفی وجود دارد، اظهار کرد: کاملاً مسلم است که خشم لایه به لایه در جامعه نفوذ کرده. در قشر کارگر، معلم، روزنامه نگار، زنان شاغل و خانه دار هر کدام لایه به لایه متفاوت و تاثیر گذار تر است.