به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از ایلنا، ادوارد رودز، استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه جرج میسون آمریکا است. وی در حوزههای روابط بینالملل و سیاست خارجی آمریکا مشغول بحث، بررسی و تحقیق است.
رودز با اشاره به وقفه در مذاکرات برجامی در وین، گفت: تهاجم روسیه به اوکراین، از دیدگاه کشورهای غربی، کل چشمانداز بینالمللی را عمیقاً تغییر داده است. تفکر کشورهای غربی -چه توسط مردم عادی و چه توسط دولتها- بر این فرض استوار بود که تهاجم نظامی عمدی و غیرقابل تحریک یک قدرت بزرگ به همسایه کوچکتر، با هدف تغییر مرزهای مستقل، موضوعی منسوخ است ولی تهاجم روسیه این تصور را در هم شکست.
وی افزود: به عبارت دیگر، فرض غالب شکلدهنده سیاستهای خارجی کشورهای بزرگ در غرب این بود که جهان - یا حداقل بخش غرب و اروپا به عنوان محور جهان - بهطور پیوسته به سمت سیستمی از سیاست حرکت میکرد که در آن هرچند اختلافاتی وجود داشت ولی از طریق نهادهایی غیر از جنگ، اختلافات حل و فصل خواهد شد و در آن همکاری بر درگیری غالب خواهد بود.
این استاد دانسگاه یادآور شد: این باور بر دو مفهوم استوار بود؛ اول اینکه لیبرال دموکراسی به تدریج اما به طور اجتنابناپذیر بر سایر نظامهای سیاسی تسلط خواهد یافت و دوم اینکه لیبرال دموکراسیها به طور طبیعی نهادهای سیاسی بینالمللی را توسعه خواهند داد که جنگ را غیرمترقبه جلوه میدهد. اما رویکردهای موجود در سیاست خارجی تا حد قابل توجهی یک شبه کنار گذاشته شده است. شاید واضحترین نمونه آن را بتوان در تصمیم آلمان برای مشارکت در تسلیح مجدد نظامی یافت چیزی که شش ماه پیش غیرقابل تصور بود.
وی در ادامه گفت: همیشه تصور میشود که جنگ به ناچار آسیبهایی را به غیرنظامیان عادی وارد میکند. جنگ عملکرد اقتصادها را مختل میکند و عناصر زیرساخت فیزیکی را که برای عملکرد جامعه غیرنظامی حیاتی هستند، نابود میکند و حتی اگر تلاشهای صادقانه و جدی برای جلوگیری از "خسارت جانبی" انجام شود و حتی اگر تلاشهای صادقانه و جدی برای استفاده از فناوری مدرن در دوران جنگ انجام شود، مشخص است که برخی از غیرنظامیان به ناچار در یک جنگ کشته یا زخمی میشوند.
میدانیم که به دلیل خشم کنترل نشده یا توسط افراد روان پریش، جنایات جنگی اتفاق میافتد. هیچ کس فکر نمیکند که میتوان جنگ را به روشی کاملاً "پاک" آغاز کرد. با این حال، آنچه کاملاً مشخص شده است این است که نیروهای روسیه عمداً غیرنظامیان اوکراینی را به عنوان یک عمل سیاسی هدف قرار دادهاند و کشتار بیرویه غیرنظامیان غیرمسلح، نه صرفاً در شرایط غیرعادی، بلکه به صورت عمومی و گسترده صورت میگیرد. هنجارهای پذیرفته شده جنگ نه صرفاً تصادفی، گهگاهی یا توسط بازیگران جنایتکار در ارتش، یا به عنوان یک عنصر اساسی در طرح جنگ نقض شده است.
این استاد دانشگاه بر تاثیر جنگ روسیه و اوکراین بر مذاکرات برجامی تاکید کرد و گفت: جنگ روسیه و اوکراین همه چیز را تحت تأثیر قرار داده است. تهاجم به اوکراین باعث بررسی مجدد اساسی سیاست خارجی مشابه آنچه پس از ۱۱ سپتامبر رخ داد، شده است.
وی در ادامه در مورد وقفه ایجاد شده در مذاکرات برجامی گفت: انتظار من این است که توقف در مذاکرات تا زمان روشن شدن بیشتر پیامدهای جنگ روسیه و اوکراین ادامه یابد. من فکر میکنم حداقل دو دلیل برای این توقف طولانیمدت وجود خواهد داشت؛ اولاً، تمرکز تصمیمگیرندگان سیاست خارجی غرب و افکار عمومی غربی به قدری روی رویدادهای اوکراین متمرکز است که ظرفیتی برای فکر کردن به چیز دیگری ندارند.
ثانیاً، در حالی که غربیها در تلاش برای معنا بخشیدن به دنیای خود هستند، برای آنها دشوار است که دریابند چگونه امیدها و ترسهای متضاد خود را در مورد ایران ارزیابی کنند. چقدر از دستیابی ایران به پیشرفتهای هستهای میترسیم - با توجه به زنجیره پیامدهای نظامی غیرقابل کنترل ما انتظار داریم که دستیابی به گشایش در روابط با ایران، مخالفتهایی را براگیزد.
ادوارد رودز گفت: باید ببینیم تا چه حد میخواهیم شاهد بازگشت ایران به عضویت کامل در جامعه اقتصادی جهانی باشیم؟ و چقدر نگران حمایت ایران از بازیگران سیاسی ضددولتی در کشورهای همسایه و ضدغرب هستیم؟
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: هرچند، چه خوب یا بد، برخی اقدامات دولت ایران ممکن حداقل به شفافیت موقت کمک کند. ایران البته باید خودش تصمیم بگیرد که منافعش در این وضعیت بینالمللی تغییر یافته، چیست. با این حال، اگر حمایت دیپلماتیک از روسیه در هر شرایطی مورد تاکید ایران باشد، این امر احتمالاً بسیاری را در غرب را متقاعد میکند که چشمانداز معقولی برای بهبود روابط ایران و غرب وجود ندارد و در این صورت مخالفان سرسخت هرگونه توافق حمایت قابلتوجهی از این رویه خواهند داشت.
برعکس، اگر ایران موضعی منطبق با موضع دولتهای غربی اتخاذ میکرد که حمله روسیه به اوکراین را نشاندهنده نقض غیرقابل قبول هنجارهای بینالمللی تلقی کند، آنوقت جنگ کنونی روسیه و اوکراین ممکن است در واقع دری را برای بهبود روابط با غرب برای ایران باز کند. صادقانه بگویم، دیدگاه این است که این ایران است تصمیم خواهد گرفت در کجا قرار گیرد و غرب این را در دیدگاه نوظهور خود از سیاست جهانی لحاظ خواهد کرد.
ادوارد رودز افزود: فرض کلی در واشنگتن این است که در مقطعی بالاخره مذاکرات برجام از سر گرفته خواهد شد. با این حال، چیزی که برای افراد در واشنگتن کاملاً نامشخص است این است که آیا این از سرگیری به این دلیل رخ خواهد داد که هر یک از طرفین صرفاً میخواهند نشان دهند که طرفِ مسئول شکست مذاکرات نبوده است یا به این دلیل که این تصور وجود دارد که در شرایط جدید، چشمانداز بهبود یافتهای برای بهبود روابط غرب و ایران وجود دارد.
وی در ادامه گفت: من نسبت به توانایی طرفین برای موافقت با بازگشت به برجام بدبین هستم. امیدوارم بتوانند به توافق برسند اما من فکر میکنم که ناتوانی هر یک از طرفین در تعهد برگشتناپذیر خود، توافق را بعید میکند. هرچه ایالات متحده با آن موافقت کند، ایران میداند که در آیندهای نزدیک آمریکا میتواند تحریمها را مجدداً اعمال کند.
هرچه ایران با آن موافقت کند، ایالات متحده میداند که در تاریخ آینده ایران میتواند به سرعت پیشرفت هستهای خود را از سر بگیرد. بنابراین، هر توافقی مستلزم سطح فوق العادهای از اعتماد است. با توجه به سابقه روابط ایران و غرب و با توجه به اختلافات فراوان غرب و ایران بر سر مسائل منطقهای، بعید به نظر میرسد که این میزان اعتماد به طور ناگهانی پدید آید.
این استاد دانشگاه ادامه داد: آنچه به نظر من مهم است، یافتن راههایی برای بهبود روابط ایران و غرب در غیاب بازگشت به برجام است. در غیاب بازگشت به برجام، آیا راههایی برای کاهش احتمال تقابل بین اسرائیل و ایران یا بین ایران و برخی از همسایگان آن وجود دارد؟ در غیاب بازگشت به برجام، آیا راههایی برای آغاز حضور ایران در بازارهای جهانی و کاهش سطح درگیری بین غرب و ایران بر سر سیاستهای منطقهای ایران وجود دارد؟
ادوارد رودز در پایان خاطرنشان کرد: دو توصیه من به مذاکرهکنندگان این است که اولاً درک کنند که این مذاکرات اکنون تحتالشعاع فروپاشی اعتماد و روابط بین غرب و روسیه قرار گرفته است و دوم اینکه مذاکرات فعلی را به عنوان مذاکراتی تلقی نکنند که نتیجه آن مشخصا بازگشت به برجام خواهد بود؛ به نفع هیچکس نیست که جنگ بین ایران و هیچ یک از همسایگانش آغاز شود، یا جنگهای داخلی ادامهدار در منطقه ادامه یابد، یا مردم ایران همچنان در رنج باشند.
آیا تفاهمی وجود دارد که بتواند احتمال این نتایج را کاهش دهد؟ بهویژه وقتی به هزینههای انسانی جنگ در اوکراین نگاه میکنیم، میتوان امیدوار بود که مذاکرهکنندگان بتوانند گامهای خلاقانه رو به جلو، هر چند جزئی، برای جلوگیری از فجایع انسانی بیشتر از این نوع بیابند.