برترینها: مهدی نصیری (متولد مهرماه ۱۳۴۲ در دامغان فرزند آیتالله حاج شیخ محمد نصیری للردی) چه مسیری را طی کرده که در توئیتر هم به قول خودش «عدهای از دوستان انقلابی و حزباللهیاش» به او گفتند «تو تغییر کردهای» و در پاسخشان نوشته: «انگار تغییر ویروس کروناست که باید از آن فرار کرد. البته نفس تغییر نه مثبت است و نه منفی. بستگی به جهت تغییر دارد. امیدوارم تغییراتم که سیری حداقل بیست ساله دارد مستدل و قابل دفاع دینی و عقلی باشد.»
مهدی نصیری البته یک سال پس از آغاز همکاریاش با روزنامه کیهان در قم، عضو شورای سردبیری و از سال ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۴ مدیرمسئول و سردبیر کیهان شد؛ پس از آن تا سال ۱۳۷۹ ماهنامه «صبح» را منتشر کرد؛ در سال ۱۳۸۰ معاون سیاسی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه سراسر کشور شد و در سال ۱۳۸۴ به عنوان رایزن فرهنگی در کشور امارات به این کشور رفت و سال ۱۳۸۸ به ایران برگشت. ماهنامه «سیاحت غرب» به صاحب امتیازی مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما در قم را سردبیری و فصلنامه معرفتی - اعتقادی «سمات» را منتشر کرد.
مهدی نصیری نویسنده کتاب «جایگاه اجتماعی زن از منظر اسلام» در برنامه زوایه شبکه چهار سیما درحالی صراحتا از مخالفت خود با «حجاب الزامی» روی آنتن زنده تلویزیون پرده برداشت که طرح چنین دیدگاهی، صرفا به این خاطر دور از انتظار نبود که در قاب شبکه ۴ سیما مطرح میشد؛ بلکه بیان این مواضع از سوی تحلیلگر و نویسندهای، چون مهدی نصیری هم خود از نکات عجیب این برنامه کمنظیر تلویزیون ایران بود.
مهدی نصیری در این برنامه گفت: اجازه دهید که من بحثم را با این حادثه تاریخی شروع کنم که اسدالله علم، وزیر دربار شاه چهل سال بعد از کشف حجاب رضا شاه یک سفر به شیراز و دانشگاه پهلوی میرود و در آنجا با پدیده عجیبی مواجه میشود و آن حضور تعدادی از دانشجویان با حجاب و بعضا با چادر بود. خیلی نگران شد.
حالا ما چهل سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی با پدیده «شلحجابی» یا بعضا گرایش به «بیحجابی» مواجه هستیم و از این جهت نگران شدهایم. این نشان میدهد که مساله حجاب از مقوله الزام نیست که بشود با الزام قانونی آن را محو کرد و از بین برد، کاری که رضا خان میخواست انجام دهد. نه با این الزام میشود حجاب را حفظ و تثبیت کرد و گسترشش داد بلکه باید دانست که حجاب از مقوله التزام و باور است، از مقوله امر قلبی است.
من در این برنامه نمیخواهم بگویم که جمهوری اسلامی از فردا اعلام رفع الزام قانونی حجاب کند بلکه میخواهم بگویم که بحث عدم الزام خط قرمز ما نیست و این موضوع ادله و استدلالهایی دارد و تا به امروز اشتباه کردیم که این مساله را ذیل خطوط قرمز بردیم.
بر اساس یک پیمایشی که وزارت ارشاد در سال ۱۳۹۴ داشته است، بیشتر از ۷۰ درصد جامعه ایرانی با الزام حجاب موافق نیست. اما در برابر این هفتاد درصد چه اتفاقی میافتد... باید ببینیم ایجاد دو قطبی در جامعه به کجا انجامیده است. جامعه به دو بخش نزدیک به سلیقه حاکمیت و یک بخش که با سلیقه حاکمیت فاصله دارد، تقسیم شده است.
واکنشهای توییتری به مناظرهی تلویزیونی دربارهی «حجاب اجباری»
سراج میردامادی: هرچند نفس برپایی مناظره آنهم در تلویزیون آنهم چنین موضوعی بسیار کار پسندیدهای بود، اما جایگزینی واژگان “حجاب الزامی، حجاب ملتزم” بجای “حجاب اجباری، حجاب اختیاری” حکایت از نوعی عدم صداقت با مخاطبین داشت. در هر صورت سخن جناب آقای مهدی نصیری بسیار منطقی و حرف دل اکثریت مردم بود.
مهدویزادگان: مناظره آقای مهدی نصیری با آقای سوزنچی در برنامه زاویه پیرامون الزام حجاب را دیدم. متاسفانه نصیری کاملاً عرفی گرایانه حرف میزد و صریحاً بر تعطیلی احکام اسلام نظر میداد که این حرف بدعت است. تقریباً از باور دینی دست شسته است. همچنان افراطی حرف میزند و در تندروی تغییر نکرده است
محمد کشوری: عجیبتر از گفتههای نصیری در برنامه دیشب زاویه، این برداشتهای عجیب از صحبت اوست. یعنی فهم یه صحبت [که در ساحت اندیشه و مقام بحث و مناظره میتواند درست یا نادرست باشد]اینقدر سخته؟ حداقل کلامش رو درست نقل کن بعد نقد کن.
مسعود بهنود: مهدی نصیری در دهه اول ما را به تمامی به دار زد. با قلم تند و نگارش تند، فرمان قتل همه چیز و نوعا همه ما را صادر کرد، اما اینک یک مسلمان زلال است، و رویکردش نه از خشم و هیاهوگری، بلکه باور میکنم.
محسن مهدیان: ما حجاب اجباری نداریم. الزام قانونی داریم. الزام قانونی خودش برآمده و با امضای رای اکثریت است. اگر وجاهت دموکراتیک قانونگذاری رازیر سوال ببریم سنگ روی سنگ بند میشود؟ ازفردا هر کس بگوید فلان قانون رامردم مخالفند چه کنیم؟ با کدام منطق باید بپذیریم شاخص اکثریت نزدشماست؟ مقایسه الزام حجاب در جمهوری اسلامی با الزام رضاقلدر از مبنا دچار اشکال است. مثل اینکه کسی قانون در دیکتاتوری را با قانون درجمهوریت مقایسه کند. انشالله که روشنست دچار چه اشتباه فاحشی شده اند. الزام قانون در جمهوریت پشتوانه رای مردمی دارد نه قلدری یک دیکتاتور.
مهدی نصیری در یادداشتی در پاسخ به نقد محسن مهدیان نوشت: قانون الزام به حجاب در جمهوری اسلامی با قانون کشف حجاب رضا خان از این جهت که یکی در پی محو یک امر اعتقادی و اخلاقی با الزام بود و شکست خورد و دیگری در پی حفظ آن با الزام است و توفیقی نداشته، مماثلت دارد و قانونی بودن یا نبودن چندان تاثیری در ناکارآمدی چنین الزامی ندارد.
شما از کجا فهمیده اید که ثمر داشته است؟ آنچه عیان است افت وضعیت رعایت حجاب حداقل در دو دهه اخیر است و این که ۶۰ تا ۷۰ درصد زنان ایرانی حجاب کامل شرعی را رعایت نمیکنند، هر چند به نظرم بیش از این مقدار به وجوب شرعی حجاب باور دارند. یک دیدگاه مدعی است که اگر از آغاز و یا در همین دو دهه الزام رفع شده بود، الان وضع حجاب در ایران نرمالتر بود. البته باید بر سر دو دیدگاه بحث کرد و برای آن استدلال آورد.
من بالاتر از شما معتقدم حتی بسیاری از کسانی که اصلا پوشش اسلامی نداشته باشند، میتوانند در زمره متدینین باشند و در عین حال شکاف عاطفی یا سیاسی با جمهوری اسلامی بر سر الزام به حجاب هم نداشته باشند.
مهدی نصیری که برخی او را سلف حسین شریعتمداری کیهان میدانند و معتقدند سنگبنای کیهان امروزی از زمان نصیری در این روزنامه نهاده شد، این سالها مواضعی اتخاذ کرده که به مذاق همجناحیهایش ناخوش میآید.
نصیری ۳۰ دیماه ۱۳۹۸ در بیستو پنجمین سالگرد درگذشت مهندس مهدس بازرگان در توئیتی نوشت: «اکنون که مهندس بازرگان را در بافت و سیاق «عصر حیرت» بازخوانی و تحلیل میکنم، احساس میکنم در تمام این سالها در نقد نظری و معرفتی او جانب انصاف را رعایت نکردهایم. / غفر الله لنا و له»
و در توئیت دیگری یادآوری کرد: «رهبر انقلاب از جمله کسانی بود که انصاف را در مورد بازرگان رعایت کرد و در پیام تسلیت ایشان آمده: بازرگان از جمله پیشروان ترویج و تبیین اندیشههای ناب اسلامی با زبان و منطق و شیوه نوین بود و از این رهگذر بیشک دارای شأن و ارزش بخصوص بود. (۷۳.۱۱.۵)»
نصیری روز دوم تیر ۹۹ نیز پیشنهاد داد: «به عنوان کسی که به مرحوم مهندس مهدی بازرگان نقد فکری و سیاسی دارم، نامگذاری خیابانی را در تهران به نام این چهره معاصر، اقدامی شجاعانه، سنجیده و خیرخواهانه در جهت تقویت دیانت مردم، تداوم جمهوری اسلامی و وحدت ملی میدانم.»
او سال گذشته نظر مشابهی را درباره مصدق مطرح کرده بود: «دولت دکتر مصدق نفت را ملی کرد و با کودتایی آمریکایی ساقط شد و ما بارها به حق از این دخالت امپریالیستی علیه آمریکا استفاده کردیم. اگر مانند آیتالله کاشانی بزرگراه یا خیابانی را هم به نام مصدق میکردیم تضعیف انقلاب اسلامی بود یا تقویت آن؟»
توئیت دیگرش که این اواخر منتشر کرد باز اشاره به نامگذاریها دارد: «طرح دوفوریتی تغییر نام مهرآباد به شهید سلیمانی یعنی تقدم انقلابیگری بر عقلانیت. تبدیل افراطی نامهایی که اقشار بیشتری را زیر یک چتر گرد میآورد به نامهای انقلابی و حتی دینی به تعمیق دوقطبی خسارتبار اجتماعی موجود در کشور میانجامد. نتیجه، تضعیف بیشتر انقلاب و دین خواهد بود.»
نصیری با اشاره به عدهای که در مخالفت با بازرگان تاکید کرده: «هیچ اشکالی ندارد کسی با امام و هر شخصیت غیرمعصوم دیگر، در این موضوع و یا هر موضوع دیگر اختلاف فکری و تحلیلی داشته باشد و بازرگان را به گونهای دیگر تحلیل کند همانطور که دقیقاً این امر در مورد رهبری انقلاب آیتالله خامنهای رخ داده از بازرگان با تعبیر عجیب «از پیشروان ترویج و تبیین اندیشههای ناب اسلامی با زبان و منطق و شیوه نوین» یاد کرده است. (پیام تسلیت به مناسبت درگذشت بازرگان)»
او با انتشار کتاب «عصر حیرت» و توئیتهای جنجالیاش بیش از گذشته مورد توجه رسانهها قرار گرفته است.
منابع: تاریخ ایرانی، روزنامه اعتماد