پوتین؛ سنگی و منجمد، منتهی‌الیه عشق و نفرت

برترین‌ها چهارشنبه 24 دی 1399 - 03:07
«روسیه بدون پوتین معنی ندارد»، این نظر میلیون‌ها شهروند روس است که سال‌هاست ولادیمیر پوتین را به عنوان رئیس‌جمهوری مقتدر می‌شناسند و با او توافق کامل دارند. اما به راستی پوتین کیست؟

برترین‌ها: «روسیه بدون پوتین معنی ندارد»، این نظر میلیون‌ها شهروند روس است که سال‌هاست ولادیمیر پوتین را به عنوان رئیس‌جمهوری مقتدر می‌شناسند و با او توافق کامل دارند. اما به راستی پوتین کیست؟

سسس

ولادیمیر پوتین در ۷ اکتبر ۱۹۵۲ در لنینگراد (سن پترزبورگ کنونی) متولد شد. در سال ۱۹۷۵ پوتین در رشته حقوق از دانشگاه لنینگراد فارغالتحصیل شد. او چند سال بعد مدرک دکترای خود در رشته اقتصاد را دریافت کرد. پس از فارغالتحصیلی پوتین از سوی کا. گ. ب. به همکاری دعوت شد و از سال ۱۹۸۵ تا سال ۱۹۹۰ از سوی سازمان اطلاعات روسیه در آلمان به کار مشغول شد.

زندگی خصوصی ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه

پوتین در 28 ژوییه 1983 با لیودمیلا شکربنوا ازدواج کرد و آن ها از سال 1985 تا 1990 در آلمان شرقی زندگی کردند.آن ها دو دختر دارند، ماریا پوتین متولد 28 آوریل 1985 در لنینگراد و یکاترینا پوتین، متولد 31 اوت 1986 در درسدن، آلمان شرقی. در ششم ژوئن 2013، پوتین اعلام کرد که ازدواج آن ها پایان یافته است و در 1 آوریل 2014، کرملین تایید کرد که طلاق نهایی شده است.

همسر سابق ولادیمیر پوتین

سسس

تصاویری از دختران پوتبن

سسس

سسس

شایعه ازدواج دوم ولادیمر پوتین

سسس

شایعه ای که سالهاست در مورد زندگی خصوصی و ازدواج دوم ولادیمر پوتین وجود دارد با مدال آور کشور روسیه در رشته ژیمناستیک نمایشی یعنی "ابیوا" ارتباط دارد که همچنان در حد شایعه است و هیچ موردی مبنی بر واقعی بودن ان مشاهده نشده است. ابایوا 35 ساله تقریبا یک دهه است که هرگونه ارتباط با پوتین را رد کرده، رییس جمهور روسیه نیز از زمان طلاقش از "لودمیا" که 5 سال پیش صورت گرفت، هیچ صحبتی درباره زندگی خصوصی اش نمی کند.

آغاز فعالیت‌های اجرایی

پوتین در سال ۱۹۹۰ پوتین به مقام مشاور رییس دانشگاه دولتی لنینگراد در امورخارجه برگزیده شد. او سپس در سمت مشاور رییس شورای شهر لنینگراد به انجام وظیفه پرداخت. در ژوئن ۱۹۹۱ او به ریاست کمیته روابط بینالملل شورای شهر سن پترزبورگ برگزیده شد. لنینگراد پس از فرو پاشی اتحاد جماهیر شوروی به سن پترزبورگ تغییر نام داد. در سال ۱۹۹۴ پوتین با حفظ سمت، مقام معاونت شهردار سن پترزبورگ را نیز عهده دار شد.

سسس

در اوت ۱۹۹۶ نیز پوتین به سمت معاون دایره اداری ریاست جمهوری روسیه منصوب شد و در مارس ۱۹۹۷ نیز سمت معاونت اجرایی دفتر ریاست جمهوری روسیه و ریاست دایره مرکزی تحقیقات و نظارت دولت را به عهده گرفت. در ماه مه ۱۹۹۸ با ارتقای سمت در مقام معاون اول دایره اداری ریاست جمهوری منصوب شد.

در ژوئیه ۱۹۹۷ پوتین سمت مدیریت سرویس امنیت فدرال روسیه را عهدار شد، چندی بعد او با حفظ سمت، مقام دبیرکل شورای امنیت ملی روسیه را نیز به عهده گرفت. سرانجام در اوت ۱۹۹۹ پوتین به نخست وزیری روسیه رسید.

ریاست‌جمهوری غیرمنتظره

در ۳۱ دسامبر ۱۹۹۹ نیز ولادیمیر پوتین پس از استعفای بوریس یلتسین، به عنوان رییس جمهوری موقت روسیه برگزیده شد. در مارس ۲۰۰۰ او به ریاست جمهوری روسیه انتخاب شد. در مارس ۲۰۰۴ نیز پوتین برای بار دوم به کرملین راه یافت. ولادیمیر پوتین در دوره ریاست جمهوری خود از نفوذ سرمایهداران در امور سیاسی کاست و قدرت حکومت مرکزی را در سراسر روسیه بسط داد. پوتین برخلاف سلف خود بوریس یلتسین از سیاست‌های یکجانبه نگرانه ایالت متحده آمریکا در جهان حمایت نمیکند و از مخالفان استقرار سپر موشکی آمریکا در دو کشور لهستان و جمهوری چک است.

سسس

در زمان پوتین وقایع گروگانگیری در تئاتر مسکو و مدرس‌های در شهر بسلان با مداخله نیرو‌های امنیتی روسیه پایان یافتند. پوتین به خوبی به زبان‌های آلمانی و انگلیسی صحبت میکند. او با لودمیلا پوتینا ازدواج کرده که ثمره این ازدواج دو دختر به نام‌های ماریا و کاترینا است. وی در انتخابات ریاست جمهوری روسیه که در مارس سال ۲۰۱۲ برگزار شد با شمارش ۹۸ و نیم درصد آرای ماخوذه ۶۴ و ۵۰ دهم درصد ارا را کسب کرد و به ریاست جمهوری این کشور رسید.

کنترل رسانه‌ها

ظرف سه ماه پس از زمامداری، ولادیمیر پوتین کنترل رسانه‌ها را در دست گرفت. این تصمیم مهمی بود که نتیجه‌اش حمله غافلگیرانه به الیگارش‌ها و حامیان قدیمی کرملین بود.

این اقدام همچنین بیانگر شیوه حکومت آقای پوتین در آینده بود. برای رئیس جمهور روسیه کنترل رسانه‌ها منفعت دو جانبه داشت: دور کردن منتقدان قدرتمند از جایگاه بانفوذشان و کنترل گزارشات اخبار مربوط به جنگ چچن، حملات تروریستی مسکو، بیشتر نشان دادن میزان محبوبیت رئیس جمهور، بزرگ نمایی روسیه جدید و رهبرش و همچنین تعیین مشخصات دشمنان جدید دولت.

سسس

اولین ضربه از کنترل رسانه‌ها به شبکه تلویزیون خبری مستقل ان تی وی وارد شد که ۱۰۰ میلیون نفر بیننده داشت و برنامه‌هایش قابل دریافت در ۷۰ درصد خاک کشور بود. ولی این آخرین ضربه نبود و کنترل دولتی رسانه‌ها شدیدتر شد.

ساکنان ایالات روسیه تنها می‌توانستند برنامه‌هایی را که پوتین می‌خواهد، تماشا کننند: در حال حاضر سه هزار کانال تلویزیونی در روسیه است که بیشتر آنها از پخش اخبار به طور کلی صرفنظر می‌کنند، و اگر قرار باشد یک خبر سیاسی پخش شود دولت کاملا آن را کنترل می‌کند.

سسس

کنار گذاشتن الیگارش‌های ناراضی

پوتین از نزدیک دیده بود که غول‌های بازرگانی چه نفوذی بر بوریس یلتسین، رئیس جمهور سابق داشتند. به همین جهت تصمیم گرفت قبل از این که آنها او را کنترل کنند، او آنها را کنترل کند. الیگارش‌ها بدون هیچ گونه مراسمی برکنار شدند از جمله برزوفسکی در سال ۲۰۰۰و میخائیل خودورکوفسکی در سال ۲۰۰۳. شرکت‌های بزرگ و تشکیلات بازرگانی متشکل از چند کمپانی، به تدریج به دست متحدان قابل اعتماد پوتین که بر حسب اوضاع تغییر موضع داده بودند، افتاد.

سسس

پیام به استان‌ها: با من در نیفتید!

در ادامه همین سیاست، ولادیمیر پوتین با انتصاب سیاستمداران معتمدش به عنوان فرماندار، به تدریج کنترل ۸۳ منطقه روسیه را در دست گرفت. در سال ۲۰۰۴ پوتین انتخابات محلی برای تعیین فرماندار را حذف کرد. در عوض او فهرستی از سه کاندیدا تهیه کرد و انتخاب فرماندار بعدی را به عهده قانونگذاران محل گذاشت. 

روسیه من، روسیه شماست

پوتین تا کنون از نظر کاردانی و اداره کشور، مدیر خوبی بوده و ‌از نظر ایدئولوژی برای برنامه‌هایش چارچوب خاصی داشته باشد.

او می‌خواهد با تلفیق ناسیونالیسم و قدرت نظامی، تصویر یک روسیه کبیر را به دست دهد. بهترین جا برای شروع این نقشه ، این بود که تاریخ جنگ جهانی دوم را با تعصب و جهت گیری تعریف کنند.

سسس

ایجاد یک هویت منسجم، یک روسیه سرسخت و با قدرت، با رهبری که به همان اندازه سرسخت و قوی است و تمام روس‌ها را متحد کرده و در برابر فشارهای بین‌المللی سر خم نخواهد کرد. این روسیه قدرتمند که در مقابل قوی‌تر از خودش می‌ایستد، با همدردی با جنبش‌ها و رهبران دست راستی مانند مارین لو پن در فرانسه و یا دونالد ترامپ، دولت‌های غربی را با خود دشمن می‌کند.

در داخل روسیه، رسانه‌های تحت کنترل کرملین، نقش مهمی پیدا می‌کنند و این پیام را می‌رسانند که غرب دروغ می‌گوید و می‌خواهد پیمان ناتو را تا همسایگی روسیه گسترش دهد، این که روسیه از متحدانش حمایت می‌کند و کسی نمی‌تواند به روسیه بگوید چکار کند. پوتین خودش را شخصی جلوه می‌دهد که مرد سرسختی است، یک نظامی تندرو است که با زبان متداول در پادگان‌های ارتشی صحبت می‌کند.

سیاست اقتصادی، صنعتی و انرژی

در دوره تصدی پوتین از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۷، اقتصاد روسیه بهطور متوسط ٪۷ در سال رشد کرد و تبدیل به هفتمین اقتصاد بزرگ دنیا از نظر قدرت خرید شد. تولید ناخالص داخلی نامی روسیه ۶ برابر شد و از رتبه ۲۲ م. جهان به ۱۰ م. رسید. در سال ۲۰۰۷، تولید ناخالص داخلی روسیه از جمهوری شوروی فدراتیو سوسیالیستی روسیه در سال ۱۹۹۰ بیشتر شدکه به معنای غلبه کردن بر پیامد‌های ویرانگر بحران مالی ۱۹۹۸ روسیه و رکود پیشتر در دهه ۱۹۹۰ بود.

سسس

در هشت سال صدارت پوتین، صنعت و نیز تولید، ساختمان، درآمد‌های واقعی، اعتبار و طبقه متوسط بهطور قابل توجهی رشد کرد. پوتین به دلیل محو داد و ستد پایاپای گسترده و رشد دادن اقتصاد در پی آن ستوده شدهاست. به هر حال مشکل تورم همچنان پابرجا ماند. پوتین یکی از حامیان دیپلماسی جهانی دو قطبی با محوریت آمریکا و روسیه است.

کریمه و سیاست پوتین

خلأ قدرت در اوکراین پس از انقلاب، یک فرصت عملی برای پوتین بود. اشغال شبه جزیره کریمه در فوریه ۲۰۱۴، تا کنون بزرگ‌ترین پیروزی پوتین و موجب سرافکندگی غرب بوده است. روسیه قدرت خود را نشان داده و در حالی که جهان عاجزانه فقط یک نظاره‌گر بوده بخشی از یک کشور همسایه را تصرف کرده. روسیه را نمی‌توان متوقف کرد.

سسس

پوتین می‌داند که ممکن است روسیه به تنهایی نتواند جایگاه خود را در جهان تعیین کند، ولی همچنین به این نکته واقف است که این کشور برای این که راه خودش را بپیماید، لزومی ندارد مانند دوره جنگ سرد یک ابرقدرت واقعی باشد. از این به بعد پوتین نحوه روابط روسیه با قدرت‌های غربی را تعیین خواهد کرد.

اشغال کریمه به طور ناگهانی اتفاق نیفتاد. پوتین گسترش سیاسی روسیه را در کشورهای مستقلی که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تاسیس شده بودند و روسیه هنوز آنها را منطقه طبیعی نفوذش می‌دانست، محک زده بود و در مناقشه گرجستان (۲۰۰۸) پیروزی‌هایی به دست آورده بود.

بهره‌برداری از سوریه: نقطه ضعف غرب

پوتین می‌داند که موقعی که به امور خارجی می رسد، غرب فاقد انسجام و یک سیاست واحد است. او همچنین می‌داند چطور از این ضعف غرب به نفع خود استفاده کند. مداخله روسیه در سوریه، یعنی حمایت از نیروهای بشار اسد، مانع پیشروی غرب شده و ابتکار عمل در مناقشه به دست روسیه افتاده است.

سسس

دخالت پوتین در منطقه برای او دارای چند امتیاز است: تضمین می‌کند که هیچ کس نمی‌تواند کنترل کامل این منطقه حیاتی برای ثبات در خاورمیانه را داشته باشد؛ به پوتین این شانس را می‌دهد که تاکتیک‌های تسلیحاتی و نظامی جدیدی را آزمایش کند؛ و مهم‌تر این که یک پیام قوی برای سایر متحدانش- علاوه بر اسد- می‌فرستد مبنی بر این که روسیه هیچ‌وقت دوستان قدیمی خود را تنها نمی‌گذارد. ولادیمیر پوتین ثابت کرده که برای میلیون‌ها شهروند روسیه او تنها نهاد باثباتی بوده که این کشور تا کنون داشته است.

پوتین و روابط بسیار نزدیک با ایران

پوتین از سال ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۷ چهار بار به ایران سفر و با رهبر انقلاب دیدار کرده و روابط دوستانه‌ای با حسن روحانی رئیس جمهور ایران دارد.

روسیه در هیج کجا نه علنی و نه مخفی ادعا نکرده است که بخاطر ایران حاضر است با سایر کشورها درگیر شود. بلکه برعکس روس ها بارها و بارها اعلام کردند در مناسبات با سایر کشورها اولویت اول آنها تامین منافع ملی روسیه است و بعد سایر مسائل که به ترتیب درآخرین دکترین نظامی روسیه که در سال ۲۰۱۴ برای سال ۲۰۲۰ بتصویب رسید، روابط با جمهوری های پیرامونی در اولویت نخست روسیه، و پس از آن با کشورهای اروپا قرار دارد و رده های پنجم و یاششم نامی از ایران برده شده است.

سسس

هیچ مقام دولتی ایران روی حمایت های روسیه در برابر چالش ایران با آمریکا حساب باز نکرده و چنین درخواستی را هم از روس ها مطرح نکرده است چون می دانسته که رد می شود.

روسیه بارها به ایران تاکید کرده است که بیرون آمدن از برجام به نفع ایران نیست و در این مورد هیچگاه پنهان کاری نکرده است چون ماندن ایران در برجام را به نفع روسیه و همه کشورها و از جمله ایران می داند. اما بیرون آمدن ایران از برجام برخلاف آنچه که بعضی در ایران تبلیغ می کنند به نفع روسیه نیست. زیرا روسیه برجام را یک توافق اساسی برای محدود کردن قدرت و توان هسته ای ایران می داند و روسیه افزایش توان هسته ای ایران را بویژه اگر به سمت سلاح هسته ای برود، تهدید علیه امنیت ملی خود می داند. دقیقاً به همین دلیل روسیه و چین به قطعنامه های شش گانه فصل هفتم منشور ملل متحد درشورای امنیت رای مثبت دادند.

روابط روسیه و آمریکا

روابط مسکو و واشینگتن در دوره پساشوروی با نوسانات مختلفی همراه بوده و اوج و حضیض‌های متفاوتی را تجربه کرده است. هرچند در برخی مقاطع این روابط متعادل بوده، اما «صلح سرد» و «جنگ سرد» نیز بخشی از این روابط هستند که مصادیق آن در دو سال اخیر و پس از تعمیق اختلافات در بحران اوکراین و بحران خاورمیانه مشهود هستند. حسب تجربه، طرفین با عنایت به هزینه‌های تقابل همواره پس از دوره‌ای از تنش در جستجوی تحولات و موضوعاتی بوده‌اند تا از آن‌ها به عنوان بهانه‌ای برای تغییر فضا و به‌سازی روابط استفاده کنند. تغییر نخبگان در کاخ سفید یا کرملین از جمله مهم‌ترین این بهانه‌ها بوده است.

سسس

انتخاب گورباچف و یلتسین با گرایش‌های لیبرالی بعد از سال‌ها جنگ سرد، انتخاب پوتین و حادثه ۱۱ سپتامبر بعد از رکود نیمه دوم دهه ۹۰، انتخاب مدویدیف و اوباما بعد از چالش جنگ گرجستان (۲۰۰۸) و انتخاب ترامپ بعد از بحران‌های اوکراین و خاورمیانه مقاطعی از جابجایی نخبگان هستند که در گشودن فصلی جدید در روابط و خروج از فضا‌های تنش و بحران مؤثر بوده‌اند.

یکی از مهم‌ترین خواسته‌های پوتین این است که آمریکا بپذیرد که روسیه هم در قرن بیست و یکم در عرصه‌هایی که پای منافع حیاتی‌اش در میان باشد، به ‌اندازه آمریکا قدرتمند است. روسیه می‌خواهد مانند آمریکا بتواند بدون ترس از عواقب، گاهی فراتر از قوانین بین‌المللی دست به اقدامات و ابتکاراتی در عرصه جهانی بزند به همین دلیل تحریم‌های آمریکا بعد از حمله کرملین به اوکراین را نوعی گستاخی آمریکا در برابر خودش در نظر می‌گیرد و بیشتر به دلایل سیاسی و نه اقتصادی به دنبال لغو این تحریم‌ها است. پوتین به دنبال این است تا ناتو را به عقب براند نه به ‌این‌ علت که معتقد است نزدیک شدن ناتو به روسیه تهدید حیاتی است برای این کشور، بلکه به این دلیل که تلاش ناتو برای نزدیک شدن به حوزه نفوذ روسیه را نوعی تلاش غرب برای مرعوب و تحقیر کردن این کشور و جسارت دخالت غرب در حوزه نفوذ خود به عنوان قدرتی جهانی می‌داند.

ابراز امیدواری پوتین به توسعه روابط با اسرائیل

رییس جمهوری روسیه ابراز امیدواری کرده است: روابط  روسیه - اسرائیل به توسعه خود ادامه دهد. وی  در پیامی به نتانیاهو گفته بود: من از روابطی که بین ما به وجود آمده است ، بسیار راضی هستم چرا که به دو طرف امکان می‌دهد تا به صورت جامع و حرفه‌ای در مورد پیچیده‌ترین موضوعات دو جانبه و بین‌المللی بحث کنیم.این با منافع ملت روسیه و اسرائیل مطابقت دارد و مطابق با برقراری صلح، امنیت و ثبات است.

سسس

موضوع ایران همواره در روابط روسیه و اسرائیل مطرح بوده و در دیدارهای متعددی که بین پوتین و نتانیاهو درچند سال اخیر صورت گرفته، مسئله ایران و همچنین حضور ایران در سوریه همیشه یکی از مسائل مورد بحث بین دو طرف بوده است. ولی واقعیت ها تا به امروز نشان می دهد که نتانیاهو با وجود تمام تلاش هایی که کرده تا بر روی روسیه تاثیر گذار باشد و روابط ایران و روسیه را به نوعی خدشه دار بکند و همچنین کاهش حضور ایران در سوریه را از طریق زوسیه پیگیری کند، عملا موفق به تاثیرگذاری بر روی روسیه و شخص پوتین نشده است. کما اینکه دولت روسیه بارها به صورت رسمی اعلام کرده که ایران به دعوت سوریه در این کشور حضور دارد و این حضور یک حضور قانونی و مشروع هست و روسیه نیز نمی تواند نسبت به عدم حضور ایران تصمیم گیری کند.

سسس

یک تزار جدید برای روسیه؟

سئوال مهم این است که پس از پایان دوره ریاست جمهوری‌اش در سال ۲۰۲۴ چه اتفاقی خواهد افتاد. در آن تاریخ پوتین تازه ۷۰ سالگی را پشت سر گذاشته و بعید به نظر می‌رسد به دنبال یک بازنشستگی آرام باشد. ولادیمیر پوتین در دوره زمامداری اش موفق شده ایده قدیمی "تحصیلدار سرزمین‌های روسیه" را احیا کند، یک مفهوم فئودال که سیاست توسعه طلبی روسیه را توجیه می‌کند. از این نظر، آسان است ببینیم به چه دلیل کریمه و سرزمین‌های نزدیک به خاک این کشور تا این حد برای پوتین اهمیت دارد.

بعضی از کارشناسان امور روسیه مانند آرکادی اُستروسکی، فکر می‌کنند که ممکن است این روند به خلق یک تزار مدرن امروزی منتهی شود: یک رهبر منحصر به فرد روسیه که فراتر از سیاست‌های حزبی است. در حقیقت از این لحاظ آقای پوتین هم اکنون هم به عنوان یک کاندیدای مستقل کار می‌کند.

هیچ‌کس هنوز نمی‌داند نقشه او برای بعد از سال ۲۰۲۴ چیست، یا این که تا چه مدتی او می‌تواند قدرت را همچنان قبضه کند. هیچ‌کس نمی‌تواند آینده را پیش‌بینی کند، ولی ولادیمیر پوتین می‌تواند نقشه خودش را داشته باشد.

بسیاری از روس‌ها پوتین را تبلور قدرت روسیه می‌پندارند و معتقدند که دست تزار از آستین پوتین بیرون آمده است. با این حال، روی دیگر سکه این است که روسیه در قرن بیست‌ویکم هیچ رهبری جز پوتین به خود ندیده است و نسل جدید این کشور هم در کرملین فقط پوتین را دیده‌اند. در یک رژیم «اقتدارگرای انتخاباتی» فقط می‌توان رگه‌هایی از دموکراسی کاذب را دید چرا که تمام منتخبان از قبل انتخاب شده‌اند، تمام طرح‌ها از قبل تدارک دیده شده و تمام انتخاب‌ها از قبل انجام گرفته است. برای مشروعیت بخشی فقط به آرای مردمی نیاز است تا رنگ و لعاب دموکراسی حفظ شود. تداوم حضور پوتین در قدرت جز استحاله دموکراسی نیست چه، نظام سیاسی فقط قائم به شخص او و کیش شخصیت اوست.

منابع: بی بی سی، دیپلماسی ایرانی، اسپوتنیک، رویترز.

منبع خبر "برترین‌ها" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.