دکتر محمد مصدق، بیستویکم آذرماه ۱۳۳۷ در احمدآباد نوشته است: «در زندگی مشقتبار خاطرات بسیار دارم اما نمیدانم به کدام یک رجحان دهم و آن را برای درج در این دفتر انتخاب نمایم. از گذشته میگذرم. عقیده دارم که مخالفت عدهای معدود، نباید موجب یاس افراد شود؛ چه در قبال وطن و اجتماع، هرکس وظایفی دارد و برای انجام آن باید گامهای بلندی بردارد.»
این شاید بهترین شروع باشد برای کتابی که بنا دارد نکات و خاطراتی درباره دکتر محمد مصدق را روایت کند. نوشتههایی به قلم موافقان و مخالفان او، از دورههای مختلف زندگیاش. محسن نیکبخت در کتاب صد خاطره و نکته از دکتر مصدق کوشیده است، با نقبی به این تکههای تاریخی، زندگی سیاسی دکتر مصدق را به دست دهد که نه به قلم خود، بل، با استناد به این آثار فراهم آمده است. اثری که محمود مصدق، نوه دکتر مصدق و خسرو سیف نیز بر آن مقدمه نوشتهاند.
در این کتاب، هم از غلامحسین مصدق و جلیل بزرگمهر، نوشتههایی به چشم میخورد و هم از پرویز ثابتی و هوشنگ نهاوندی. هم میتوان به قلمیهای محمدعلی موحد و جلال متینی برخورد و هم انور خامهای و کریم سنجابی.
ازجمله؛ ایرج افشار، در «خاطرات و تألمات دکتر محمد مصدق» نوشته است: «دکتر محمد مصدق، در خانوادهای سیاستمدار، ملاک و خیّر پرورش یافت، بنابراین نه حرص جاه و مال داشت و نه با توجه به محیط خانوادگیاش، حس خودشیفتگی یا ترحم؛ او فقط دگراندیش بود و نگران از اینکه کشورِ بکری همچون ایران، که از نظر منابع زمینی و زیرزمینی، از غنیترین سرزمینهای دنیا به حساب میآید به دستان حاکمی بیفتد که نهتنها سیاستنادیده است، که حتی گمنام و بیپشتوانه نیز هست.»
کتاب جز سالشمار، زندگینامه و تألیفاتِ نخستوزیر مردمی ایران، تازههایی نیز دارد که اگرچه آنها هم محصول جمعآوری است اما تاکنون هیچیک در یک کتاب، مجتمع نبوده است؛ کتابی بخشی با عنوان «از مصدق» دارد و در آن، هرآنچه نقل قول از شخصِ او در اینکتاب و آنکتاب آمده بوده را در کنار هم قرار داده است. اینکه مثلا در کتاب «محمد مصدق در محکمه نظامی» اثر جلیل بزرگمهر، آمده است: «من، نه به مال عقیده دارم، نه به مقام. و هدف من در زندگی، یکی این است و آن، استقلال و عظمت کشور است که بهخاطر همین هدف زندهام، و کمال سربلندی است که در این راه، از بین بروم.» و یا شیرین سمیعی در «در خلوت مصدق» آورده است: «تا ملتی دانا و رجالی توانا نباشند، کار مملکت به همین منوال خواهد گذشت. چه بسیار ممالکی که رژیمشان جمهوری است ولی آزادی ندارند و چه بسیار ممالکی که سلطنت مشروطه دارند و از آزادی و استقلال بهرهمندند.»
دیگر کار تازه این اثر، فراهمآوریِ همه اشعاری است که در همه اینسالها، مفاخر شعر و ادب ایران درباره دکتر مصدق سرودهاند. در میان این ۲۳ شعر، هم «تا به تاریخ بشر، دست امان خواهد بود/ نام والای مصدق به جهان خواهد بودِ» فریدون توللی به چشم میخورد، و هم «ای مردم آزاده کجایید کجایید/ آزادی افسرد، بیایید بیاییدِ» علیاکبر دهخدا، هم «دیدی دلا که یار نیامد/ گرد آمد و سوار نیامدِ» مهدی اخوان ثالث در میان هست و هم «ای مصدق سنا سزاست تو را/ همت اندر خور ثناست تو را» بدیعالزمان فروزانفر. او هم «دیگر کدام روزنه، دیگر کدام صبحِ» محمدرضا شفیعی کدکنی را آورده، و هم «پاییز برگریز، گریزان ز ماه و سالِ» سیاوش کسرایی. هم بر «هست شب، یک شب دمکرده و خاکِ» نیما یوشیج دست گذاشته، و هم «هرچند دخمه را بسیار خاموش و کور میبینم/ در انتهای دالانش، یک نقطه نور میبینمِ» سیمین بهبهانی.
کتاب همچنین، ۶۲ قطعه عکس را در انتهای خود دارد که با وجود مستدل بودنِ همه آنها یعنی شرح عکس، بعضیهایشان، کیفیت لازم، حتی در حد تشخیص شخصیتهای حاضر در تصویر را ندارد. اما کوشیده تا زندگی دکتر مصدق را از منظری مرور کند که تاکنون کمتر گفته شده است.
کتاب صد خاطره و نکته از دکتر مصدق بهکوشش محسن نیکبخت، در ۳۸۴ صفحه و به بهای ۹۴هزار تومان، ازسوی نشر تهران به چاپ رسیده است.