بر این اساس به موازات پیشبرد گفتمانی بازیگران امنیتی کننده، تلاش میشود تا مخاطبان هدف در خصوص تهدیدات موضوع موردنظر با استفاده از شرایط کارکردی تسهیل کننده داخلی، منطقهای یا جهانی متقاعد شوند. با چنین پشتوانهای بازیگران امنیتی کننده اصولاً میتوانند هر کشوری را به عنوان هدف مرجع و یک تهدید وجودی تعریف کنند. به طور مثال در طول دهههای اخیر عربستان سعودی در جهت موازنه در برابر جمهوری اسلامی ایران به مجموعه سیاستها و اقدامات ایران ستیزانهای مبادرت کرده تا بتواند در راستای امنیتی کردن تهران، محدودیتها و فشارهای مختلفی را بر کشورمان تحمیل کند. در این راستا عربستان به عنوان کنشگری کارکردی در سطح منطقه، با تکیه بر ظرفیتهای مادی و معنوی و اتخاذ سیاستها و اقدامات خاص در جهت اقناع و همکاری بازیگران مخاطب، از راهبردهای بازیگر امنیتیساز پیروی کرده است. در چنین فضایی عربستان برای حمایت از امنیتیسازی ایران، با تأکید بر نقش منطقهای تهران، به طراحی مجموعه سیاستها و انجام اقداماتی در سطوح مختلف داخلی، منطقهای و بینالمللی مبادرت کرده است.
در سطح داخلی عربستان، الزامات انتقال قدرت به نسل سوم در خاندان سعودی و تلاشهای محمد بن سلمان برای رسیدن به منصب پادشاهی در کنار عدم قطعیتها و چالشهای مختلف، به عنوان اصلی ترین مؤلفه هایی محسوب می شوند که در کوشش های ریاض برای کمک به امنیتی سازی ایران و سیاست منطقه ای آن نقش عمده داشته اند. محمدبن سلمان با بهره گیری از پیشینه تنش آلود روابط دو کشور و شرایط منطقه ای و بین المللی در تلاش بوده است تا با بزرگ نمایی تهدید ایران و به تصویر کشیدن آن به عنوان خطری گسترده و فوری برای عربستان و همچنین کل منطقه خاورمیانه، به عنوان شیوه ای برای به حاشیه راندن مشکلات و مسائل داخلی عربستان بهره برداری کند.
در سطح منطقه ای مهمترین عاملی که باعث حمایت عربستان از امنیتی سازی نقش منطقه ای ایران شده است، تغییرات تدریجی در موازنه قدرت منطقه ای به نفع ایران در طول سال های پس از بهار عربی و از سوی دیگر فقدان توانمندی و ظرفیت لازم در دولت سعودی برای رقابت با ایران در قالب های متعارف رقابت و موازنه جویی منطقه ای بوده است. در شرایطی که نقش منطقه ای ایران در منطقه در دو دهه اخیر افزایش یافته است، عربستان سعودی تلاش کرده است تا با ایران هراسی و مطرح ساختن سیاست منطقه ای ایران به عنوان تهدید جدی و اساسی علیه ثبات و امنیت خاورمیانه، به بسیج و هم افزایی ظرفیت های منطقه ای و بین المللی در برابر ایران مبادرت کند. ازاین رو درک تغییرات اساسی در حال وقوع در موازنه قدرت منطقه ای و همچنین ظرفیت های ناکافی وناکامی های عربستان در موازنه سازی در برابر ایران در روند تحولات و بحران های مهم منطقه و متعاقب آن فقدان اثرگذاری چشمگیر عربستان در برابر ایران، در این سطح به عنوان مؤلفه های اساسی در حرکت ریاض به سمت حمایت از امنیتی سازی نقش منطقه ای ایران تلقی می شود.
در سطح بین المللی متهم ساختن ایران به حمایت از تروریسم و متعاقب آن حمایت از اقدام دولت ترامپ در قراردادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در فهرست گروه های تروریستی، و همچنین همراهی با آمریکا در گسترش تحریم ها علیه ملت ایران به عنوان یکی دیگر از عناصر گفتمان امنیتی سازی نظام سعودی در مقابل ایران محسوب می شود. سعودی ها به روش های گوناگون ضمن تحریک و حمایت از دولت ترامپ در خروج از برجام و اعمال تحریم ها، در تشدید فشارهای اقتصادی علیه ایران نقش مهمی ایفا کرده اند. تشویق آمریکا به تداوم حضور و افزایش اثرگذاری نظامی در منطقه و همچنین همکاری نزدیک ریاض با تل آویو و افزایش همکاری های پنهان دو طرف با هدف حفظ اهرم ها و تهدیدات نظامی علیه ایران و متحدین منطقه ای آن مانند دولت سوریه و حزب الله لبنان، زمینه ساز تقویت تهدیدات امنیتی علیه ایران بوده است.
علیرغم اینکه تلاش های عربستان برای به تصویرکشیدن نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان نظامی فرقه گرا و افراطی با رفتارهای مخرب منطقه ای و درمجموع سیاه نمایی و ایران هراسی، تا حدی با دستاوردهایی از جمله تشویق و تحریک دولت های مختلف به خصوص در جهان عرب برای قطع کردن یا کاهش روابط سیاسی با ایران همراه بوده است، با این حال تداوم رویکردهای امنیتی ساز عربستان علاوه بر تشدید معمای امنیتی منطقه، نتایج معکوس خاص خود را نیز به دنبال داشته است. در سطح منطقه ای وخامت روابط ریاض با قطر و ترکیه در سال های اخیر و نگرانی کشورهایی مانند کویت و عمان و حتی اردن از تلاش های هژمونیک عربستان در دوره سلمان، باعث شده است تا این کشورها انگیزه های جدیدی برای تعامل با ایران داشته باشند. بنابراین چنین تعاملاتی که به خصوص در روابط نوین ایران با ترکیه و قطر بازتاب داشته است، باعث بهبود اعتبار و جایگاه سیاسی ایران و تقویت جنبه سیاسی امنیت ملی کشور بوده است. ضمن اینکه رویکرد دولت سعودی در سطوح داخلی که با مشروعیت زدایی از روایت های ازجمله ترور جمال خاشقچی نمودار شد، باعث خلع سلاح جدی نظام سعودی در تلاش های ضد ایرانی شده است. در این شرایط اعتبار و مشروعیت عربستان تحت رهبری خانواده سلمان در سطوح منطقه ای و بین المللی با چالش های مهمی روبرو بوده، و ریاض به ویژه با رفتن ترامپ به عنوان ولی نعمت آن ها در طول چهار سال اخیر، دیگر همانند گذشته از ظرفیت و اعتبار لازم برای حمایت از امنیتی سازی ایران برخوردار نخواهد بود و با وجود تلاش های مختلف نخواهد توانست به صورت اساسی و متداوم ابعاد سیاسی و اجتماعی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را تحت تأثیر رویکرد امنیتی خود قرار دهد.
*کارشناس روابط بین الملل
310 310