از زمان روی کار آمدن دولت سیزدهم به ریاست ابراهیم رئیسی بارها و بارها گفته شد که دولت برنامه مشخصی برای مدیریت کشور ندارد و حالا حتی صدای نمایندگان مجلس نیز که وظیفه نظارت بر دولت را دارند نیز درآمده است در حالی که همین مجلس بودجه دولت را تصویب کرد و دولت را نیز برای عدم برنامه تا کنون مواخذه نکرده است. گرانی و تورم هر روزه آن چنان آشکار است که دیگر نمیتوان آن را پنهان کرد اما در همین حال وزراتخانهها و نهادهای مختلف در تلاش هستند که نشان دهند وضعیت خوب است تا آن جا که خود ابراهیم رئیسی نیز درباره مهار تورم صحبت میکند. علی صوفی که روزگاری استاندار گیلان در دولت اول و وزیر تعاون در دولت دوم محمد خاتمی بوده بر این باور است که دولت رئیسی و زیر مجموعه در حال آمار سازی است.
گفتوگوی خبرآنلاین با علی صوفی را بخوانید:
دولت سیزدهم توصیفی از شرایط اقتصادی موجود دارد که با برداشت اکثریت مردم ، همحوان نیست. ریشه این تناقضگویی کجاست ؟
آقای رئیسی به خروجی دستوراتی که میدهد خیلی خوشبین است و این خوش بینی فقط محدود به ایشان نیست. صدا و سیما هم به صورت افراطی سعی میکند کارنامه دولت آقای رئیسی و شاخصهای اقتصادی را مثبت نشان دهند. آمارسازی در این دولت به شدت پررنگ است و برخی وزرا در ارائه آمارهای خلاف واقغیت ، فعال تر هستند. مثلا وزیر نفت آماری درباره رونق صادرات نفت ااعلام می کند که با ناباوری مردم و انتقاد گسترده کارشناسان مواجه می شود.
مقام معظم رهبری ، اخیرا، فرمایشات واقعبینانهای داشتند و تاکید کردند که کارهای نمایشی را باید کنار گذاشت یا اقدام مجلس در تخصیص بودجه برای جهاد تبیین را صراحتا نفی و رد کردند.
هدف این آمارسازی چیست؟
اصولگرایان وعده داده بودند اگر به رئیسی رای بدهید ، حاکمیت یک دست می شود و با پایان منازعات جناحی درون نهادهای قدرت، مجالی ایجاد می شود تا دولت اصولگرا با هم افزایی سایر نهادهای حاکمیتی همسو ، سر و سامانی به اقتصاد و به ویژه معیشت مردم بدهد. نهایتا ، رئیسی با درصد آرای پایینی روانه پاستور شد اما وعده بهبود اوضاع در حاکمیت یک دست نه فقط محقق نشد بلکه اوضاع به خصوص در حوزه اقتصاد و سفره مردم یدتر هم شده است . بنابراین ، وعده دهندگان تلاش می کنند با اعلام آمارهای غیرواقعی به جامعه القا کنند که در مسیر عمل به وعده های مان حرکت می کنیم اما گیر کار اینجاست که این آمارهای دلربا با واقعیت هایی که مردم با گوشت و پوست شان لمس می کنند ، تایید نمی شود.
علاوه براین ، هدف گذاری یک دست کردن حاکمیت هم تاکنون ناکام مانده است ، شاهد این ارزیابی هم هجمه های سنگینی است که طیف هایی از اصولگرایان علیه رئیسی و دولت او راه انداخته اند و می کوشند تمام کاسه و کوزه اوضاع نابسامان فعلی و نارضایتی های مردمی را سر دولت سیزدهم بشکنند. آنانن می خواهند با اعلام برائت از وضعیت موجود ، محبوبیتی نزد مردم کسب کنند.
دولت آماری درباره کاهش رشد نرخ تورم نیز منتشر کرد ...
خب این موضوع در جامعه احساس نمیشود. آنچه مشخص است گرانی و تورم وجود دارد. وعدههای ارز ۱۰ هزار تومانی، حل برجام، رفع شدن تحریمها و بازگشت اقتصاد به روال عادی کجاست؟ انتظار این موراد را ایجاد کردند اما هیچ کدام محقق نشد. آقای رئیسی باید برنامهای ارائه میداد که ما میخواهیم از این مسیر این اقدامات را انجام دهیم تا کارشناسان اقتصادی بتوانند این برنامه را تحلیل و نقد و بررسی کنند اما آقای رئیسی ترجیح میدهد برنامه ارائه ندهد یا اساسا توان ارائه برنامه ندارد. بنابراین کاملا مشخص است که به صورت روزمره کارهای خود را پیش ببرند. مدیریت کارآمد و مجرب نیاز است و به همین شکل به پایینترین سطح دستگاه اجرایی با به کارگیری یکسری نیروهای تازه وارد و آموزش ندیده و جایگزینی اینها با کادرهای ورزیده و با تجربه.
برخی علت بیبرنامهگی دولت را عدم تجربه رئیس دولت در قوه اجرایی کشور میدانند...
قطعا تاثیرگذار بوده است. آقای رئیسی یا هر کسی دیگری که رئیسجمهور میشود و سابقه کار اجرایی نداشته و با آن آشنا نیست، تصور میکند همه چیز به اراده و نیت آن شخص بستگی دارد. در ارزیابی همدیگر را به یک نوع گرایشات خاص غربگرایی و شرقگرایی متهم میکنند و این را اساس کار میدانند که شرق گرایی اگر به غربگرایی متمایل شود مشکلات حل میشوند، اما این غربگرایی اگر حذف شود و جایگزین آن یک دولت ملی بر سر کار بیاید، کارها و امور درست میشود. در حالی که در عرصه اجرا چند چیز کاملا ضروری و اساسی است. مورد اول هدفگذاری و تعیین اهداف است که قبلا در قالب برنامههای ۲۰ و ۵ ساله تعریف شدهاند. هدف به معنای رسیدن به نتایج مورد نظر مردم و جامعه است. برای رسیدن به هدف از نظر سیستمی بباید راه رسیدن به اهداف را مشخص کرد. هر هدفی راه و مسیر خود را دارد. که از منظر علمی برنامه نام میگیرد. باید و نبایدهای براساس برنامه مشخص میشود. خط مشی دولت باید مشخص شود و سیستم ارزیابی دقیق باید تعیین شود که مجلس این وظیفه را دارد و دولت باید هر ساله برنامه و مسیری را که طی کرده به مجلس ارائه کند و از برنامه بلند مدت تعریف شده خارج نشود. ممکن است برنامه و هدفگذاری دولت مشخص شود. در تمامی دنیا برنامه دولتها مشخص واضح است و فقط در کشور ماست که به صورت هیاتی امور پیش میرود. براساس دعا و انشالا و ماشالا میخواهند پیش بروند. مگر میشود دولت و مجلس برنامه نداشته باشند.
عملکرد نهادهای نظارتی را چگونه ارزیابی میکنید؟
عملکرد دولت و مجلس تا نهادهای قدرت دیگر همه کاملا اشکار و واضح است اما آن چه مردم احساس میکنند گرانیهای بیسابقه و افسارگسیخته است. هیچ کنترلی بر گرانیها نیست. اخیرا وزیر صمت تصمیمی برای خود گرفته که همه قیمتها باید به سال قبل برگردد. با چه مکانیزم و سازوکاری این اتفاق رخ خواهد داد؟ چگونه میشود باری از دوش مردم برداشت و سرعت خیره کننده عقب گرد شاخص های اصلی را مهار کرد؟
آقای رئیسی در سخنرانی دیدار مسئولان نظام با رهبری ، صراحتا تاکید کردند«اقدام و عمل» را مهم تر از «برنامه» دانستند . با چنین رویکردی ، حتی اگر آقای رئیسی ئادار یا مجاب به تغییر و ترمیم کابینه شوند هم گره ای از انبوه مشکلات باز نخواهد شد زیرا غلیه بر چالش ها در گرو داشتن برنامه کارشناسی و پایبندی به الزامات اجرایی برنامه هاست . حتی مقام رهبری در مورد ضرورت آماده سازی و اجرای برنامه توسعه تذکر دادند. با انتقاد از نبود برنامه پنج ساله گفتند باید این برنامه سال گذشته تهیه میشد. سال گذشته همین مجلس و دولت بر سر کار بودند و باید این برنامه را تنظیم میکردند اگر واقعا دنبال حل معضلات و مشکلات بودند باید برنامه توسعه را در دستور کار خود قرار میدادند.
این موضوع نشانگر این است که مستولان فعلی کشور، علاقهای به داشتن «برنامه» ندارند و میخواهند با روزمرگی و سیاهبازیها ذهن مردم را مشغول کنند. ابزارهای زیادی در دست دارند اما واقعیت های محسوس جامعه با کارهای تبلیغی و آدرس غلط دادن ها تغییر نمی کند.
۲۱۲۱۵