عصر ایران؛ مهرداد خدیر- «اگر میزان مصرف سوخت کشور- نفت، گاز و بنزین- نصف شود، تعهد میدهم سالانه 150 میلیارد دلار به دولت تحویل دهم.»
این جمله را آقای جواد اوجی وزیر نفت گفته و توضیح داده: « هرسال 80 میلیارد دلار یارانۀ سوخت پرداخت میشود و اگر میزان مصرف سوخت نصف شود...»
چنانچه از جملۀ دوم پیداست، پایۀ چنین سخن و ادعایی این است که سالانه 80 میلیارد دلار «یارانۀ سوخت» پرداخت میشود.
دربارۀ این دو مدعا البته باید معاون اقتصادی رییس جمهوری، رییس سازمان برنامه و بودجه و رییس سازمان هدف مندی یارانهها توضیح دهند. چون شخص رییس جمهوری با این امور به صورت تخصصی آشنا نیست و همواره به معاون اول محترم ارجاع می دهد از ایشان هم میتوان جویا شد اما عجالتا اشاره به نکات زیر می تواند مفید باشد:
1. هشتاد میلیارد دلار ادعایی که از کل درآمد نفتی کشور بیشتر است چگونه پرداخت میشود در حالی که هیچ بازتاب و جلوهای در سند مادر دخل و کشور – بودجه – ندارد؟
یارانهها یا مستقیما و بر اساس قانون هدفمندی پرداخت میشود یا به صورت غیرمستقیم و در واقع در پوشش تخصیص ارز ترجیحی که امسال تکلیف آن روشن نیست هر چند دولت بر آن است که با اجازهای که از مجلس دریافت کرده حذف کند. در قانون بودجه اما 80 میلیارد دلار یارانۀ سوخت نداریم.
2. مراد آقای مهندس اوجی از یارانۀ سوخت، در واقع همان «یارانۀ پنهان انرژی» است یعنی: «مابه التفاوت حداکثر درآمد قابل تحقق با قیمت های جهانی با درآمد فعلی».
این یارانۀ پنهان، هزینه فرصت انرژی یا به تعبیر درستتر «عدمالنفع» است نه این که واقعا یارانهای در کار باشد.
مثل این است که رستورانی چلوکباب خود را به مشتریان هر پرس 50 هزار تومان بفروشد و چون هر روز 100 پرس غذا به قیمت 20 هزار تومان به یک خیریه میدهد ادعا کند هر روز 3 میلیون تومان به خیریه میپردازد چون اگر بیرون میفروخت 5 میلیون تومان درآمد داشت و حالا که به خیریه میدهد سه میلیون تومان کمتر دریافت میکند!
درست است که بابت این 100 پرس سودی دریافت نکرده اما سه میلیون تومان را نگرفته نه این که پرداخته است. حالا تصور کنید صاحب رستوران در حالی چنین ادعایی را مطرح کند که سهامدار رستوران خود همان خیریه باشد!
3. مبنای محاسبه مابهالتفاوت ارزش نرخ صادراتی یا فوب خلیج فارس است با درآمد حاصل از فروش داخلی که در دی 97 برای اولین بار 900 هزار میلیارد تومان برآورد شد و اگر از 900 هزار میلیارد تومان قریب 4 سال قبل به این عدد رسیدهایم به خاطر افزایش نرخ دلار است.
وزیر نفت میخواهد بگوید اگر نفت را به مردم نفروشیم و صادر کنیم درآمد آن بیشتر است. اما اگر چنین است چرا برای توافق برجام تعلل میکنند تا هم در داخل بفروشند هم در خارج؟
درست است که فروش نفت از سر گرفته شده اما با توافق و استفاده از شرایط جدید پس از تحریم روسیه میتوان بیشتر فروخت بی آن که از سفرۀ مردم بزنند. نانوا باید نان بیشترپخت کند و بفروشد نه آن که روی نان خانه هم به عنوان منبع درآمد حساب کند.
4. این نکته هم جالب است که وزیر نفت دولت آقای رییسی در حالی چنین ادعایی را مطرح میکند که کمتر از 6 ماه قبل رییس سازمان هدفمندی یارانهها به عنوان «مسؤول تهیه و تدوین منابع و مصارف هدفمندی یارانه ها» مشخص شد و مأموریت یافت «امکان شناسایی و بازنگری کلی در وضعیت یارانههای پنهان» را بررسی کند و هنوز گزارشی نداده است.
5. ظاهرا چون اصرار دولت بر نگاه به داخل به جای جذب سرمایه خارجی و شعارها و تصورات برای دولت به پول بدل نشده به این فکر افتادهاند که یارانۀ مستقیم عدهای را حذف کنند و به دیگران بپردازند و به اسم یارانۀ پنهان در فکر افزایش قیمت سوخت باشند تا درآمد آن را هزینه کنند.
شاید گفته شود از افزایش قیمت سخنی گفته نشده اما وقتی مدام خودرو تولید و فروخته و بر افزایش جمعیت تأکید میشود چگونه انتظار دارند مصرف سوخت نصف شود؟ پس رویای آقای اوجی جز با افزایش قیمت محقق نمیشود و میتوان نصف شدن مصرف را به دو برابر شدن قیمت تفسیر کرد!
6. مگر قرار نبود یارانۀ آشکار و پنهان سوخت شود با هدفمندی یارانه ها منتفی شود و به جای آن یارانۀ مستقیم پرداختند هرچند در همان مرحلۀ اول 45 هزار و 500 تومانی ماندهاند؟ آیا طرح هدفمندی یارانهها شکست خورده است؟
مقایسه با قیمت فوب خلیج فارس هم از این نظر جالب است که بر پایۀ افزایش قیمت دلار صورت میپذیرد. اگر قیمت واقعی دلار همین است خوب دستمزدها را هم به دلار بپردازید. اگر نیست و باید کمتر شود چرا آن را مبنای محاسبۀ یارانۀ پنهان قرار دادهاید؟
7. با منطق وزیر نفت و کمی بزرگ نمایی، وزیر آموزش و پرورش هم میتواند ادعا کند در مدارس دولتی یارانۀ پنهان میپردازند. چرا؟ چون مدارس غیر انتفاعی ( با قیمت فوب خلیج فارس) سالی 20 میلیون تومان شهریه میگیرند ولی دولتیها سالی دو میلیون تومان. پس 18 میلیون تومان یارانه میپردازند و اگر تعداد دانش آموزان نصف شود یا همۀ مدارس غیر انتفاعی شوند می توانند کیفیت را بالا ببرند! البته شدت مضحکی داستان به غلظت مثال دوم نیست.
8. در سال 84 که مرحوم هاشمی رفسنجانی سه باره نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد خبرنگار یواس تودی از او پرسید «درآمد متوسط ایرانیان 200 دلاری است ولی سبک زندگی شان 1000 دلاری. من راز این را نمیفهمم». آقای هاشمی پاسخ زیرکانهای داد و گفت: به قیمت برق و بنزین و گاز اگر توجه کنید بخشی از پاسخ خود را دریافت میکنید. منظور این بود که بخشی از فاصلۀ کم با سطح مطلوب رفاهیات با یارانه تأمین می شود. ( هنوز هدف مندی اجرا نشده بود). بنا بر این حذف و کاهش مصرف تقلیل سطح زندگی است.
9. این نوشته مطلقا نمیخواهد اصل مصرف بی رویه را تأیید و پایین بودن قیمت بنزین با توجه به افزایش قیمت دلار را انکار کند اما به لحاظ فنی عدمالنفع یا یارانۀ پنهان به این معنی نیست که به معنی واقعی یارانه پرداخت میشود چرا که اگر چنین بود در سند بودجه انعکاس مییافت.
بله، کودکی که روزی 10 هزار تومان پول توجیبی از پدر میگیرد و یک ساندویچ به ارزش 10 هزار تومان هم مادر برای او آماده میکند در واقع 20 هزار تومان از خانه به مدرسه میبرد اما اگر آن ساندویچ نباشد باید به جای 10 هزار تومان 20 هزار تومان پول توجیبی بگیرد. بنابر این پدر و مادر در واقع به اقتصاد خودشان کمک میکنند و منتی ندارند! مادر ساندویچ میدهد تا پدر 10 هزار تومان کمتر بپردازد.
10. این را هم در نظر داشته باشیم که اعدادی که دربارۀ یارانۀ پنهان یا هزینه فرصت اعلام می شود در حد برآورد است و واقعی نیست و به خاطر نرخ دلار بالا رفته است.
صریح تر این که اگر بنزین 1500 تومانی سهمیهای و 3000 هزار تومانی آزاد باعث شده دولت نتواند درآمد بیشتری از آن داشته باشد که همان عدمالنفع است (نه یارانۀ پنهان) و سر به 1400 هزار میلیارد تومان میزند عدمالنفع یک ملت بابت سیاستهای نادرست و مدیران بیتجربه و حذف و رماندن و کوچاندن متخصصان و تحمیل هزینههای کلان چقدر است و این را چگونه باید مطالبه کرد؟
بله، یارانۀ پنهان یا عدمالنفع هست اما نه در سوختی که به قیمت زیر قیمت فوب خلیج فارس به خلقالله میفروشند. در واقع مردم ایراناند که یارانۀ پنهان کشورداری به این سبک را به کار به دستان میپردازند.