به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، عصاره و چکیده تجربیات بازیگران پیشکسوت، اصولاً رگ و پی و بنیان هر پروژه نمایشی را طرحریزی میکنند و به شاکله آن عمق و معنا میبخشند. بازیگرانی که با اتکا به سالها تجربهورزی و به اصطلاح خاک صحنه خوردن، روی تکتک واکنشهای خود در قاب تصویر یا روی سن، ایده و فکر دارند و در معیت آن، به بازیهای مقابل نیز رنگ و جلا میبخشند. همین تلألوی خیرهکننده حضور بازیگران پیشکسوت است که در بررسی ترکیب بازیهای هر اثر نمایشی میتواند کفه را به نفع جملگی گروه سنگین کند و به آن هویت ببخشد. هرچند، گاه ممکن است این معادله با لغزشهایی ناخواسته در برخی سریالهای تلویزیونی همراه باشد که طبعاً روی خروجی کار تأثیر منفی خواهد گذاشت.
سریال "باخانمان" به کارگردانی برزو نیکنژاد این روزها در شبکه سه ترکیبی از بازیگران مجرب کارکشته و جوانان جویای نام را در خود جای داده، تا از این رهگذر به ریتم هدفگذاری شده و متعادلی در اجرا دست یابد. شاید درسی باشد برای تهیهکنندگانی که بیشتر تمایل به تازهواردها و فالووربازها دارند. بازیگرانی که چندین بار باید فیلمبرداری تکرار شود و آخر هم به آن نتیجه مطلوبِ مدنظر کارگردان نرسد. همان سناریوی تکراری استفاده از بازیگران تکراری و نقشهای کلیشهای و میدان دادن به عدهای خاص که این روزها مسئله بسیاری از بازیگران و دغدغهمندان حوزه سریالهای تلویزیونی شده است.
یکی از نکاتی که در سریال "باخانمان" زیاد به چشم میخورد، حضور مجربها و کاربلدها و البته تازهواردهایی است که سهمِ بیشتری در جذابیت این اثر تلویزیونی دارند. حسن پورشیرازی و شهره لرستانی به ترتیب در نقشهای ناصر و حوریه، یکی از زوجهای اصلی قصهاند که مورد توجه بیننده قرار گرفته است. این دو کاراکتر در نقش زن و شوهری با رفتارهای ضد و نقیض و کنش و واکنشهای کمیک، یکی از جالبترین موتورهای محرکه سریالاند که از دل ارتباط غیر صمیمی و پر نوسان آن دو، کلی موقعیت طنز خلق میشود.
مهم آن است که این دو کاراکتر به دلیل ماهیت زندگی در جنوب شهر و دست و پنجه نرم کردن با شماری از نابههنجاریهای اجتماعی، از فقر گرفته تا اعتیاد و ...، در بستر کمدی سریال، دلنشین و شیرین از آب درآمدهاند. تلخی ذاتی شرایط مبتلابه دو کاراکتر ناصر و حوریه، مانعی کُشنده و دافع برای ایجاد حرمان و اندوه در قالب روایتهای سریال "باخانمان" نشده است. نکتهای که دو بازیگر مذکور هوشمندانه آن را از بطن متن دریافتهاند و با رعایت مواردی کلیدی، در بازی خود نیز جاری اش کردهاند.
حسن پورشیرازی یا همان ناصر سینگِ سریال، فیالذات باید آدم تلخی باشد که آداب معاشرت نمیداند و همهچیز از جمله خانواده را فدای خود و منافع موقتش میکند. او فرزندان دوقلویش را در کودکی فروخته و حالا برای خماری نکشیدن ناشی از اعتیاد، از هر کلک و ترفندی بهره میبرد. پورشیرازی اما طوری به این نقشِ به ظاهر منفی پرداخته و با اکتهای ریز از جمله حالت افتاده گردن، نازک کردن چشمها و حرکات متواضعانه دستها جوری خلقیات زشت او را تلطیف و متناسب با فضای کمدی کرده که تماشاگر ناخواسته، به جای تنفر، به رفتار او میخندد. کمتر مؤاخذهاش میکند و در قبال کردارهای ناشایست و سوءاستفادهگرانهاش کوتاه میآید و شده حتی تلخند میزند!
به رفتارهای ناصر سینگ در مواجهه با محبت پسر تازه پیدا شدهاش مسعود(با بازی حسام محمودی) دقت کنید. ناصر در عین بهرهکشیهای بامزه و گاه اعصاب خردکُن از پسر ساده دلش، به وقت استیصال چنان مظلومنمایی میکند که ذهنیتی از رفتارهای وقیحانه او باقی نمیماند! یا نگاه کنید به مخالفتهای متعدد و بگو مگوهایش با همسرش که در روندی پرشتاب، غیر قابل حدس و گوناگون به نظر میرسد. پورشیرازی گویی استاد همین جنس تغییر کارکرد کاراکترهایی این چنین کمدی در اندیشه تماشاگر است. او میداند اگر اشتباه بازی کند و این حجم از پلشتی و ناجوانمردی را با غلظت و بدون فیلتر تحویل دوربین دهد، لاجرم چیزی جز نفرت تماشاگر را درو نخواهد کرد و از صمیمت اتمسفر ماجرا خواهد کاست. او بازیگری حسی است که طی این سالها آموخته چطور نقش را سنباده بزند، ناخالصیهایش را دور بریزد و به آن جلا دهد.
شهره لرستانی در نقش حوریه نیز برگ برنده دیگری در سریال است. او در نقش یک زن سرپرست خانوار، مچاله شده زیر بار بیمسئولیتی و عدم تعهدهای همسر، بیکار ننشسته و با عروسکسازی چرخ زندگی را چرخانده و دخترش را به دانشگاه رسانده. او همچنان باید منتگذاری و حرفهای صاحبکار را تحمل کند، حواسش به خرج و برج باشد و حالا با پیدا شدن جوانی که مشخص شده پسرش است، وضعیتی خلأ گونه را سپری کند و نگذارد سیر سریع حوادث، بر او مستولی شود. ضمن اینکه تُن بالای صدای لرستانی به عنوان مؤلفه اصلی نقشهایش اینجا نیز در تضاد بامزهای به کمکش آمده تا هر لحظه نیاز بود، به آن متوسل شود و کارش را پیش ببرد. لرستانیِ تجربهمند، دانسته و آگاه، این زنِ گاه ستیزهجو و سرسخت را در مواجهه با فرزند تازه پیدا شده، چنان لطیف و مادرانه به تصویر میکشد که ناخودآگاه، تمام فریادهای زنانه و قلدریهایش نزد شوهر لاابالی، رنگ میبازد.
در این باره البته نباید نقش برزو نیکنژاد کارگردان مجموعه را در نظارت بر کلیت بازیها و راهنمایی بازیگران برای سوق دادن به انجام خدمت در راستای شکلگیری موقعیتهای کمدی سریال "باخانمان" نادیده گرفت. او بازیگرانش را طوری هدایت کرده که در لحظات جدی نیز با نظر به نوع میزانسن در دکوپاژ و میزانسن، همچنان خلق و خوی کمیک روایت را حفظ کنند. مقیاسی درست که میتواند مجموعه بازیهای یک سریال را دیدنی کند. گرچه درباره نقد سریال باید منتظر بمانیم ماجراهای ناصرسینگ، هیئت علمی و آقای خاکپور به نکات عمیقتری برسند تا بتوان در یادداشتی به ابعاد مختلف آن پرداخت. با این اوصاف برزو نیکنژاد کارگردان سریال "باخانمان" میهمان گفتوگوی لایوِ تسنیم است که درباره نقاط ضعف و قوت، حاشیههایی در بحثِ هیئتعلمی داستان، ساخت کارهای طنز در تلویزیون صحبت خواهیم کرد که مخاطبین میتوانند از ساعت 20 به صورت زنده این گفتوگو را دنبال کنند و مشروح آن نیز منتشر میشود.
انتهای پیام/