به گزارش رکنا به نقل از روزنامه ایران، کارشناسان با هشدار درباره خطر استفاده از مالچ نفتی برای انسان و گونههای گیاهی و حیوانی خواستار ورود دادستان کل کشور برای جلوگیری از مالچ پاشی در منابع طبیعی بویژه محیط زیست خوزستان شدند. آنها با توجه به میزان بارندگی باران در خوزستان اراضی ماسهای این استان را نیازمند مالچ پاشی نمیدانند و اعتقاد دارند با قرق میتوان منطقه را ساماندهی کرد. این کارشناسان اعتقاد دارند تپههای ماسهای را نمیتوانند عامل ریزگردها بدانند و آن را یک اشتباه بزرگ برای توجیه مالچ پاشی عنوان میکنند.
استاد گیاه شناسی دانشکده زیستشناسی دانشگاه تهران، با بیان اینکه مالچ پاشی نفتی روشی منسوخ شده در دنیا است میگوید: «بیش از 50 سال پیش روسها برای نخستین بار این روش را در آسیای میانه مورد آزمایش قرار دادند که مورد استقبال قرار نگرفت. در حال حاضر هم به غیر از ایران هیچ کشوری از این روش استفاده نمیکند.»
به گفته دکتر حسین آخانی، «نه تنها در پژوهشهای بینالمللی روش مالچ پاشی نفتی مورد تأیید نیست بلکه پژوهشهای محققان مختلف ایرانی بویژه محققان مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع در بحث بیابانزدایی حکایت از نفوذناپذیری آب باران در خاک مناطقی است که مالچ نفتی پاشیده شده و از بین رفتن بانک بذر طبیعی و گونههای بومی گیاهان و جانوران منطقه بهدلیل افزایش دما را در پی دارد. چرا که این ماده سیاه رنگ بوده و باعث جذب بیشتر نور خورشید و افزایش دو برابری دمای آن منطقه نسبت به سایر مناطق میشود که وضعیتی بسیار خطرناک بهوجود میآورد. همچنین اکوسیستمهای ماسهای بهدلیل آنکه بسیار پویا هستند گونههای گیاهی و جانوری بسیار متنوع و خاصی دارند. در واقع عمده جانوران این مناطق خزندگان هستند که در اکوسیستمهای ماسهای ایران بسیار منحصر به فرد بوده و تکامل آنها در بیابان های ماسهای فلات ایران انجام میشود. از بین رفتن آنها نیز میتواند تأثیرات منفی در کشاورزی و اکوسیستمهای طبیعی داشته باشد. زیرا آنها باعث تعادلبخشی و حفاظت بیولوژیکی در مقابل آفتها میشوند. لذا وقتی عملیات مالچ پاشی صورت میگیرد نه تنها باعث از بین رفتن گونههای بومی میشود بلکه خودش نیز بروز آفت و رشد گونههای مهاجم را در پی دارد. در اصل بارندگی ایجاد یک لایه بیولوژیکی میکند که دارای مواد آلی است و باعث تثبیت ماسه میشود. وقتی مالچ پاشی صورت میگیرد در حقیقت باعث مرگ این لایه بیولوژیکی و مانع تثبیت طبیعی ماسه و ایجاد پوشش گیاهی طبیعی میشود.»
وی درخصوص راهکار مؤثر برای ممانعت از مالچ پاشی نفتی میافزاید: «از آنجایی که در کشور قانون حفاظت از خاک داریم سازمان حفاظت ازمحیط زیست، دادستان کل کشور یا دادستان خوزستان و سازمانهای مردم نهاد میتوانند بر حسب وظایفی که دارند با ورود به ماجرا مانع این کار شوند.»
دکتر آخانی با بیان اینکه، گزاره «تپههای ماسهای عامل اصلی پدیده ریزگردها در کشور است» را کاملاً اشتباه میداند و میافزاید: «در واقع ریزگردها دانههایریزی هستند که از محیطهای رسوبگذاری شده رسی و تالابهای خشک شده همانند تالاب شادگان و هورالعظیم و تالابهایی که در جنوب خوزستان در مناطق هندیجان و ماهشهر قرار دارند بر میخیزند. البته منشأ بروز بخشی از این ریزگردها چرای بیرویه دام در کوهپایههای زاگرس نیز است. لذا اینکه بگوییم تپههای ماسهای نقشی در پدیده ریزگردها دارند بهطور کامل اشتباه است و متأسفانه چنین دروغهایی از سوی منتفعان مالچهای نفتی بیان میشود.»
محمد درویش کنشگر محیط زیست، با اشاره به اینکه مالچهای نفتی نیز میتواند با درصد بسیار بالایی به انسانها آسیب برساند، میگوید: «ریشه مالچها نفتی است که بسیار سمی بوده و آلایندگی بالایی دارد. در واقع این ماده بسیار خطرناک نه تنها میتواند در مناطق مالچ پاشی شده، زیستمندانی که از گیاهان این مناطق تغذیه میکنند و موجودات زندهای را که در خاک وجود دارند، بهشدت مسموم کند بلکه منجر به آلودگی کامل آب و خاک منطقه هنگام بارندگیها میشود که در نهایت باعث وارد آمدن خسارتهای جبرانناپذیری به چرخه اکوسیستمی طبیعت و انسانها شود.»
درویش، همچنین با اشاره به اینکه در مکانهایی که میزان بارندگیها بالای 60 میلیمتر باشد براحتی میتوان با قرق و ممانعت از ورود دام و ممنوعیت هر نوع فعالیت صنعتی مناطق را احیا کرد و باعث رشد دوباره پوشش گیاهان در خور هر منطقه شد، میگوید: «در اغلب مناطق کشور به غیر از لکههایی همانند کویر لوت در کرمان و لکههایی در سیستان نیازی به مالچ پاشی ندارند. بخصوص اینکه در استان خوزستان چندین برابر حداقلترین میزان بارندگیها، باران میبارد.»
درویش در پاسخ به این سؤال که با توجه به خطر بالای مالچهای نفتی برای انسانها، گونههای گیاهی و جانوری، چرا نهاد یا سازمانی مانع این کار نمیشود؟ میگوید: «این موضوع باز میگردد به مافیای نفت و فشاری که این وزارتخانه به وزارت نیرو و جهادکشاورزی کشور وارد میکند. در واقع آنها کاری میکنند تا از بد و بدتر یک راه انتخاب شود. همانطور که قبلاً بهطور علنی از سوی وزارت نفت اعلام شد، تمام انبارهای این وزارتخانه پر از ضایعات نفتی شده است. لذا از آنجایی که بهدلیل تحریمها نمیتوان این پسماندها را صادر کرد بنابراین راهی جز در اختیار قرار دادن آنها به وزارت نیرو برای سوزاندن و تولید برق و تحویل به سازمان جنگلها بهعنوان مالچ پاشی باقی نمیماند.»