در روزهای اخیر صحبتهای مجتبی خورشیدی، سرپرست سابق تیم ملی ایران واکنشهای متفاوتی را برانگیخته است. مرزبان حمله تندی در دفاع از استیلی به خورشیدی کرد و این مقایسه رقم قراردادها را عجیب دانست. او همچنین در ادامه صحبتهایش از لزوم استفاده از امثال استیلی، دایی و کریمی گفت و صحبتهایش را با بحث پایهها و قهرمان احتمالی لیگ برتر جمعبندی کرد.
مشروح صحبتهای علیرضا مرزبان را در این صفحه میخوانید:
*خورشیدی جایگاهش را اشتباه گرفته
اول باید به این مسئله اشاره کنم که مدیریت تیم ملی ایران یک بحث خاص است. شما شخصیت مردم ایران را در انتخابی که دارید ترجمه میکنید. اگر بپرسند سرمربی تیم ملی آلمان چه کسی است، خیلی از افراد و حتی مردم عادی هم میدانند اما اگر از آنها بپرسید رئیس جمهور یا صدراعظم چه کسی است شاید خیلیها ندانند. در مورد ایران هم همینطور است و شما کسی را که کنار خط به عنوان سرمربی تیم ملی ایران میگذارید در جهان معنا شده است چون نمودار شخصیت یک مردم است و سرپرست همین حالت را دارد. سازماندهی اصلی جریانات درون تیمی به عهده سرپرست تیم ملی ایران است که باید شخصیت ثابت، مقبولیت اجتماعی بزرگ و سواد خوبی داشته باشد. مقبولیت ورزشی داشته باشد یعنی سابقه ورزشی خوبی داشته باشد تا بتواند یک تیم را هدایت کند و مشکلات درون تیمی و احتمالا مسائلی از طریق سیاسی یا اجتماعی وجود دارد را حل کند و باید قدرت اجتماعی و سیاسی خاص داشته باشد و از نظر فرهنگی باید قدرت این را داشته باشد که بتواند بازیکنان، افرادی که در کنار تیم هستند و به خصوص رسانهها را بتواند بسیار خوب به یکدیگر نزدیک کند و بتواند احساس خوبی به همه بدهد. اگر ترجمه این مسئله سرپرستی است کار آقای خورشیدی اینجا اشتباه است چون او نمیداند اگر در دو کوچه پایینتر برود، خرید کند و سلام و تعارفی با او بکنند کسی نمیداند که او سرپرست تیم ملی ایران بوده است اما وقتی که این آقا به یک نفر مثل حمید استیلی حمله کند و بگوید من این مقدار پول می گرفتم و شما این مقدار میگرفتی؛ باید بپرسیم جایگاهها را اشتباه نگرفتید؟
*الان مربی لیگ یکی ۳ میلیارد میگیرد
یعنی چطور آقای خورشیدی به خودش اجازه میدهد که خودش را با آقای حمید استیلی مقایسه کند؟ کسی که از تیمهای پایه ایران بازی کرده و در فوتبال ایران موفقیتهای بزرگی داشته، تا جام جهانی بازی کرده و آنجا گل زده، در لیگ برتر ایران مربیگری کرده است و بعد آقای خورشیدی پولی که آقای استیلی میگیرد و خودش دریافت کرده را مقایسه میکند؟ که میگوید به من ماهی 35 میلیون تومان میدادند و حال به حمید استیلی 100 میلیون تومان میدهند؟ قرارداد حمید را اعلام کرده بود که 70 میلیون تومان به او میدهند. ما الان مربیانی در لیگ یک داریم که 3 یا 2 میلیارد تومان پول میگیرند. ما در لیگ برتر سرمربی داریم که بین 8 تا 15 میلیارد پول میگیرند. اینکه میآید به حمید استیلی حمله میکند و یا خودش را مقایسه میکند و میگوید من این مقدار میگرفتم و شما این مقدار میگیری درست نیست.
*استیلی جریان کنعانی را حل کرد
در این مدتی که حمید استیلی حضور داشته، ارتباطی همیشگی و به آن صورت نداشتم که ببینم چه کاری انجام میدهد اما چون این مسئله اتفاق افتاد که آقای خورشیدی در خصوص این مسائل صحبت کرد باید بگویم، جریان کنعانی زادگان و مشکلی که داشت را حمید استیلی حل کرد و یا جریان پرواز چارتر را او حل کرد. حمید استیلی شاید جزو تنها مربیان یا سرمربیانی در ایران باشد که به دلیل مسائل مالی از هیچ تیمی شکایت نکرده است. همه پولهایش را بخشیده و هر جا که بوده از کسی پولی نخواسته است. همین که حمید استیلی کنار این تیم است وزن این تیم افزایش پیدا کرده و مقبولیت جهانی ما بیشتر شده است. شخصی بزرگ الان سرپرستی تیم ایران را دارد که بازیکنان را میفهمد و مقبولیت اجتماعی و سیاسی بزرگی در ایران دارد و قدرت کافی را دارد که بتواند تغییراتی مثبت را برای تیم ملی ایران ایجاد کند. او وفاداری بزرگی بین مردم ایران دارد. حال آقای خورشیدی از کنار با پراید آمده و میخواهد سرعتش را بیشتر کند و از فراری و بوگاتی جلوتر بزند! آقای خورشیدی باید بداند تاریخ انسانها را حرفهای بزرگ و اینکه دائم مطرح باشی عوض نمیکند بلکه تاریخ انسانها را شخصیت اجتماعی و سیاسی که پشت سر آنها است انتخاب میکند. این مسئله دردناک است تا زمانی که آقای خورشیدی حضور داشت دائما بحث بر سر سرمربی تیم ملی ایران بود که آیا اسکوچیچ بماند یا نماند، اینطور بشود یا نشود و درگیری بر سر لباسهای تیم ملی بود اما الان با آمدن حمید و ماجدی آرامش نسبی به کل مجموعه فدراسیون برمیگردد. خیلی خوشحال هستم که این اتفاق میافتد چون بالاخره همانطور که ما را به عنوان انسانهای باهوش در جهان میشناسند و به عنوان ملتی باهوش و با درک بالا در صحنه جهانی مطرح شدیم، باید رفتارمان هم به همین صورت باشد و به همینطور تاریخ خودمان را جلو ببریم.
*خورشیدی به کار قبلیاش برگردد
آقای خورشیدی باید بداند که اگر سنگی به طرف شیشه خانه کسی میاندازد همان سنگ به طرف خانه ایشان انداخته میشود. فکر میکنم روزهای اولی که این آقایان در فدراسیون فوتبال ایران دور هم جمع بودند و یک یا دو ساعتی در کنار آقای عزیزی خادم بودم، یک بار ایشان را دیدم و اگر الان او را ببینم نمیشناسم. اگر در خیابان او را ببینم نمیدانم ایشان بود یا نبود مگر اینکه خودش را معرفی کند! اما زمانی که شما این احساس را میکنید که شخصی سعی دارد تن خودش را به تن انسانهای بزرگ بمالد و بگوید من هم هستم کار درستی نیست و بهتر است آقای خورشیدی لباسها و ساکش را جمع کند و به دنبال کاری که در زندگیاش میکرده برود و دیگر دخالتی در کارهای فوتبالی نکند چون با این رفتاری که ایشان کرد و بعد از اینکه این افتضاحات به بار آمده بهتر است پرونده خودش را برای فوتبال ایران ببندد و دنبال کارهای خودش که قبلا میکرده برود.
*برای گرفتن این مقدار پول باید نخبه باشید
اگر حساب کنیم نسبت به کاری که در حیطه مربیگری خودمان میکنیم، مثلا در لیگ یک ایران اگر 2 یا 3 میلیارد به عنوان سرمربی به کسی پول می دهند آیا حقش است و یا نیست. اگر به بازیکنی 8 یا 10 میلیارد میدهند حقش است یا نیست. این مسائل را ما نمیتوانیم تعیین کنیم چون حقوق اجتماعی ما این اجازه را به ما نمیدهد و تا زمانی که یک سری پول داده میشود و براساس آن همه چیز حرکت میکند، معیارهای شما نمیتواند درست از آب در بیاید چون یک استاد دانشگاه که بیست سال درس میخواند، تحقیق میکند و بهترین ردهها را میگیرد و به عنوان کسی که در جامعه درد کشیده است و چندین سال در دانشگاه بوده زمانی که میرود تا به کار خودش ادامه دهد، به او میگویند ماهی 10 میلیون به تو میدهیم اما یک مربی ما 2، 3، 4 و یا 5 میلیارد میگیرد. یک مسئله را فراموش میکنیم که معیارهای ما در ایران قابل تعریف نیستند چون شما در ایران حقوق بازنشستگی ندارید و زمانی که مربی هستید حقوق درمانی ندارید و در تاریخ کمی که مربی هستید همان مقدار پولی وجود دارد که میگیرید و باید بتوانید با آن کاری را درست کنید و سرمایهای با آن بسازید تا زندگیتان جلو برود. زمانی که بعد از 30 یا 32 سال دوران بازیگری شما تمام میشود کسی به شما پولی نمیدهد. در ایران که کشور 80 میلیون نفری است، حدود 400 نفر هستند که در زمینه فوتبالی یا مربیگری پول خوبی میگیرند و نباید این مسئله را فراموش کنیم و شما باید جزو نخبههای خاصی باشید که حال از هر کانالی توانستید، آمدید و وارد این جریان شدید و این مقدار پول میگیرید.
*امیدوارم علی دایی و کریمی هم تصمیمگیرنده باشند
نمیتوان گفت که چرا یک مربی، یک بازیکن و یک سرپرست انقدر پول میگیرد ولی در شرایط مشابه استاد دانشگاه یک دهم آن ها هم پول نمی گیرد؛ این معیار درستی نیست. در آلمان هم میبینیم که بازیکن قرارداد ۱۰ میلیون یورویی امضا میکند و اگر حد متوسط در قراردادهای بازیکنان را ۵ میلیون یورو در نظر بگیریم یک دکتر در آلمان ده سال درس خوانده و باید تخصص میگرفته وقتی تازه وارد کارش می شود سالانه بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار یورو بیشتر نمیگیرد. این پزشک میتواند معترض باشد که چرا به بازیکنان انقدر پول میدهند، بازیکنانی که درس نخواندند و فقط فوتبال بازی کردن بلد هستند اما این جزو هنر آنهاست. بابت انتخاب سرپرست امروز تیم ملی بسیار خوشحالم و امیدوارم روزی باشد که علی دایی و علی کریمی هم جزو تصمیم گیرندههای واقعی فوتبال ایران باشد.
*اگر سرپرست بزرگ داشتیم مشکل طارمی ادامهدار نمیشد
وجهه اجتماعی که حمید استیلی دارد باعث می شود آرامش به تیم ملی برگردد این بازیکنان میدانند سرپرستی روبرویشان ایستاده که سابقه بازی در جام جهانی دارد و آنجا گل زده و از بهترین بازیکنان ایران بوده است. مگر آقای خورشیدی چنین وجههای داشته؟ به نظر شما وقتی مسئله طارمی و اسکوچیچ پیش آمد این مسئله باید این طور ادامه پیدا میکرد؟ بعد از این مسئله من پیشنهاد کردم به خورشیدی بگویید سوار هواپیما شود، به پورتو برود و با طارمی حرف بزند و با گذاشتن یک کنفرانس مطبوعاتی ماجرا را حل کند. همان روز باید این کار را میکردند این یک مسئله ادامه دار شد و هنوز هم تلخی این جریان باقی مانده است. این اتفاق تلخ تبدیل به تاریخ فوتبال ایران شد که مشکل طارمی و سردار با اسکوچیچ برقرار است. به نظر خیلی چیزها حل شده ولی چیزی که مهم است رفتار بازیکن هاست. یک سرپرست بزرگ میتواند این مسائل را حل کند.
*آمادگی روانی مهمترین مسئله تیمهای ملی است
حضور آقای استیلی در رختکن تیم ملی در جام جهانی میتواند روی نتایج تیم ملی هم تاثیر گذار باشد. مشکل اصلی تیم های ملی این است که شما وقت این را ندارید که تیم را به اندازه کافی از لحاظ تاکتیکی آماده کنید. چرا که به شما سه یا چهار هفته وقت میدهند که تیم را از نظر روانی و بدنی و تاکتیکی آماده کنید. بنابراین مهمترین مسئله در تیم ملی آمادگی روانی تیم است. وقتی تیمهای ملی آلمان و اسپانیا در جام جهانی روسیه به صورت افتضاح اوت می شوند، مگر مشکل ورزشی و مهرهای داشتند؟ خیر؛ پیش از تورنومنت شرایط روانی این تیم ها به هم ریخته بود. به خاطر همین است که بودن افرادی مثل استیلی باعث می شود امواج متفاوتی که اطراف تیم وجود دارد درک شود. فقط صحبت در مورد مشکلات مهم نیست بلکه حل مشکلات هم مهم است. این مسائل را سرپرست تیم ملی ایران میتواند حل کند. سرپرست می تواند این امواج را به سمتی ببرد که به تیم ملی ما ضربه نخورد.
*چند ساختمان نیمهکاره در تیم ملی است
ما الان بدون شک چند ساختمان نساخته در تیم ملی ایران داریم. این ساختمان ها هم مسائل تاکتیکی تیم و هم مسائل درون گروهی و انتخاب بازیکنان تیممان است. همه این مسائل را حمید استیلی میداند، میشناسد و بهتر میتواند حل و فصل کند. خیلی مهم است که شما به عنوان خورشیدی با آزمون و طارمی صحبت می کنید یا به عنوان استیلی! این بازیکنان حرف چه کسی را بهتر قبول میکنند و احترام نسبت به چه کسی بیشتر است؟ حمید استیلی در تیم ملی ایران مثل بیرهوف در تیم ملی آلمان است.
*شرایط استقلال بهتر است اما ممکن است ورق برگردد
در لیگ ایران شرایط استقلال نسبت به بقیه تیمها بهتر است چون از نظر امتیازاتی که دارند میتوانند با حفظ همین ثبات فعلی کار پرسپولیس را برای قهرمانی خیلی سخت کنند. البته رسیدن به قهرمانی برای پرسپولیس امکان ناپذیر نیست چون این مسائل را در تاریخ داشتیم. هم در پرسپولیس و هم در سپاهان این اتفاق را تجربه کردهام. در زمان سپاهان هنگامی که لوکا بوناچیچ رفت، سپاهان هفتم بود ولی ما دو بازی به آخر قهرمانی را مسجل کردیم.
*بزرگترین ناراحتی من تیمهای پایه است
ما باید یکبار در مورد تیمهای پایهمان صحبت بکنیم. بزرگترین ناراحتی من در مورد تیمهای پایه است. فوتبال نقش تعیین کنندهای در شرایط اجتماعی و سیاسی جهان دارد. ما باید بتوانیم از این ورزش بهتر استفاده بکنیم. باید با فوتبال مردم ایران را بهتر به دنیا معرفی کنیم. احتیاج به آکادمی ها و مربی های خوب در تیمهای پایه داریم. اگر به لیگ ایران نگاه کنیم چند بازیکن جوان با کیفیت پیدا میکنیم؟ اگر میخواهیم برای فوتبال ملی کاری کنیم باید تیم های لیگ برتر و لیگ یک را مجبور کنیم که ۱۰ درصد از کل بودجه تیم را به تیمهای پایه بدهند. اگر شما می خواهید یک بازیکن سه میلیاردی بگیرید این سه میلیارد را به تیمهای پایه بدهید و یک بازیکن کمتر بگیرید.
*تیمهای پایه احتیاج به روانشناس دارند
در سنین ۱۳ و ۱۴ سال بازیکنان باید هر روز تمرین کند ولی شما تیمهای بزرگ پایه ما را هم که ببینید در هفته سه یا چهار بار تمرین میکنند. این تیمها احتیاج به روانشناس و بدنسازهای خوب دارند. نیاز به شخصیتهای خوب در تیمهای پایه داریم تا بتوانیم بازیکنان خوبی بیرون بیاوریم. تنها چند تیم در ایران هستند که فعالیت خوبی دارند ولی ۸۰ درصد لیگ ما از کیفیت کاری در آکادمی برخوردار نیستند چون شرایط مالی و سخت افزاری را ندارند. بدنسازهای این تیمها باید بدانند عضلات آنها با یک بازیکن ۲۲ ساله خیلی فرق میکند. باید بدانند در مورد چه مسائلی به آنها تمرین بدهند. روانشناس باید کنار این تیم باشد. بازیکنان از جایگاه های اجتماعی متفاوتی میآیند؛ در ایران بازیکنان از ملیتهای خاص میآیند و بازیکنی که از آذربایجان میآید با بازیکنانی که از سیستان و بلوچستان می آید فرهنگ متفاوتی دارد. در مملکت ۸۰ میلیونی باید توان این را داشته باشیم که بین ۳ تا ۴ میلیون نفر سازماندهی شده از بچه ۶ ساله تا مرد ۶۰ ساله لیگ داشته باشند و بازی کنند. در آلمان که ۹۰ میلیون جمعیت دارد هفت میلیون نفر سازماندهی شده فوتبال بازی میکنند.
254 251