*با وجود تلاش تیم رسانهای برای کنترل ماجرای «سیسمونی گیت»، با توجه به تلاشهای ناشیانه و ارائه مشاورههای غلط، دامنه انتقادها بر علیه این سیاستمدار به حدی گسترده شده است که حتی شعارهای ابداعی از آن متاثر شده است. علاوه بر این، برخی اظهارنظرهای پیشین این مقام مسئول (به ویژه ادعای نمایندگی و صدای 96 درصد از مردم در مقابل 4 درصد سرمایهسالاران و ضرورت مقابله با واردات برخی کالاها توسط فرزندان نخبههای سیاسی کشور) از آرشیو بیرون کشیده شده و با نشان دادن تناقضهای اساسی بین گفتار و رفتار، جایگاه سیاسی-اجتماعی او را به جد به چالش کشیده است.
*برای تحلیل بهتر «سیسمونی گیت» به ماهیت بازتاب رسانهای آن به کمک «نظریه رسانهها و مدرنیته جان بروکشایر تامپسون» بپردازیم.
رسواییها در بسیاری از حوزههای زندگی رخ میدهد، اما رسواییهایی تعیینکننده حوزه سیاسی، معمولا با شکست در هدایت رویتپذیری از طریق رسانهها پیوند دارد. این نوع رسواییها در تباین مرزهای متغیر عمومی- خصوصی قابل درک است. این رسواییها هنگامی به پا میشود که فعالیتهای مخفی یا محرمانه نگه داشته شده ناگهان افشا شده یا از طریق رسانهها رویتپذیر شده است. فعالیتی که به مجرد مرئی شدن به نوعی به ناآرامیها و اعتراضهای عمومی فرصت ظهور میدهد.
رسواییها معمولاً مجموعهای از هنجارها یا انتظارات را که با فعالیتهای مورد بحث مغایرت و تباینشان دارند مفروض قرار میدهد و با اشاره به آن هنجارها یا انتظارات، فعالیتهای مذکور را به مجرد افشا، تقبیح میکند. این هنجارها و انتظارات از یک بافت اجتماعی تاریخی تا بافت اجتماعی دیگر متفاوت است
. به همین دلیل آنچه در ماجرای «سیسمونی گیت» در ایران خاص به شمار میرود در دیگر کشورها فعالیتی عادی است. همچنین اگر این ماجرا توسط دیگر فعالان سیاسی کشور و به احتمال در دهههای گذشته رخ میداد این میزان بازتاب را به همراه نداشت. در این راستا، ماهیت خاص بودن سیسمونی گیت، نه در انجام تخلف یا جرم، بلکه ریشه در انتظارات اجتماعی دارد که به واسطه اظهارنظرهای پیشین مسئول مربوطه در دفاع از تولید ملی و ممنوعیت ورود کالاهای خارجی با وجود تولیدات مشابه داخلی و ادعای او مبنی بر نمایندگی 96درصدیها در برابر 4درصد سرمایهسالاران شکل گرفته است. بر این اساس، حتی فراتر از حکایت «رطب خورده منع رطب کی کند»، اقشار مختلف، «توزیع ناعادلانه رنجهای ناشی از اعمال تحریمها» را به چالش میکشند و فریاد اعتراضی خود را علیه اقشاری سر میدهند که به رغم ادعاهای مزورانه خود، نه تنها از تحریم آسیب نمیبینند بلکه بواسطه فرصتهای آن، موقعیت اجتماعی و اقتصادی خود را تقویت کردهاند.
*یکی از شیوههای کنترل رسواییهایی سیاسی، و محدود و محصور کردن سرچشمههای دردسر و تنزل پیامدهای بالقوه آسیب زای آن، راهبرد «امکان انکار آتی» است؛ به این معنا که شرایطی فراهم میشود در صورت برملا شدن ماجرا چنین قلمداد کنند که این سیاستمدار از ماجرا بیخبر بوده است. در ماجرای ایران- کنترا (Iran-contra) از چنین راهبردی استفاده شد تا پس از برملا شدن رسوایی، ریگان به عنوان رئیس جمهور آمریکا مصون باقی بماند.
*هرچند به نظر نمیرسد مشاوران رسانهای از سفر خانواده او به ترکیه قبل از این، باخبر بوده باشند تا احتمال کنترل افشای این ماجرا را در ذهن داشته باشند، ولی آنها نیز از راهبرد «امکان انکار آتی» بهره بردند. اما خطای بزرگ استفاده از این راهبرد آن بوده که اصولا در قوانین کشور ما سفر زن بدون اجازه و اطلاع شوهر امکانپذیر نیست و این نشان میدهد که او از سفر خانواده خود به ترکیه باخبر بوده است و با اجازه و رضایت او، این مسافرت انجام یافته است!
*شگرد دیگر آنها «تفکیک قضاوت درباره منش و سبک زندگی پدر با فرزندان» است؛ اما این شگرد نیز چندان کارساز نبود؛ چراکه منتقدان اشاره کردهاند که پیش از این درباره برخی سیاستمداران خطای فرزندان را به پای پدر نوشته اند.
*آنچه درباره رویه تیم و مشاوران رسانهای وی از منظر جامعهشناسی رسانه میتوان گفت این است که آنها بدون در نظر گرفتن افکار عمومی و سطح بالای شعور اجتماعی و آگاهی افکار عمومی، ناشیانه موقعیت اجتماعی و سیاسی او را تنزل داده و او را به لبه پرتگاه حذف سیاسی کشانده اند. با این وضعیت بعید است او در انتخابات آینده ریاست جمهوری و حتی مجلس شانسی برای موفقیت داشته باشد.
*از طرف دیگر، فعالیت تیم رسانهای به معنای زیر پا گذاشتن اخلاقیات، تحریف و انکار واقعیت نیست؛ بلکه وظیفه اصلی تیم رسانهای ارتباط صحیح بین مردم با سیاستمدار و انتقال درست آنها به طرفین است که این نقش آفرینی با اتخاذ درست راهبردهای رسانهای و بر مبنای کیاست و مقابله با ضعفهای احتمالی سیاستمداران قابل تحقق است.
23302