به گزارش همشهری آنلاین، روزنامه ایران نوشت: سفر یک مقام بلندپایه سازمان ملل به ایران برای بررسی پیامد تحریمهای ظالمانهای که زندگی ملت ایران را نشانه گرفته است با مخالفت به اصطلاح فعال حقوق بشری روبهرو شده که جایزه صلح نوبل را در کارنامه خود دارد. شیرین عبادی در نامهای به «میشل باشله»، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد از او خواسته سفر نماینده ویژه بررسی آسیب تحریمها به ایران موکول به اجازه جمهوری اسلامی برای سفر جاوید رحمان به ایران شود. این درخواست، درست در بحبوحه روزهایی مطرح شده که مذاکرات رفع تحریمها در وین وارد مرحله سرنوشت ساز خود شده و انتظار میرود امریکا با رفع همه تحریمهای برجامی و غیربرجامی مقدمات احیای توافق هستهای را فراهم کند. درخواستی که نویسنده، تعارف را کنار گذاشته و رسماً از خواست قلبی خود برای ممانعت از هر اقدامی که بتواند گرهای از تحریمهای ضدایرانی باز کند، سخن گفته است. درخواستی که برای نخستین بار نیست مطرح شده و پرده از برنامه کسانی برمیدارد که زیر نقاب شعارهای انساندوستانه، رنج مردم ایران را هدف گرفتهاند. درخواست آنها رنج بیشتر و مسیر اقدامشان خالی کردن دل مردم است و راهبرد دوربرد خود را دور کردن سایه صلح از سر ایران تعیین کردهاند.
میل مفرطی در این ناکسان وجود دارد تا تصویر ملت ایران را در قابی بنشانند که عرض و طول آن قاب، دگرستیزی، نابردباری و تسلیم است؛ تنور پخت این تفکر نیز همچنان که پیدا است داخل ایران نیست. آدرسش را باید در کریدورهای پیدا و پنهان لابیهای ایرانی ضدایرانی جستوجو کرد. لابیهایی که لباس قداست بر تن امریکایی دوختند که کارنامهاش با انواع و اقسام جنایات و تحریمها علیه ملت ایران سیاه شده است. به این ترتیب این جریان که به دلیل از دست دادن سرمایه اجتماعی در ایران تنها راه باقی مانده را اتکا به امکانات و تواناییهای طرفهای خارجی برای تحریم مردم ایران میدانستند، کوشیدند موضوع حقوق بشر را در کنار مسأله هستهای به یک ابزار ثابت اعمال فشار بر ایران و وضع تحریمهای جدید تبدیل کنند.
پوسته نخنمای حقوق بشر
شیرین عبادی که در سال ۱۳۸۲ با اقدام بیسابقه کمیته صلح نوبل، سیاسیترین جایزه این آکادمی را با لابی جریانهای ضدایرانی دریافت کرد، در آن مراسم بدون حجاب حاضر شد و پس از آن به جای قرار گرفتن در کنار مردم ایران، ماجراجوییهای ضدایرانی خود را در همراهی با پروژههایی آغاز کرد که در گام نخست زندگی مردم کشورش را هدف قرار داده بود. هدفی که او برایش قدم برمیداشت سال ۸۸ و در پی خروج بیبازگشتش از کشور زیر پوسته نخنمای حقوق بشری چنان آشکار شد که اگر روزگاری میکوشید خود را صدای اقلیتهای قومی و مذهبی در ایران بنامد و از حقوق نادیده گرفته شده آنان سخن به زبان آورد، در سالهای اخیر با وقاحت تمام کشورهای غربی را به تحریم ایران و به مخاطره انداختن معیشت میلیونها ایرانی دعوت کرد. ایرانستیزی زیر سایه حمایت تندروهای صهیونیستی، او را به محور تروریستهای تجزیهطلب در چارچوب پروژه تجزیه ایران تبدیل کرد. گویی میشد او را همان مریم رجوی، رهبر سازمان منافقین نامید که جایزه صلح نوبل را برده است. این چنین بود که عبادی در چند سال گذشته بارها مواضعی از این دست را از خود نشان داد و عملاً روی دیگر خود را در مسیر اجرای سناریوی تحریمهای خارجی با پروژه حقوق بشری نیروهای ضدایرانی عیان کرد. چنانکه او در دیماه سال۹۶ همزمان با بالا گرفتن برخی اعتراضات خیابانی در ایران از دولت امریکا خواست با تصویب تحریمهای بیشتر از مردم ایران حمایت کند.
عبادی سال۹۷ نیز در گفتوگویی با بلومبرگ با تمجید از شرکتهای اروپایی به دلیل بیمیلی برای سرمایهگذاری در ایران، به امریکا توصیه کرده بود صداوسیما و چند نهاد دیگر ایرانی را تحریم کند. او همچنین خواستار آن شد تا تمام رشتههای ورزشی ایران بهمدت یک سال از تمامی فعالیتهای بینالمللی محروم شوند. با چنین پیشینهای آشکار است که هراس او با قوت گرفتن رفع تحریمهای ضدایرانی افزون شود تا با دستپاچگی بکوشد از سفر مقام سازمان ملل به ایران در زمینه تحریمها ممانعت به عمل آورد.
خیانتی که اولین بار نبود
سابقه درخواست برای تحریم بیشتر ایران پیشتر به دوره ریاست جمهوری «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور پیشین امریکا بازمیگردد. گروهی از ایرانیان ضدایرانی در همه روزهایی که جبهه رقیب، سازمان سختگیرانهای برای تحریم ایران ساخته و پرداخته میکرد، خواستار افزوده شدن این تحریمها شدند.
آنها در سال ۱۳۹۵ در نامهای به ترامپ، با سرزنش دولت امریکا بهخاطر عدم حمایت از فتنه ۸۸، داعش و جمهوری اسلامی ایران را به عنوان دو روی یک سکه معرفی کردند و خواستار تحریمهای سختتر علیه بخشهایی در ایران شدند.
یکی از نویسندگان این نامه «احمد باطبی»، از عناصر اپوزیسیونی بود که در یک ماجرای اعتراضی دانشجویی در تیرماه ۱۳۷۸ با بالا بردن یک پیراهن ظاهراً خونی، نام خود را سر زبان رسانههای غربی انداخت و از این طریق توانست به امریکا فرار کند و پناهندگی بگیرد. او به همراه ۲۹ تن از عناصر ضدانقلاب در نامهای به رئیسجمهور امریکا خواستار تشدید تحریم ملت ایران شدند؛ نامه خائنانهای که بازتاب زیادی در بین مردم ایران پیدا کرد و به عنوان سندی بر خیانت مخالفان جمهوریاسلامی شناخته شد. چه آنکه دیگر معلوم شده بود کاسبی با تحریم مردم ایران و دریافت کمک هزینههای مالی برای راهاندازی شبکهها و رسانههای ضدایران، بخشی از پروژههایی بود که این مدعیان حقوق بشری در یک دهه اخیر در آن مشغول بودهاند و بیتردید رفع این تحریمهای ظالمانه میتوانست نان آنها را آجر کند.
در سوی دیگر این کارزار خائنانه چهرههایی قرار داشتند که جستوجوی نام آنها، مخاطب را با اسناد مهمی روبهرو میکند که در آن چهره اصلی این افراد و دستهای پشت پرده راهبری آنها برای ایجاد و مدیریت برخی از جنجالهای اجتماعی در داخل ایران مشخص میشود. سال گذشته بود که اسنادی از سردسته این جریان در سایتهای امریکایی منتشر شد که فعالیت چشمگیر آن در راستای قبحشکنی از پوشش بانوان ایرانی بود و طی طرحهای مختلف نظیر پروژه کمپین چهارشنبههای سفید در فاصله زمانی ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸ مبالغ زیادی را از دولت امریکا دریافت کرده بود. سردسته این جریان، همان کسی است که درسال ۹۷ نیز علنا با مایک پومپئو، وزیر امور خارجه پیشین امریکا دیدار کرد و خواهان تحریم برخی از نهادهای ایرانی شد و سپس سراغ کمپین تحریم ورزش ایران رفت و خواستار محرومیت تیمهای ایرانی از حضور در میادین ورزشی بینالملل شد.
راه پرپیچ و خم کاسبان تحریم به همراهی با سیاست تحریم و فشار حداکثری ترامپ محدود نماند و آنها با روی کار آمدن «جو بایدن»، رئیسجمهور دموکرات امریکا و بالا گرفتن احتمال به نتیجه رسیدن مذاکرات و رفع تحریمها دست به کار شدند و در در نامهای به بایدن، خواستار حفظ فشار حداکثری بر ایران شدند.
وجه داخلی پازل دشمن
ضلع تکمیلکننده پازل اقدامات جریانهای ایرانستیز خارج از کشور را باید در داخل کشور جستوجو کرد. اگر برخی حرفها را بدون دانستن نام گوینده آن مرور کنیم چنان به نظر میرسد که بخش تکمیلکننده سناریوی مدافعان تحریم و بازی مستقیم در زمین دشمن است. اظهارات فائزه هاشمی، یکی از فرزندان مرحوم هاشمی رفسنجانی در حمایت از تحریمهای امریکا و لزوم باقی ماندن نام سپاه در فهرست سازمانهای تروریستی، اتفاقی بود که پیشتر از سوی یکی از چهرههای سرشناس پروژهبگیران خارجنشین رخ داده بود. زمانی که این چهره ضدایرانی در ملاقات با «پمپئو» خواهان تحریم سپاه پاسداران ایران شد و ۴سال بعد فرزند هاشمی خواستار باقی ماندن این تحریم از سوی امریکا شد.
به این ترتیب در شرایطی که ناظران بیطرف تلاش خود را بر بیان این حقیقت متمرکز کردهاند که تحریم چیزی جز گذاشتن بازی مرگ و رنج پیش روی زندگی هزاران نفر از مردم عادی نیست، جریانهایی در داخل و خارج با تردستی سعی دارند برای محقق کردن هدف خود از تلاش دولتمردان امریکایی برای فروپاشی ایران وام بگیرند اما سرسختی و صلابت در مواجهه با خصم وطنی و جهانی شهامتی بیبدیل میطلبید که مردم ایران با شهامت مقاومت در برابر سیاست ظالمانه فشار و تحریم نشان دادند و اهداف سناریوهای ایرانستیزان را در نطفه خفه کردند.