شب گذشته نساجی مازندران موفق شد با عبور از سد آلومینیم به قهرمانی جام حذفی برسد و بهترین عنوان تاریخ فوتبال این باشگاه کسب شد. با این وجود اتفاقات و حواشی بازی به قدری پررنگ بود که شاهرخ بیانی، مربی این تیم به جای خوشحالی از نتیجه تیمش ناراحت جو منفی است که علیه آنها شکل گرفته است. او در مصاحبه ای به نکته های زیر اشاره کرد:
*بازی خوبی انجام دادیم و فکر میکنم شایسته پیروزی بودیم. ما ساعتها روی آنالیز تیم حریف وقت گذاشتیم و نفر به نفر آنها را بررسی کردیم و نکات تاکیتکی به بازیکنان گوشزد کردیم که به خوبی در زمین پیاده شد. فکر میکنم با وجود اینکه تیم حریف هم خوب کار کرد ما شایسته این پیروزی بودیم و قهرمانی مبارک مردم مازندران و هوادارانمان باشد.
*متاسفانه تیم حریف جوی بعد از بازی ایجاد کرد که الان به جای اینکه از قهرمانی تیم خوشحال باشیم ناراحت توهینها و بیاحترامیهایی هستیم که به از بازی به تیم ما و سرمربی ما آقای الهامی صورت گرفت. مربی تیم حریف که نمیدانم کجای فوتبال بوده به خودش اجازه میدهد به ساکت الهامی با ۱۷ سال سابقه مربیگری توهین کند و او را لمپن خطاب کند. چرا احترام به حریف را بلد نیستیم؟ چون ظرفیت باخت نداریم؟ واقعاً متاسفم.
*در مورد ماجرای رختکن باید بگویم اصلاً ماجرایی نبود و الکی جوسازی کردند. ما بازی قبلی هم در همین ورزشگاه و همان رختکن بودیم. کسی به ما نگفته بود رختکن میهمان و میزبان کجاست و بازی قبل هم با اینکه میزبان بودیم در همان رختکن مستقر شدیم. طبق معمول یک سال قبل از بازی تدارکات ما رفت وسایل را در رختکن آماده کرد تا بازیکنان بیایند و مستقر شوند. این وظیفه مسئول بازی و مسئول ورزشگاه است که به تدارکات ما بگوید اینجا رختکن میهمان است و رختکن میزبان جای دیگر است. تدارکات ما از کجا باید میدانست؟
*به جان بچهام قسم میخورم روح ما از این ماجرا خبر نداشت. من بعد از بازی با مهدی رحمتی صحبت کردم و او قانع شد این ماجرا هیچ ربطی به ما نداشته ولی دستیارش هرچه از دهانش در آمد به تیم و سرمربی ما گفت.
*ما این تیم را با ۳۵ میلیارد بستیم و قهرمان جام حذفی کردیم. دو بازیکن از جوانانمان روز گذشته بازی دادیم و کسی این مسائل را نمیبیند. همهاش به دنبال جوسازی هستند. من با مربیان زیادی کار کردم ولی ساکت الهامی واقعاً نمونه است و جزو ۳-۴ مربی خوب ایران است و در آسیا هم حرفهای زیادی برای گفتن دارد. این بازی هم که کنار زمین نبود که بگویند با داد و بیداد سعی کرد نتیجه بگیرد.