ستاره سابق منچستریونایتد پس از پایان زودهنگام فوتبالش ساعتهای لوکس میفروشد. رامون کالیسته بهعنوان یک فوتبالیست با استعداد در نوجوانی ظاهراً دنیا را زیر پای خود داشت.
او که «رایان گیگز جدید» نامیده میشد، در تیم جوانان منچستریونایتد بازی و با ستاره های تیم اصلی مثل کریستیانو رونالدو و وین رونی تمرین کرد.
با این حال، در سال ۲۰۰۶ یک آسیب وحشتناک مچ پا، ستاره متولد کاردیف را مجبور به بازنشستگی زودهنگام کرد. سپس در سال ۲۰۱۳، او کسب و کار خود را راه اندازی کرد - فروش ساعت های لوکس با قیمتهایی که به ۲۵۰۰۰۰ پوند هم میرسد.
امروز کالیسته در حالی که فروشگاه خیره کننده جواهرات و لوازم زینتی خود را در قلب لندن مدیریت میکند، یک زندگی رویایی در دبی دارد.
اگر به دنبال یک رولکس دیتونا کلاسیک با قیمت ۳۰۰۰۰ پوند، یا حتی یک کیف دستی خاص هرمس با قیمت حدود ۲۰۰۰۰ پوند هستید، بوتیک جهانی او در خیابان مولتون جنوبی بهترین مکان برای این نوع لوازم لاکچری است.
این به رامون و خانواده اش این امکان را داده که از سبک زندگی پایدارتری برخوردار شوند نسبت به آن چیزی که اگر به فوتبال ادامه میداد به آن میرسیدند.
کالیسته در صحبت با «سان» در حالی که در خانه خود در دبی بود اینطور گفت : «ساعت همیشه برای من یک علاقه بود. خیلی سریع این حرفه را یاد گرفتم، وسواس زیادی به محصولات رولکس پیدا کردم و خوشبختانه از آن زمان کسب و کارم رشد کرده است. ما اخیراً یک فروشگاه لوکس بسیار گرانقیمت را در میفر (منطقه اعیان نشین در لندن) راهاندازی کردیم و خوشحالم که میتوانم بگویم اوضاع خیلی خوب است. ما ساعتها و جواهرات زیبا میفروشیم و همچنین مقدار محدودی لوازم زینتی از جمله کیفهای هرمس داریم، که این چیزی است که ما آن را گسترش میدهیم زیرا فروش بسیار خوبی دارند. داشتن فروشگاه در منطقه میفر، با تعداد مشتریانی که از سراسر جهان به وارد میشوند و نوع مشتریانی که ما جذب میکنیم، برای تجارت ما شگفت انگیز بوده است.»
پیش از این، کالیسته به سان اسپورت گفته بود که ساعتهایی را از حدود ۵۰۰۰۰ تا ۷۰۰۰۰ پوند میفروشد.
او اغلب در بازاری که در آن مشتریانش میتوانند از وسایلی که به مرور زمان تبدیل به اقلام کلکسیونی میشوند، درآمد کسب کنند، سودی ۱۵۰۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰۰ پوندی به دست میآورد.
شرکت رامون تقریباً ۵ میلیون پوند در سال درآمد دارد، بیش از آن چیزی که او به عنوان یک فوتبالیست حرفه ای میتوانست درآمد داشته است.
کالیسته با علاقه به دوران فوتبال خود نگاه میکند. او در سال ۲۰۰۰ در کنار سر الکس فرگوسن با منچستریونایتد قرارداد امضا کرد. او با یادآوری آن لحظه گفت: «وقتی به اولدترافورد رسیدم با الکس فرگوسن آشنا شدم که تجربهای باورنکردنی بود. همه چیز را برای اولین بار میدیدم. به اتاق معروفی رفتم که همه او را ملاقات میکنند. این یک اتفاق خاص بود، من در جوانی زیاد حوصله اش را نداشتم، اما او واقعا یک انسان بزرگ بود.»
رامون برای تیم اصلی یونایتد بازی نکرد، اما این شانس را پیدا کرد که با برخی از فوق ستارههای آنها تمرین کند: «ما همیشه با تیم اصلی تمرین نمیکردیم، اما گاهی اوقات بازیهای ۵ نفره داشتیم. من آرزو داشتم که به طور دائم با آنها تمرین کنم و وقتی این فرصت را پیدا کردم شگفت انگیز بود. من با رونی و رونالدو تمرین کردم که خیلی مهم بود.»
مصدومیت لعنتی
پس از اینکه رامون به عنوان بازیکن مازاد از یونایتد جدا شد، برای تیم ذخیرههای لیورپول بازی کرد و درخشید. او بهترین گلزن آنها در فصل ۲۰۰۶-۲۰۰۵ بود، اما پس از اینکه جان توشاک، مربی وقت تیم ملی ولز به او گفت که باید بیشتر بازی کند، برای به دست آوردن فرصت بازی در تیم تیم اول راهی تیم اسکانتورپ شد.
او گفت: «در پیش فصل یک مصدومیت بد از ناحیه مچ پا به سراغم آمد و هرگز واقعاً از آن بهبود نیافتم.»
در سال ۲۰۰۹، رامون به این نتیجه رسیده بود که از فوتبال خسته شده است. دررفتگی مچ پا او را کلافه کرد و رویای او برای تبدیل شدن به یک فوتبالیست بزرگ را از بین برد.
زندگی رویایی
اما همه چیز به دلیلی اتفاق میافتد. اکنون، کالیسته در خاورمیانه خوشحال است. فرزندان او در یک محیط جدید شکوفا میشوند و رشد میکنند و سرنوشت مسیری متفاوت را مقابل او قرار داده است. او گفت: « احساس خوشبختی میکنم که در موقعیت مالی خوبی هستم که میتوانم به خودم و خانوادهام کمک کنم. دبی یک شهر بسیار زیبا و امن و همچنین یک مرکز تجارت بزرگ است. در اینجا فرصتهای زیاد و همچنین پول زیادی وجود دارد. این یک تصمیم همه جانبه برای خانواده من و برای فرزندانم بود. در مقایسه با جایی که در جوانی شروع کردم، زندگی من به طرز باورنکردنی تغییر کرده است. من اکنون چیزی ساختهام که برای همیشه ماندگار باشد. وقتی فوتبال بازی میکنید عمر مفید خاصی دارید. اکنون من به مصدومیتم به عنوان یک نعمت نگاه میکنم. از تغییر مسیر زندگیام بسیار سپاسگزارم، اگرچه در آن زمان پذیرش آن سخت بود. با این حال، شاکرم که این مسیر برای من بسیار خوب بوده است... باشد که این راه ادامه داشته باشد!»