خبرگزاری فارس ـ گروه حماسه و مقاومت: عملیات بیتالمقدس در روز دهم اردیبهشتماه در غرب رودخانه کارون و خرمشهر و با رمز عملیات یا «علی بن ابیطالب» با هدف آزادسازی شهرهای خرمشهر، هویزه و جاده اهواز ـ خرمشهر، خارج کردن شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد و نیز جاده اهواز ـ آبادان از برد توپخانه دشمن و همچنین تأمین مرز بینالمللی به صورت مشترک توسط نیروهای سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام شد. طی این عملیات بیش از پنج هزار کیلومتر از اراضی اشغالی از جمله شهرهای خرمشهر و هویزه و نیز پادگان حمید و جاده اهواز خرمشهر آزاد شدند.
بهرهگیری از انگیزههای ریشهدار دینی و میهنی برای آزادسازی خرمشهر، طراحی مناسب و برنامهریزی شده، انسجام ارتش و سپاه، سرعت عمل، راهکار عبور از رودخانه، گستردگی منطقه نبرد، تأثیرات منطقهای و بازتاب جهانی، عواملی هستند که زوایای گوناگون نبرد بیتالمقدس را نسبت به سایر نبردهای دوران هشت سال جنگ تحمیلی متمایز میکنند.
خبرگزاری فارس مصمم است در قالب سلسله گزارشهایی با عنوان «روایت ظفر» با تکیه بر آثار و اسناد موجود در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، همزمان با سالروز آغاز این عملیات غرورآفرین، جلوههای شکوه مقاومت و پایداری این حماسه عظیم را به روایت فرماندهان حاضر در عملیات منتشر کند که بخش نخست آن در ادامه میآید:
روایت سردار مرتضی قربانی
در آستانه عملیات، کار مهم باز کردن خطها و سیمخاردارها و میادین مین با سپاه بود؛ یعنی در شب عملیات، نیروهای شناسایی باید منطقه عملیاتی و میدانهای مین را شناسایی میکردند و در کنارشان تیمهای تخریب هم معابر را باز میکردند.
وقتی نیروهایمان از شناسایی برگشتند، برآورد ما این بود که عراقیها در خط حد ما به صورت پاسگاهی، در فاصله سیصد، چهارصد متری کنار آبگرفتگی سنگر دارند.
نیروها را بر اساس طرح مانور عملیات تقسیم کردیم. در همان شب اول، ما چهار گردان از سپاه وارد عمل کردیم. ابتدا از پلی که روی کارون برای نیروهای خودمان احداث کرده بودیم، عبور کردیم و بعد به سرعت روی جاده اهواز ـ خرمشهر رفتیم.
البته این چهار گردان ما با ۲ گردان از ارتش ادغام شده بودند. به هر حال در شب اول، نیروها تا کنار جاده آسفالت اهواز ـ خرمشهر رفتند. شهدا و زخمیها را هم تخلیه کردیم.
نیروهایمان ساعت سه و نیم (شب) به جاده رسیدند و نماز نافله و نماز شکر را روی جاده اهواز ـ خرمشهر خواندند. به فرمانده آن گردان گفتم: شما روی جاده هستید؟ گفت: بله! اما فرمانده قرارگاه و خود من هنوز اطمینان نداشتیم و به این خبر شک داشتیم. به او میگفتم: روی جاده نیستی! او گفت: به خدا قسم روی جادهایم. من هم گازش را گرفتم و رفتم تا به جاده رسیدم.
به جاده اهواز ـ خرمشهر که رسیدیم، حدود ۱۰۰ نفر اسیر در حول و حوش جاده گرفتیم. رانندههای عراقی با خیال راحت داشتند میرفتند.
عراقیها یک تانکر آب بزرگ هم به یک جیپ بسته بودند. آنها خیلی عادی از ماشینهایشان پیاده میشدند و سوت میزدند و آواز عربی میخواندند و راه میرفتند. اصلاً فکرش را هم نمیکردند که نیروهای ما به جاده رسیده باشند.
تا روشنایی هوا جناح چپ و راست خودمان را تأمین کردیم. ساعت هفت صبح هم با نیروهای تیپ ۱۴ امام حسین (ع) و ۸ نجف الحاق کردیم.
با اینکه توپخانه عراقیها پشت جاده آسفالت بود و از پشت سرمان هم تیر میآمد، از روی جاده آسفالت رفتیم و راه نیروهایی که توی قرارگاه دشمن مانده بودند و مقاومت میکردند، بستیم. ما دشمن را کاملاً محاصره کردیم و تا ساعت سه بعدازظهر با نیروهای عراقی در محاصره میجنگیدیم.
توپخانه دشمن که پشت جاده اصلی بود، نیروهایش یا فرار کردند، یا اسیر و تسلیم شدند. این اولین گردان توپخانهای بود که تیپ کربلا آن را با تمام امکانات و مهمات غنیمت گرفت.
سرعت ما در مرحله اول (عملیات) زیاد بود و به همین دلیل، دشمن غافلگیر شد.
منبع
رزاق زاده، امیر، در مسیر پیروزی: تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت: مرتضی قربانی، جلد اول، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۸.
انتهای پیام/