پرونده ای که در این یادداشت به آن می پردازیم، بیانگر اهمیت مزیت های اقتصادی و رقابتی کلان داده ها و نحوه برخورد با این موضوع در دادگاه ایالتی کالیفرنیا در ایالات متحده است. توییتر، یک پلتفرم ارتباطی آنلاین است که به کاربرانش امکان می دهد اطلاعات را از طریق توییت با محدودیت ۱۴۰ حرف به اشتراک بگذارند. توییتر به واسطه ی تعداد کاربران زیاد و اطلاعات منحصر به فرد به اشتراک گذاری شده در آن، بازار بزرگی را به وجود آورده است که در آن شرکت هایی همچون پیپل بروزر با استخراج و تحلیل داده های توییتر، فعالیت می کنند. پیپل بروزر یک شرکت فعال در حوزه ی تکنولوژی است که با استفاده از اینترنت و شبکه های اجتماعی، نرم افزار های سازمانی، خدمات داده کاوی، بازار یابی و برندسازی را به مشتریانش ارائه می دهد. در واقع بخشی از حوزه فعالیت پیپل بروزر، فروش اطلاعاتی است که از توییتر به دست می آورد . این شرکت سرمایه و وقت زیادی را صرف کرده تا الگوی تجاری خود را بر اساس دسترسی به داده های توییتر بسازد و عملا در ارائه محصولاتش به این داده ها وابسته است. پرداخت سالانه یک میلیون دلار به توییتر، ارزش دسترسی سریع به بیش از ۳۴۰ میلیون توییت عمومی در روز برای پیپل بروزر را نشان می دهد.
پیپل بروزر برای بیش از چهار سال، سالانه مبلغ یک میلیون دلار را در ازای دسترسی به شبکه ی داده های توییتر پرداخت می کرده است؛ تا این که توییتر به صورت ناگهانی در ۲۰۱۲ تصمیم می گیرد دسترسی مستقیم پیپل بروزر به این شبکه اطلاعاتی را قطع کند. پیپل بروزر با این ادعا که توییتر قانون رقابت ناعادلانه ی ایالت کالیفرنیا (California's Unfair Competition Law) را نقض نموده است از این شرکت شکایت می کند. این شرکت استدلال می کند که توییتر با اتخاذ رفتار های ضد رقابتی، تنها برای گروه مشخصی از شرکت ها دسترسی به کلان داده ها را میسر کرده است و با محروم کردن پیپل بروزر، قصد دارد این شرکت را از مزیت های اقتصادی احتمالی محروم کند. دادخواست این شرکت، مبتنی بر رفع محرومیت از داده ها و پرداخت هزینه های دادرسی و حق الوکاله پرداختی برای دادگاه بود. لازم به ذکر است بلافاصله پس از تقدیم دادخواست پیپل بروزر، دادگاه با صدور قرار دستور موقت، توییتر را از جلوگیری از دسترسی به کلان داده ها منع می کند.
در ادامه روند دادرسی، توییتر ادعا می کند که شرکت پیپل بروزر از این منظر که تنها شرکت دارنده ی امتیاز دسترسی مستقیم به داده های توییتر می باشد در موقعیت انحصاری است و از این امکان در جهت محافظت از موقعیت انحصاری خود بهره برده است. همجنین توییتر بیان می کند که میزان داده های در دسترس شرکت هایی چون گوگل و فیس بوک، ادعای پیپل بروزر در انحصار توییتر در دسترسی به داده ها را نقض می کند و تاکید می کند که هیچ قانون رقابتی را نقض نکرده است. در مقابل پیپل بروزر بیان می کند که رفتار توییتر در راستای ایجاد مانع برای دسترسی این شرکت به داده های خود ناعادلانه بوده زیرا رقابت را تضعیف کرده و به مصرف کنندگان آسیب می رساند. این شرکت توضیح می دهد که که با توجه به گستره وسیع واژه " ناعادلانه" در قوانین ضد رقابتی فدرال و ایالتی آمریکا، این عمل ممکن است مبتنی بر رفتاری باشد که به طور قابل توجهی به رقابت آسیب می زند؛ صرف نظر از این که نقض یک قانون رقابتی و ضد انحصاری باشد. در واقع ادعای پیپل بروزر مبتنی بر بی مبنا بودن اقدام توییتر و قصد آگاهانه او برای آسیب زدن به این شرکت است.
در نهایت پس از یکسال، دادگاه حق دسترسی به داده های توییتر را برای پیپل بروزر تا پایان سال ۲۰۱۳ به رسمیت می شناسد و توییتر را محکوم به پرداخت هزینه های دادرسی و حق الوکاله وکیل شرکت پیپل بروزر می کند. همچنین توییتر را موظف می کند که دسترسی به داده ها را برای پیپل بروزر از طریق فروشنده ی مورد قبول توییتر، فراهم کند.
یکی از نکات قابل ذکر این پرونده، تلاش مرجع ناظر بر رقابت برای حمایت از شرکت ها در مقابل رفتارهای یکجانبه می باشد. همانطور که گفته شد دادگاه برای اطمینان یافتن از عدم ورود ضرر اقتصادی به این شرکت، توییتر را از محدود کردن دسترسی پیپل بروزر به داده ها در قالب دستور موقت باز می دارد. دستور موقت عبارت است از «دستور فوری دادگاه بر منع یا انجام عملی خاص یا توقیف عمل تا صدور حکم و تصمیم نهایی در دعوای اصلی.» بنابراین، دستور موقت می تواند به بهترین شکل وضعیت موجود را حفظ کرده و از وقوع آسیب ها یا تغییرات غیر قابل جبران در روند دادرسی جلوگیری کند. موضوعی که نهاد تنظیم گر رقابت در کشورمان با اعمال آن در حین رسیدگی به پرونده های رقابتی، می تواند از آسیب های محتمل به شرکت ها تا پایان صدور حکم جلوگیری کند. نکته شایان ذکر دیگر، سرعت رسیدگی به این پرونده پیچیده است. رسیدگی به این پرونده، علی رغم بحث تعارض در صلاحیت بین دادگاه فدرال و دادگاه ایالتی و کشمش های زیاد خوانده و خواهان، کم تر از ۵ ماه ( نوامبر ۲۰۱۲ تا مارچ ۲۰۱۳) به طول انجامید که باعث شد دو طرف کمترین خسارت را متحمل شوند. سخن آخر، ناظر بر عملکرد دادگاه در مورد تفسیر قوانین ضد رقابتی و قرارداد میان طرفین است. دادگاه سعی می کند مفاد قانونی و قراردادی را عادلانه و در مسیر تقویت رقابت تفسیر کند. برای مثال، اگرچه توییتر، مطابق مفاد قرارداد منعقد شده، حق قانونی عدم تمدید همکاری با پیپل بروزر را داشت اما دادگاه با توجه به اهمیت قابل توجه کلان داده در الگوی تجاری پیپل بروزر، به نفع این شرکت حکم صادر نمود.
*پژوهشگر مهمان اندیشکده حکمرانی شریف