اقتصاد آنلاین – سیده زهرا محمودی؛ شاید طی ماههای اخیر در بین وعدههای مسئولین، جملات زیادی را در مورد ریشهکن کردن فقر و از بین بردن فقر مطلق و حذف فقر شنیده باشید؛ وعدهای که تقریبا هر ماه از یکی از مسئولان دولت سیزدهم شنیدهاید. مثلا دیروز وزیر رفاه، در یکی از صحبتهای خود اعلام کرد که تا پایان سال فقر را حذف خواهد کرد! جملهای که واکنشهای زیادی را از سوی کاربران فضای مجازی به دنبال داشت و بسیاری از کاربران گفتند وزیر رفاه میخواهد فقر را حذف کند یا فقیر؟ البته این نخستین بار نبود که وزیر رفاه صحبتهای این چنینی مطرح میکرد.
روز ۱۶فروردین امسال، بهادری جهرمی، سخنگوی دولت اعلام کرد که شناسایی افراد فقیر در دستور کار قرار دارد؛ رییس جمهوری نیز در روزهای آخر سال گذشته، در بین سخنرانیهای نوروزی خود چندین بار به مساله رفع فقر مطلق در کشور اشاره و اعلام کرد که پیگیری فقر مطلق و از بین بردن آن در دستور کار دولت قرار دارد. وی گفت: میتوان کارهایی کرد که در سال ۱۴۰۱، فقیر مطلق در کشور نداشته باشیم؛ البته که جملات رییس جمهوری تنها در همین چند کلمه خلاصه شد و حتی یک اقدام نیز برای اینکه چه طور فقیر مطلق نداشته باشیم، از سمت او عنوان نشد. اما آیا این وعدهها عملی خواهد شد و دولت میتواند در این یک سال فقر مطلق را ریشهکن کند؟
در پاسخ به این سوال بهتر است نگاهی به روند فقر در سالهای اخیر داشته باشیم؛ جالب است بدانید که در دهه اخیر روند فزاینده فقر موضوعی است که نگرانی بسیاری را در پی داشته است. یعنی مساله فقر نیست؛ مساله روند فزاینده آن است. ایران از سال ۹۰ به بعد افزایش نرخ فقر را شاهد بوده و از سال۹۷ به بعد نیز روند فزاینده نرخ فقر در کشور را داشتیم. اما عامل افزایش فقر در کشور طی این دهه چه بود؟
کارشناسان عوامل زیادی را برای افزایش فقر طی این دهه نام میبرند که میتوان همه این عوامل را در سیاستهای کلان اقتصادی دولت خلاصه کرد. سیاستهایی که نتیجه نهایی آنها افزایش تورم در جامعه بوده است. وقتی هم که شاهد تورم میشدیم، دولت با یک سیاست رفاهی جدید وارد میشد که خود سیاست رفاهی نیز چیزی جز تورم به همراه نداشت؛ مثلا ارز ترجیحی یکی از مهمترین این سیاستهای اشتباه است که در سال۹۷ اتخاذ شد. هرچند دولت در ابتدا سعی داشت تا به کمک این سیاست، از افزایش قیمتها و آسیب به دهکهای ضعیف و پایین درآمدی جلوگیری کند، اما نتیجه چیز دیگری بود و روز به روز شاهد افزایش فزاینده تورم و قیمتها در سطح جامعه بودیم.
از دیگر سیاستهایی که سالهاست در کشور اتخاذ میشود و بسیاری معتقدند که این سیاست، عایدی خاصی برای جامعه ندارد، یارانههای انرژی است. دولت همواره طی این سالها سعی داشته تا با دادن انرژی ارزان به مردم، از آنها حمایت کند. اما نتیجه آن بود که این انرژی ارزان، عاید ثروتمندان میشد؛ نه دهکهای پایین درآمدی. این یارانهها در حدی است که بسیاری برای رفع فقر، حذف یارانههای انرژی را پیشنهاد میدهند؛ اما حذف یارانه انرژی چه طور به رفع فقر منجر خواهد شد؟
کارشناسان معتقدند میتوان منابع حاصل از حذف یارانه انرژی را به صورت نقدی بین مردم توزیع کرد؛ بدین شکل دیگر ثروتمندان که بهره بیشتری از انرژی داشتند، یارانه بیشتری نمیگیرند و منابع کشور به طور عادلانه بین همه مردم تقسیم میشود و شاهد رفع فقر و بهبود سطح زندگی بسیاری از دهکهای پایین درآمدی خواهیم بود.
همانطور که گفته شد، سیاستهای دولت در سالهای اخیر است که این سطح از تورم و در نتیجه فقر را در پی داشته است؛ بنابراین برای اینکه شاهد رفع فقر باشیم، دولت باید دست از سیاستهای اشتباه بکشد. موضوعی که در حال حاضر به نظر نمیرسد که چنین باشد. ارز ترجیحی همچنان ادامه دارد؛ اما به شیوهای دیگر. یارانههای انرژی ادامه دارد و بسیاری از سیاستهای دیگر که نتیجهای جز تورم نداشتند نیز همچنان پابرجاست.
گوش دولت نیز به هیچ یک هشدارها بدهکار نیست. برای مثال در زمان افزایش حقوق و دستمزدها بسیاری هشدار میدادند که اگر حقوقها بیمحابا افزایش یابد، نه تنها وضعیت حداقلیبگیران بهبود پیدا نمیکند، بلکه شاهد گسترش بیکاری، تعطیلی و یا تعدیل نیرو در بنگاههای اقتصادی خواهیم بود. اما در نهایت افزایش حقوق حدود ۶۰درصدی را شاهد بودیم.
در واقع سیاستهای اشتباه همچنان ادامه دارد و هیچ گامی برای رفع فقر برداشته نشده است؛ بنابراین هیچ گامی در جهت رفع فقر برداشته نشده است و تنها وعده است که عاید مردم میشود.
اگر دولت قرار است فقر را ریشهکن کند، در ابتدا باید نگاهی به سیاستهایش داشته باشد؛ سیاستهایی که تصور میکند به نفع مردم است اما در نهایت دود آن است که در چشم مردم میرود؛ بهتر است دولت به جای ارائه وعده، کمی واقعبین باشد و مصلحت جامعه را در نظر بگیرد؛ نه رزومهسازی برای خودش.