به گزارش مشرق، اوضاع اصلاح طلبان آنقدر وخیم شده است که بدون هیچ ابایی رسما از بالا تا پایین جریان اصلاحات اعم از رهبری جریان، ساختار، چهره ها و... را نه در محافل خودی بلکه به طور علنی در رسانه هایشان نقد می کنند.
چندی پیش هم روزنامه شرق در واکنش به قصد اصلاح طلبان برای انتخابات مجلس، صاحبان این مواضع را به باد انتقاد گرفت و گفته بود: «بیانیه و کارگروه به درد نمیخورد؛ اعتماد عمومی را از دست دادهاید» و «مردم شما را طرد کردهاند؛ به جای اقناع جامعه فقط توقع رای دارید».
حال در همین رابطه، فیاض زاهد از چهره های اصلاح طلب به نشست چند روز پیش اصلاح طلبان در حسینیه جماران طی یادداشتی با عنوان «انجمن شاعران مرده!» واکنش نشان داده و حس خود را از مشاهده تصاویر این دیدار «ناامیدی» و «خشم» توصیف کرده است.
بخش هایی از نوشته فیاض زاهد را در ادامه خواهید خواند:
*وقتی عکس جلسه اصلاحطلبان را در حسینیه جماران دیدم، حسی از ناامیدی و خشم مرا فرا گرفت. از دو حالت خارج نیست. یا عدهای از دوستان همفکر و همراه با من موافقند یا اکثریت منتقد این نگره خواهند بود. اما هرچه باشد، فرصتی برای طرح برخی دغدغهها را فراهم میآورد.
*مگر میشود شما مسوول تشکیلاتی باشید و آن مجموعه در انتخابات شکست بخورد و هیاترییسه آن همچنان در صدر باقی بماند! چگونه ممکن است جریانی مدعی یافتن راهی به جلو است اما بانوانی که در آن تشکیلات حضور دارند هیچ تناسبی با نسل جدید زنان پوینده و آوانگاردی که موتور اصلی تحول اجتماعی ایران امروزند در آنها جایی نداشته باشند!
*مانیفست و راهبردهای جریان اصلاحی در چنبرهای از تاملات متنافر پنهان مانده یا اساسا ابتر و ناقص است. این مجموعه بیش از آنکه به یک کلاب سیاسی شبیه باشد، به یک انجمن خانوادگی یا شورای ریشسفیدان ایلیاتی شبیه است.
*دوستان عزیزم! این چگونه تشکیلاتی است که حتی نمیتواند موجبات حضور رهبر معنوی و سیاسی خود را برای مراسم افطار تدارک بیند؟
*اشتباه نکنید؛ معنای خانهتکانی تصفیه کامل عناصر و شخصیتهای اصیلمان نیست. حتی جابهجایی نمادها و المانهای کلاسیک هم نیست، اما لزوما به معنی بازبینی و تزریق خون و روح و اندیشه و راهبردهای نوین است.
*ما در مانیفست، تشکیلات، رهبری سازمانی و اولویتهای ایدئولوژیک باید دست به تغییرات بزرگی بزنیم. روح حاکمیت و مولفههای اثرگذار و نوع برداشت آن از مفهوم قدرت سیاسی دچار تغییر بنیادین شده، بالطبع با تغییر وضعیت، ما نیز باید تغییر کنیم. این تغییر به معنای آن نیست که خود را در پشت نوچهها و مریدهای چشم و گوش بسته پنهان کنیم. چهره بزککرده و تصنعی از تغییرات نسلی را نشان دهیم. خود باشیم اما ماسک جدیدی بر صورت نهیم. تغییر یعنی نماینده مطالبات و درخواستهای اجتماعی با ضرباهنگ تغییرات نمادین و اثرگذار باشیم.
*ما نیازمند بازخوانی نقش و وزن و اعتبار سیاسی و اجتماعی و بازتعریف نوع مناسبات و رابطه خود با حاکمیت هستیم. بدون این تغییر راهبرد و ارتقای هوشمند سطح نگرهها، ما یک جبهه سیاسی موثر نیستیم. در بهترین حالت شبیه انجمن شاعران مرده خواهیم بود.