خبرگزاری فارس لرستان- نسرین صفربیرانوند؛ خانم فرخنده امیری که حدود ۲۱ سال سابقه دارد یکی از مدیرانی است که علاوه بر مدیریت یک مدرسه به کارهای خیر و رفع مشکلات محرومان روی آورده است، او معتقد است: کمک به هم نوع خود آن هم دختران معصومی که نقشی در شرایط به وجود آمده خود ندارند کاری خدا پسندانه است.
این معلم و مدیر که حس خوب را در کلامش به مخاطب منتقل میکند، میگوید: هر بار که از مشکلات دانش آموزی مطلع میشوم فکر میکنم دختر خودم است و نمیتوانم بیتفاوت از کنار آن رد شوم.
صحبت کردن در خصوص جایگاه معلم کار سختی است آن هم در شرایطی که میبینی برخی از معلمان علاوه بر وظیفه خود یعنی تعلیم و تربیت به کارهای خدا پسندانه روی میآورند، معلمانی که به حق الگویی برای همه اقشار جامعه هستند.
به بهانه روز و هفته معلم با فرخنده امیری که در منطقهای محروم فعالیت دارد و همه فکر و ذکرش این است که دانش آموزی به دلیل شرایط نامساعد مالی ترک تحصیل نکند گفتوگویی کوتاه اما صمیمانه داشتهایم.
این معلم و مدیر آنقدر پر انرژی و مهربان است که صحبت کردن با او خاطره یکی از بهترین معلمان دوران ابتدایی را در ذهن من زنده میکند و حسی خوب در من ایجاد میشود.
چطور شد شغل معلمی را انتخاب کردید؟
راستش من دوران دبیرستان دبیری داشتم خانم خسروی به اندازهای به او علاقه داشتم که آرزویم این بود معلم سوم و مانند خانم خسروی با دانش آموزان ارتباط خوبی داشته باشم و بتوانم علاوه بر اینکه فردی مفید در جامعه باشم به دانش آموزان خدمت کنم. همین برایم انگیزه شد و در ادامه تصمیم گرفتم پا در عرصه معلمی بگذارم.
به عنوان کسی که سالها کار معلمی کرده است، از نظر شما یک معلم چگوه موفق می شود؟
من حدود ۱۳ سال است که مدیر مدرسه هستم تجربه به من ثابت کرده که برای موفقیت علاوه بر داشتن قاطعیت و برنامه باید ارتباط دوستانهای با دانشآموزان برقرار کرد. من در همه این سالها طوری رفتار کردهام که نه تنها دانش آموزان بلکه اولیا هم ارتباط خوبی دارند و به نوعی یک اعتماد دو طرفه ایجاد شده و همین ارتباط در موارد بسیاری مانند شناسایی دانش آموزان بی بضاعت موثر بوده است.
در همه این سالها باور کنید حتی در خانه هم فکر و ذکرم دانش آموزان بوده است.
خانم امیری چطور شد در کنار معلمی به سمت کارهای خیر روی آوردید؟
من در منطقه و بخشی هستم که البته اکنون به شهر تبدیل شده است، اما تمام آبادیها و حتی عشایر هم برای پایه تحصیلی راهنمایی و دبیرستان به این مدرسه مراجعه میکنند، متاسفانه جزو مناطق محروم شهرستان چگنی است.
من متوجه شدم برخی از دانش آموزان به علت نداشتن کرایه ترک تحصیل میکنند و این موضوع به شدت من را آزار میداد و در واقع به دغدغه من تبدیل شده بود. یعنی راستش فکر میکردم دختران خودم هستند و دچار عذاب وجدان شدم.
به همین دلیل تحقیق کردم و متوجه شدم که بسیاری از دانشآموزان در خانوادههای بدسرپرست و یا بیسرپرست زندگی میکنند و شرایط مالی بدی دارند. همین شد که در یک گروه جهادی موضوع را مطرح کردم و از آنها خواستم برای جلوگیری از ترک تحصیل این دانش آموزان کاری کنند.
این صحبتی را که مطرح میکنم مربوط به ۸ سال پیش است، با مطرح کردن موضوع گروه جهادی پای کار آمد و ماهانه مبلغی برای تامین کرایه دانش آموزان تامین میشد و مانع ترک تحصیل دانش آموزان شد.
پس از مدتی همکاران متوجه شدند و خودشان پای کار آمدند و حالا علاوه بر تامین کرایه با کمک همکاران کارهای دیگری هم انجام میدهیم.
یعنی مایحتاج دانش آموزان بیبضاعت و خانواده آنها را تامین میکنید؟
بله ، میتوانم بگویم حالا دیگر همه ما فکر و ذکرمان رفع مشکلات و دغدغههای دانش آموزان در حد وسع و توانمان است.
به عنوان نمونه سال گذشته متوجه شدم یکی از دانش آموزان ازدواج کرده اما توان تهیه جهیزیه را ندارد، همه همکاران و حتی خانواده و آشنایان را درگیر کردیم و توانستیم جهیزیهای برای او تهیه کنیم، یکی پتو آورد دیگری جارو برقی و مابقی وسایل.
یا مثلاً یک دانش آموز به من پیام داد که نمیتوانم پول کتاب را پرداخت کنم، باور کنید وقتی وضع خانهشان را دیدم نتوانستم خودم را کنترل کنم و اشک ریختم.
دختری که مادر نداشت و پدری که سکته کرده بود، شرایط سختی بود وقتی متوجه شدم این دختر با دستان کوچکش خودش لباسهای پدر را شست و شو میکند بهم ریختم، با کمک همکاران ماشین لباسشویی تهیه کردیم.
باور کنید به حدی خوشحال شد که سرش را روی سینهام گذاشت، صحنهای که هیچگاه فراموش نمیکنم، حس کردم چقدر به محبت و توجه نیاز دارد.
ما قبل از عید هم برای ۲۰ دانش آموز بدسرپرست و بیسرپرست لباس و مایحتاج دیگر مانند برنج و قند تهیه کردیم.
دانش آموزان بیبضاعت را چطور شناسایی میکنید؟
کار سختی نیست، به قول شاعر «رنگ رخسار خبر میدهد از سِر درون»، اما اولین کاری که میکنم از دانش آموزان وضع مالی دانش آموزان دیگر را میپرسم، اولیا دانشآموزان هم در این میان کمک زیادی میکنند البته اولیایی که رازدار هستند، پس از پرس و جو تحقیق میکنیم و آمار دانش آموزان ضعیف را میگیریم و بنا به شرایطشان تلاش میکنیم به آنها کمک کنیم.
چه حسی دارید وقتی گره از مشکلی باز میکنید؟
حس خوبی که به انسان دست میدهد قابل وصف نیست، یک آرامشی که شاید با هیچ کاری به دست نمیآوری، نقش بستن لبخند روی لبان دانش آموزان هدیهای است با ارزش که با هیچ چیزی در این دنیا عوضش نمیکنم.
اینکه دانش آموز تو را تکیه گاه خود میداند علاوه بر بار مسوولیت یک حس و لذت ناب را هم در انسان ایجاد میکند که تو را وادار به ادامه این راه میکند.
دو دانش آموز داریم که وضع مالی خیلی بدی دارند، برای عید گفتم من چهار دختر دارم همانطور که برای دختران خودم لباس تهیه کردم برای این ۲ دانش آموز هم تهیه کردم.
چه باید بکنیم که فرهنگ کارهای خیر نهادینه شود؟
ببینید همین کاری که ما با کمک همکاران انجام میدهیم خودش یک الگو سازی است، مدارس دیگر هم میتوانند به این موضوع ورود کنند و با شناسایی دانش آموزان کم بضاعت کاری کنند.
شاید همه مشکلات را نتوان رفع کرد اما همین که بار کوچکی هم از روی دوش دانش آموزی که پناهی ندارد برداشته شود کار بزرگی است، وقتی متوجه میشوی که دانش آموزی به علت نداشتن کرایه یا پول کتاب ترک تحصیل میکند نمیتوانی بیتفاوت باشی.
کار در منطقه و بخش محروم سخت است؟
ببینید هر کاری سختی خاص خودش را دارد ، من هر روز با مینی بوس ۴۰ کیلومتر را طی میکنم اما چون علاقه دارم و هدف برایم سخت نیست این مسیر را ادامه میدهم. هدف من کار و خدمت در این مناطق است و لذا سختیها برایم مهم نیست.
از خاطراتی که در ذهنتان ماندگار شدهاند، بگویید.
خوشحالی آن دانش آموزی که با دیدن ماشین لباسشویی خودش را در آغوشم رها کرد را هیچگاه فراموش نمیکنم.
در مسیری که قرار دارید خانواده هم پای کار هستند؟
بله، همسرم نه تنها مانع نیست بلکه من را هم تشویق میکند، دخترم هم کلاس دهم و همیشه پای کار است و میگوید : نمیدانی کادو کردن لباس برای این دانش آموزان چه لذتی دارد، گاهی هم به بهانه اندازه نبودن لباسهایش آنها را برای دانش آموزان نیازمند کادو میکند.
انتهای پیام/س