به گزارش اقتصادنیوز ؛ حمله روسیه به اوکراین جهان را زیر و رو کرده، و بعید بود که خاورمیانه از این پیامدها طفره رود. مقیاس پیامدهای این بحران منجر به تغییر موازنه و ادراکات بازیگران در معادلات حساس بینالمللی، از جمله در منطقه کلیدی خاورمیانه شده است.
اکثر منافع ایالات متحده در منطقه -جریان نفت، اسرائیل، جلوگیری از ایجاد رقابت هستهای و مقابله با تروریسم - بعید است تحت تأثیر رفتار روسیه و منابع محدود آن قرار گیرد که اکنون با تهاجم به اوکراین کاهش یافته است. با این حال، در نظم جهانی جدیدی که روسیه دنبال میکند، به نظر می رسد این کشور به دنبال تعیین قواعد بازی و شکستن انحصار آمریکایی-اروپایی در مورد مسائل اروپای شرقی است. و خاورمیانه نقشی حیاتی در این بازی جدید روسیه دارد.
در چند سال گذشته، کرملین نیز به خاورمیانه بازگشته و روابط خود را چون روزهای اتحاد جماهیر شوروی برقرار کرده است. پس از سوریه، مسکو به عنوان یک دلال قدرتمند برای مستبدان در منطقه ظاهر شد. روسیه نه تنها توانسته است روابط روسیه و عربستان محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی را به اوج برساند، بلکه مهمترین رابطه خود در منطقه با ایران را نیز حفظ کرده است.
پوتین مناسبات مهمی با بازیگران کلیدی منطقه -ایران، عربستان، امارات و اسرائیل- برقرار کرده است. برخلاف ایران، ۳ بازیگر دیگر متحدان دیرینه ایالات متحده محسوب میشدهاند. با این حال رفتار آنها از زمان آغاز بحران اوکراین، چندان شبیه متحدان جهان غرب نبوده است و برخلاف انتظار هر ۳ در حال مانور استراتژیک میان طرفین متخاصم این جنگ هستند؛ موضعی که با موضع ایران که دشمن دیرینه آمریکاست، در عمل فاصله چندانی ندارد.
احتمالاً به همین دلیل است که پس از بحران اوکراین، ایران و آمریکا تحولات روابط روسیه با کشورهای عربی و اسرائیل را با آمیزهای از بیم و امید رصد میکنند و به درستی نگرانند که در میان تلاشهای روسیه برای به دست آوردن دوستی اعراب و اسرائیل، ممکن است امتیازاتی بده بستان شود که بر موقعیت تهران و واشنگتن در منطقه تأثیر منفی بگذارد.
جنگ اوکراین و شرایط جدید بین المللی فرصتها و تهدیدهای بالقوهای را برای ایران فراهم میکند و در سطح منطقهای نیز تهران با معادلات تازهای روبهرو شده است.
دکتر حمیدرضا عزیزی، عضو موسسه آلمانی امور بینالملل و امنیتی در برلین و استادیار سابق مطالعات منطقهای دانشگاه تهران و شهید بهشتی در مقالهای پژوهشی با عنوان «روابط ایران و روسیه پس از بحران اوکراین: روابط کاری معمول» برای موسسه تحقیقات استراتژیک شرق فروم، تأثیر جنگ اوکراین بر مناسبات میان ایران و روسیه را به دقت بررسی کرده است.
اقتصادنیوز این مقاله را در ۲ بخش مجزا تقدیم مخاطبان میکند. در بخش نخست مقاله که پیش از این با عنوان «پیامدهای بحران اوکراین برای روابط ایران و روسیه» منتشر شد، نویسنده ابتدا به تبیین موضع ایران نسبت به جنگ اوکراین پرداخت و استدلال کرد که ایران دلایل کافی هم برای محکوم نکردن تهاجم روسیه و هم برای حمایت نکردن از آن دارد.
آقای عزیزی در ادامه تهدیدها و فرصتهای جنگ اوکراین برای ایران را برشمرده و همچنین تأثیر این بحران بر مهمترین مناسبات خاورمیانهای مسکو -شامل ترکیه، اسرائیل، عربستان و امارات- را اجمالاً بررسی کرده است. نویسنده سپس پیامدهای جنگ اوکراین برای روابط تهران-مسکو را به تفصیل شرح میدهد که در ادامه (بخش دوم و پایانی مقاله) آمده است.
در میان همه چالشها و فرصتهای بالقوه، واکنشهای ایران در قبال تهاجم روسیه به اوکراین و نیز درخواست لحظه آخری مسکو در مذاکرات برجام، ثابت کرد که جمهوری اسلامی نمیخواهد در روابط نزدیک خود با کرملین تجدیدنظر کند. حتی زمانی که مشخص شد درخواست روسیه مذاکرات وین را متوقف کرده است، تهران از علنی کردن نارضایتی خود از مسکو خودداری کرد و در عوض، طبق معمول «زیادهخواهی آمریکا» را عامل پیچیدهتر شدن مذاکرات دانست.
با توجه به آنچه گفته شد، تحولات چند هفته گذشته، شکاف گسترده ای را بین موضع رسمی دولتی و رویکرد عمومی مردم ایران از یک سو، و بین نخبگان سیاسی محافظهکار و میانهرو از سوی دیگر در مورد نحوه مدیریت روابط کشور با روسیه ایجاد کرده است.
بسیاری از نخبگان سیاسی سابق یا مستقل در مورد روسیه با بدبینی عمومی موافق هستند و خواستار تجدید نظر در روابط نزدیک با مسکو هستند.
محمد خاتمی، رئیسجمهور سابق، حمله روسیه به اوکراین را به عنوان «تهاجم یک قدرت خارجی به سرزمینی آزاد» محکوم کرد. محمود احمدی نژاد دیگر رئیس جمهور سابق نیز موضعی مشابه داشت. علی مطهری، یکی از نمایندگان بانفوذ سابق مجلس ایران، از رادیو و تلویزیون دولتی انتقاد کرد که جنگ اوکراین را به گونه ای پوشش میدهد که گویی ایران "یک مستعمره روسیه" است. جاوید قربان اوغلی، دیپلمات کهنهکار تاکید میکند که ایران باید سیاست خارجی مستقلی را دنبال کند و «روی اسب بازنده، یعنی روسیه شرط نبندد».
در مقابل، جناحهای محافظهکار و اصولگرایان تندرو که پس از انتخابات پارلمانی 2020 و انتخابات ریاستجمهوری 2021 کاملاً بر س قوه اصلی حاکمیت ایران تسلط یافتهاند، استدلال میکنند که ایران باید بر اساس شرایط بینالمللی کنونی برای توسعه روابط خود با روسیه و در نتیجه تقویت جایگاه منطقهای و جهانی خود گام بردارد.
سرلشکر یحیی رحیم صفوی، مشاور ارشد نظامی رهبر عالی ایران، بحران اوکراین را نشانه ای از «آغاز انتقال قدرت از غرب به شرق» میداند. وی تصریح کرد: ایران یک کشور آسیایی است که با عضویت در سازمان همکاری شانگهای و اوراسیا میتواند در این قدرت آسیایی سهم داشته باشد. به گفته وی، این به ایران کمک میکند تا «به یک قدرت مهم در غرب آسیا و [حتی] یکی از قدرتهای آسیایی تبدیل شود».
در همین راستا، حسین شریعتمداری، از چهرههای سیاسی تندرو و مدیرمسئول روزنامه کیهان با اشاره به تحریمهای غرب علیه ایران، روسیه و چین، «ائتلاف کشورهای تحریمشده» را پیشنهاد میکند. او معتقد است که چنین ائتلافی میتواند ایران را به یک قدرت بزرگ در منطقه تبدیل کند. جلیل رحیمی جهان آبادی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران نیز معتقد است که روسیه و چین «همیشه در اوج تحریمهای آمریکا با ما بودهاند» و بنابراین، «ایران تحت هیچ شرایطی شرکای استراتژیک خود را رها نخواهد کرد».
این ۲ تصور، یعنی «انتظار انتقال قریبالوقوع قدرت در نظام بینالملل» و «تلقی روسیه بهعنوان شریک استراتژیک ایران»، فارغ از درستی یا نادرستیشان، باعث میشود سیاستگذاران ایرانی هرگونه تجدیدنظر در روابط با مسکو را غیرضروری یا حتی مخرب بدانند.
اما فراتر از تصورات، دلایل عینی نیز وجود دارد که چرا جمهوری اسلامی تمایلی به حذف اولویت روسیه در سیاست خارجی خود ندارد.
اول از همه، خاطره تلخ خروج آمریکا از برجام، رهبران ایران را نسبت به آینده هرگونه توافق با واشنگتن بدبین کرده است. به عبارت دیگر، اگرچه ایران به طور جدی وارد مذاکرات وین برای رفع تحریم ها و بهبود اقتصاد داخلی خود شده است، اما همچنان این نگرانی وجود دارد که پیروزی احتمالی یک چهره جمهوری خواه در انتخابات ریاست جمهوری 2024 یا 2028 آمریکا بار دیگر موضع واشنگتن را در قبال توافق هستهای تغییر دهد. در واقع، جمهوری خواهان کنگره تمام تلاش خود را به کار گرفتهاند تا به ایران و جهان بفهمانند که رئیس جمهور جمهوریخواه آینده به برجام متعهد نخواهد بود.
در این صورت، ایران بار دیگر برای فرار از فشار آمریکا به کمک روسیه و چین نیاز خواهد داشت. از این نظر، حفظ روابط نزدیک با روسیه یک طرح احتیاطی مرتبط با آینده برجام است.
در این میان، همچنین ایران آگاه است که حتی در صورت احیا و حفظ برجام، کشورهای غربی حاضر به همکاری با جمهوری اسلامی در زمینههای حساس مانند نظامی و دفاعی نخواهند بود. در واقع، تحریم تسلیحاتی بینالمللی علیه ایران رسماً در اکتبر 2020 پایان یافت، اما هیچ کشوری به جز روسیه علاقهای به گسترش همکاریهای نظامی با ایران نشان نداده است. مسکو به همراه پکن از مخالفان اصلی تمدید تحریم تسلیحاتی علیه تهران بودند.
همکاری با روسیه در کنار تلاش برای توسعه فناوری نظامی بومی، دو رکن اصلی استراتژی ایران برای ارتقای نیروهای مسلح این کشور بوده است.
در واقع، اگرچه روسیه تاکنون از ارائه سامانههای تهاجمی مانند جتهای جنگنده پیشرفته به ایران امتناع کرده است تا ظاهراً از تحریک غرب و رقبای منطقهای ایران جلوگیری کند، اما رهبران ایران احتمالا امیدوارند که رویارویی روسیه و غرب بر سر اوکراین در نهایت روسها را متقاعد کند که روابط نظامی-دفاعی با تهران را به سطح بالاتری برسانند.
به عبارت دیگر، روسیه به طور بالقوه میتواند چیزی را به ایران ارائه دهد که هیچ کشور دیگری حاضر به ارائه آن نیست: فرصتی برای توسعه قابلیت های نظامی پیشرفته.
۱. روابط رو به رشد با روسیه در چند سال گذشته از یک سو و ویژگی همیشگی غرب ستیزی سیاست خارجی جمهوری اسلامی از سوی دیگر، ایران را از محکومیت تهاجم نظامی روسیه به اوکراین باز داشته است.
۲. این عوامل همراه با درک خاص رهبران ایران از انتقال قدرت در سیاست جهانی و نیاز آنها به همکاری نظامی و دفاعی با مسکو، باعث میشود که بحران اوکراین تأثیر اساسی بر رویکرد کلی سیاست خارجی ایران در قبال روسیه نداشته باشد.
۳. اما این بدان معنا نیست که محاسبات ایران در مورد روسیه در همه زمینه ها بدون تغییر باقی میماند. به عنوان مثال، انتظار میرود تحریمهای گسترده غرب علیه روسیه که اثرات آن بر اقتصاد روسیه محسوس است، بر پتانسیل روابط تجاری و اقتصادی تهران و مسکو تأثیر بگذارد. در این راستا، هدف ایران برای افزایش تجارت با روسیه به 20 میلیارد دلار بیش از هر زمان دیگری دست نیافتنی به نظر میرسد.
۴. علاوه بر این، پیامدهای بحران اوکراین ممکن است جذابیت اوراسیا را برای ایران به عنوان یک مجمع چندجانبه گرایی اقتصادی کاهش دهد. محدودیت های تجارت آزاد چندجانبه در اتحادیه اوراسیا به ویژه زمانی آشکار شد که روسیه در 10 مارس اعلام کرد که صادرات غلات به کشورهای عضو EAEU را تا 31 اوت به حالت تعلیق در میآورد تا اطمینان حاصل شود که تقاضای داخلی برآورده میشود. سیاستگذاران ایرانی ممکن است شروع به پرسش کنند که عضویت در چنین اتحادیهای وقتی که در مواقع بحران از اعضای خود حمایت نمیکند، چه سود واقعی میتواند داشته باشد؟
۵. در عین حال، گمانهزنیهایی وجود دارد مبنی بر اینکه بحران طولانیمدت بین روسیه و اوکراین ممکن است رهبران چین را وادار کند که درباره استفاده از مسیر روسیه-اروپا به عنوان کریدور اصلی برای پیشبرد طرح کمربند و جاده (BRI) تجدیدنظر کنند. در این صورت و به ویژه در صورت موفقیت مذاکرات برجام و رفع تحریمهای ضدایرانی، مسیر ایران میتواند جایگزین مطمئنتری برای تجارت و ترانزیت شرق به غرب باشد. این امر میتواند همکاریهای اقتصادی ایران و چین را تقویت کند که در سالهای اخیر رو به رشد بوده و روابط تهران-پکن را وارد فاز جدیدی کرده است.
به این ترتیب، شاید مهمترین تأثیر جنگ اوکراین بر سیاست خارجی ایران و روابط آن با روسیه، ظهور «نگاه به شرق تقسیمبندیشده» باشد که در آن روسیه به عنوان شریک اصلی نظامی-امنیتی ایران و چین بهعنوان شریک اصلی همکاری اقتصادی ایران در نظر گرفته میشود.
با این وجود، نباید از این واقعیت غافل شد که واکنش افکار عمومی و نخبگان سیاسی مستقل ایران به تهاجم نظامی روسیه حاکی از شکاف فزاینده بین موضع دولت ایران و رویکرد افکار عمومی بر سر میزان و ماهیت روابط با روسیه است. اگرچه انتظار نمی رود این عامل در کوتاه مدت به مانعی بر سر راه شراکت تهران و مسکو تبدیل شود، اما در درازمدت و در صورت هرگونه تغییر و تحول سیاسی در ایران، ممکن است این شراکت را مستعد یک تغییر اساسی کند (اگر نه یک فروپاشی کامل).
یادآوری روایت محمدجواد ظریف، وزیرخارجه سابق ایران درباره نحوه بازیگری مسکو در حین و پس از مذاکراتی که به توافق برجام منتهی شد، دستکم تصور «شراکت استراتژیک» تهران و مسکو را با تردیدهای جدی مواجه میکند.