روزنامه اعتماد: وضعيت فدراسيون فوتبال ايران در فاصله كمتر از ۲۰۰ روز تا جام جهاني فاجعه است. رييس ندارد، نايبرييسش بازداشت است و دو نايبرييس ديگرش غيرقانوني! جلسات هياترييسه به حد نصاب قانوني نميرسد و تيم ملي ول شده به امان خدا. اين نتيجه دخالت بيمورد برخي نهادهاي خارج از فوتبال و ضعف اعضاي هياترييسه است. اين در حالي است كه در دورههاي قبل اگر وضعيت در فدراسيون نابسامان بود لااقل ثبات داشت و رسانهها ميدانستند بايد يقه چه كسي را بگيرند. يكي از باثباتترين مديران فدراسيون فوتبال علي كفاشيان بود. هيچكس اندازه او در مديريت فوتبال ايران دوام نداشته است. در گفتوگويي مفصل كه نسخه ويديويي آن در صفحات مجازي مربوط به خبرگزاري اعتماد آنلاين منتشر شده در مورد شرايط فعلي فدراسيون، برخي ابهامات دوران مديريت خودشان و نهادهاي خارج از فوتبال با ايشان همكلام شديم.
تحليلتان از بركناري آقاي عزيزي خادم چيست؟
وقتي كه انتخابات فدراسيونها بر اساس تفاهم و همدلي نباشد قطعا اين اتفاقات هم رخ ميدهد. در اينجا عزل آقاي عزيزيخادم رخ داده ولي خيلي جاهاي ديگر كه اساسنامه چنين اجازهاي نميدهد اختلافات اوج ميگيرد. اختلافات كه بالا بگيرد براي هر تصميمي به مشكل ميخورند. اين اختلاف به نظر من نابودكننده هر تشكيلاتي است. بايد اين هوشياري به مجمع عمومي فدراسيون فوتبال داده شود كه اگر شما كساني را انتخاب ميكنيد از يك خانواده باشند، همدل باشند و سياست يكسان داشته باشند.
هنگام انتخابات كه به نظر ميرسد همه اينها با هم همسو هستند.
بعضي اوقات اختلاف نظر پيش ميآيد و گاهي اوقات خداي نكرده سهمخواهيها آغاز ميشود و در اين بين ممكن است كسي باشد كه نخواهد سهم بدهد و اختلافات پيش ميآيد. شايد يك معاملهاي وجود داشته و آن معامله باعث شده همهچيز خراب شود.
خود شما در زمان مديريتتان از فشارهاي خارج از فدراسيون ميگفتيد. آيا اين فشارها در بركناري آقاي عزيزي خادم تاثير داشته؟
بالاخره هست اين چيزها. شما نميتوانيد بگوييد نيست. ما از مجلس و يكسري نهاد ديگر تحت فشار بوديم. يك مواقعي هست شما كاري را پيش ميبريد و سليقه بعضيها نيست. آنها هم از يكسري ابزار استفاده ميكنند. من بعيد ميدانم كه از بيرون فشاري نبوده باشد.
آقاي داريوش مصطفوي گفت يك نهاد امنيتي پشت ماجراست.
بله امكانش هست. يكسري نهادهايي هستند كه ميآيند. تشخيصهايي دادند يا مداركي داشتند و آن را به هياترييسه ارايه دادند و آنها تصميمي گرفتند.
شما وقتي ميخواستيد براي بار سوم نامزد شويد دوباره به شما گفتند بس است و برو استراحت كن. چه كسي به شما اين حرف را زد؟
يكسري نهادهايي حضور دارند در خود وزارت ورزش كه باني اين كار هستند.
حراست؟
حراست هست. بازرسي هست. حراست كه البته كاري برخلاف نظر وزير ورزش انجام نميدهد. همان موقعي كه من آمدم در فدراسيون فوتبال بر اساس خواست رييس وقت سازمان تربيتبدني و حمايت او بود. من خودم ميل نداشتم بيايم و ايشان حمايت كرد تا بيايم. در دور بعدي خواستشان اين بود كه نباشم. من تن ندادم ولي شايد هم اشتباه كردم. نميدانم ولي چوبش را هم خوردم.
نهادهاي داخل وزارت يا بالاتر؟
وزير ورزش بالاترين مقام ورزش كشور است. آن نهادها هم اگر حمايت وزير ورزش نباشد فشار خودشان را وارد ميكنند.
جايي گفتيد دعوا سر پست فدراسيون فوتبال است، چرا؟
شهرت را خيليها دوست دارند و ميتوانند از اين استفاده كنند تا به جاهاي ديگري برسند. قبل از اينكه آقاي عزيزي خادم كانديدا شود آمد براي مشورت و من برايش مثال زدم و گفتم اينجا كمك ميكند خيلي زود بروي بالا ولي وقتي بخوري زمين بدجوري استخوانهايت خرد ميشود. ولي جاهاي ديگر كه آدم زياد ديده نميشود باز ميتواند بلند شود. فدراسيون فوتبال اين انگيزهها را دارد.
بحث شهرت است فقط؟
شهرت بحث اصلي است. اگر طرف بخواهد از اين شهرت در جايگاههاي سياسي يا كسب ثروت و ... استفاده كند راهش باز است. به راحتي ميتواند اين كار را كند.
شما با آقاي عزيزي خادم همكاري كرديد. اينكه ميگويند با جادوگر ارتباط داشته درست است؟
هيچوقت من از ايشان نشنيدم كه بگويد برويم جادوگر بياوريم و اين جور كارها. يكسري افراد به ما مراجعه ميكردند كه اگر بخواهي كمك ميكنيم تيم برنده شود يا نبازد. اين جور چيزها بود ولي از طرف ايشان نشنيدم چنين چيزهايي. تا رييس شد اين حرفها پيش آمد.
پيگير آن به اصطلاح جادوگران نشديد كه معرفيشان كنيد يا...
من اصلا اعتقاد نداشتم و چون نداشتم اصلا محل نميدادم. وقت هم به آنها نميدادم. گاهي ميآمدند توي نمازخانه يا بيرون مرا گير ميآوردند و پيشنهادي را مطرح ميكردند. من چون اعتقادي نداشتم جوابي ندادم. يك بار يكي از آنها گفت اگر به حرف ما گوش نكني ما در جام جهاني همه بازيهايمان را ميبازيم و من به او گفتم اشكالي ندارد، بگذار ببازيم!
آقاي عزيزي خادم ميخواست با شما همكاري كند؟
بله، اين توي ذهنش بود ولي يك بار هم زنگ نزد. حق هم ميدادم. بالاخره مسائل جام جهاني و مشكلات فدراسيون زياد بود. البته ايشان يكسري مشاورهايي انتخاب كردند كه مشورتهاي درستي ندادند در بعضي مسائل و تصميمگيريهاي درستي نكردند. شايد ايشان هم خودش را خيلي صاحبنظر ميدانست و همه اينها باعث شد كارها بدون تجربه كافي و بدون مشورت برود جلو.
بعد از انقلاب شما تنها رييس فدراسيوني بوديد كه ۸ سال تكان نخورديد.
ما اساسنامهاي داشتيم كه بر اساس آن رييس فدراسيون را وزير ورزش يا افراد نميتوانستند بركنار كنند. من الان نميتوانم دلايلش را بگويم كه چرا در فدراسيون ماندم و اين را شايد بعدا بگويم.
الان بگوييد ديگر!
نه الان نميتوانم بگويم ولي شايد بعدها گفتم. ولي در مجموع شش تا هفت تا وزير ورزش آمدند و هر كدام از راه رسيدند در اولين قدم ميخواستند مرا بركنار كنند. من در مقابل همه اينها مقاومت كردم. يكي از وزيران ورزش يك سال مرا نديد. مگر ميشود؟ يك سال مرا راه نميداد به وزارتخانه.
چه كسي؟
آقاي گودرزي. جلسههاي وزارت مرا دعوت نميكرد. به معاونانش هم گفته بود با ايشان به هيچوجه همكاري نكنيد. حتي يادم هست يك بار يكي از تيمهاي خارجي آمده بود مشهد در استاديوم را روي من بستند. اينها خيلي بد است. من هم اگر چوبش را بعدا خوردم و صدايش در آمد حرفهايي ميزنم ولي اين قضيهها باعث شد كه اجازه ندادند به من كه يكسري كارها بكنم و يكسري امكانات بگيرم. دود اين جور رفتارها هم ميرود توي چشم فوتبال. من خداييش در دور دوم كه آمدم با وجود همه اينها گفتم بايد بمانم چون راي مجمع را دارم. در دور سوم هم ميخواستم كانديدا شوم ولي ديدم با اين لجولجبازيهايي كه با من دارند فوتبال لطمه ميخورد. الان هم همين است. اگر كساني ميبينند با ماندنشان به فوتبال صدمه ميخورد كه الان هم دارد ميخورد بايد رها كنند و كار را بسپرند دست ديگران.
چرا آقاي مهدي تاج به جز بحث بازنشستگي تحت فشار قرار نگرفت؟
شما از كجا ميدانيد تحت فشار نبوده؟
تنها رييس فدراسيوني بود كه 3۰: 2۰ دعوتش كرد و به او تريبون داد تا از خودش دفاع كند. در برنامه ۹۰ هم از ايشان دفاع شد. مجلس هم نتوانست ايشان را وادار به استعفا كند چون ايشان حامياني داشت. پشت ايشان به كجا گرم بود؟
اينكه شما ميگوييد اوايلش بود. نميشود گفت پشت ايشان به جايي گرم بود. روساي فدراسيوني كه ميآيند اول حمايت ميشوند. ايشان سابقه داشت و خودش در رسانهها بود. ايشان هماهنگ بود با تشكيلات مختلف. ولي بعد از سه سال ديديم كه رفت. شما از كجا ميدانيد ايشان تحت فشار استعفا نداد؟
تحت فشار رفت؟
من نميدانم. شما بايد تشخيص بدهيد!
بعد از سه سال و نيم و قرارداد با ويلموتس فشار زيادي روي ايشان بود ولي آقاي تاج در همان مقطع در 3۰: 2۰ از خودش دفاع ميكرد و ما ميدانيم اين پخش خبري چه ديدگاههايي دارد، من اين حمايت را در مورد ديگران نديدم.
ايشان ارتباطات خوبي با رسانهها داشت و رابطهاش با يكسري مسوولان بالا خوب بود و حمايت ميشده شايد.
در رابطه پوتين- مدودوف، شما پوتين بوديد يا ايشان؟
تعبير اين بود كه من پوتين هستم ايشان مدودوف. ولي عملا روند كاري ايشان جوري پيش رفت كه اين اتفاق نيفتاد. چون نه من اخلاق پوتين را داشتم نه ايشان اخلاق مدودوف را. ايشان دوست داشت رييس شود و من هم قبول كردم كه نايبرييس باشم.
چند سال پيش در زمان نايبرييسي در مورد مديريت خودتان گفتيد شايد ماست ما واقعا ترش است. بعد از گفتن اين حرف مردم انتظار داشتند اتفاقي بيفتد ولي نيفتاد.
من اين را براي اولينبار از شما ميشنوم. يادم نيست چنين حرفي زده باشم. من هميشه ماست شيرين كمچرب ميخورم. (خنده) در مجموع يادم نيست كه خودمان را نفي كرده باشيم. (مصاحبه را در موبايل نشان ميدهيم) ولي من اين را نگفتم. (خبر را ميخواند) ولي باز هم يادم نيست.
فكر ميكنيد عملكرد موفقي داشتيد؟
اين را رسانهها بايد بگويند. من عملكرد خودم را با توجه به امكاناتي كه بود صعودي ديدم. ما در ساختوسازها واقعا خوب عمل كرديم. آكادمي امروز فوتبال حاصل هشت سال تلاش ما در فدراسيون بود. من و هياترييسهاي كه همكاري كردند. اين ساختوساز را فدراسيون هنگامي كه ما وارد شديم، نداشت. رفتن تيم به جام جهاني. كسب رتبه سوم جهاني توسط فوتسال و فوتبال ساحلي. قهرماني فوتسال زنان در آسيا. به نظرم عملكرد ما عملكرد خوبي بوده.
چرا آقايان مصطفوي و دادكان از شما خوششان نميآيد؟
بله! من خودم هم تعجب ميكنم كه چرا. البته آقاي مصطفوي حق دارد. چون ما برخوردي با ايشان در فدراسيون داشتيم و ايشان را تعليق كرديم به خاطر مسائلي كه در آن زمان پيش آمده بود. ولي نميدانم چرا آقاي دكتر دادكان از من خوشش نميآيد. زماني كه من در معاونت وزارت ورزش بودم و ايشان رييس فدراسيون بود من خيلي از ايشان حمايت كردم. به دليل اينكه تشخيص دادم ايشان خوب ميتواند كار را پيش ببرد. حتي يك مواقعي كه اختلافي بود بين ايشان و رييس وقت سازمان تربيتبدني به رييس سازمان ميگفتم شما كوتاه بيا و مشكل حل ميشود. هنوز هم ايشان را قبول دارم.
انتقاد ايشان از شما سر پرونده چند صد هزار دلاري حق پخش بود.
فكر نميكنم مربوط به آن باشد. ببينيد، وقتي يك رييس فدراسيون مشغول به كار ميشود اين موارد برايش پيش ميآيد. براي ديگران هم پيش آمده و ممكن است اصلا پروندهاش مطرح نشود. شايد يك روزي بگويم كه اين پروندهها چرا در نميآيد و براي من درآمد. الان نميتوانم بگويم چرا. ولي بالاخره شما با يك جايي كار ميكني و حق پخش را ميگيري و به فدراسيون ميدهي و يك بار هم پيش ميآيد كه طرف پول را نميدهد و ميرود. اين در زندگي شخصي آدمها هم پيش ميآيد. بعضي آدمها با افراد مختلفي كار ميكنند و ميبيني يك نفر پول نميدهد. موارد ديگري هم حتي در فدراسيون بود كه اين جوري شد. گاهي ما شكايت كرديم. گاهي بخشي از پول را گرفتيم و بخش ديگري از آن ماند. اينها روال عادي است. من قاطعانه ميگويم در فدراسيون فوتبال هيچوقت دنبال منافع شخصي نبودم. هيچ منفعتي از فوتبال نداشتم. آنجا را به عنوان خدمت انتخاب كردم.
اين ابهام هم وجود داشت كه پروسه انتخاب روساي اركان قضايي ايراد داشته.
قبلا يكسري ركنهاي قضايي را فدراسيون پيشنهاد ميداد و در هياترييسه بررسي ميشد و نتيجه اعلام ميشد. بعدا فيفا گفت نبايد اين كار انجام شود. ركن قضايي بايد مستقل باشد كه بتواند حتي يقه خود فدراسيون را هم بگيرد. براي همين گفتند بعد از پيشنهاد بايد در مجمع به راي گذاشته شود تا بعدا نتوانند آن را عوض كنند. بحث بعدي محروميت خود بنده است كه نميخواهم در موردش حرف بزنم.
شد سه تا! مسائلي كه ميگوييد، نميتوانيد يا نميخواهيد در موردشان حرف بزنيد.
بله. اينها به هم وصل هستند و دلايلي پشتش دارد. بعدها اگر توفيق بود، ميگويم. اينكه چرا تا زماني كه من در فدراسيون بودم و مسووليت داشتم و كار ميكردم اين اتفاق نيفتاد. اين پرونده زماني اتفاق افتاد كه من رييس فدراسيون بودم و آنها اطلاع داشتند. چرا آن موقع حرفي نزدند؟ چرا بعدها بررسي شد؟ چرا اول محكوم شدم و بعد استيناف حكم را شكست؟ اينها مطالبي است كه بايد بعدها به آن بپردازيم.
وارد جزييات نميشوم. فقط بگوييد مربوط به همان فشارهاي نهادهاي خارج از فوتبال ميشود؟
اجازه بدهيد بعدا بگويم.
تاييد يا تكذيب فقط.
(سكوت)
پس من تاييد در نظر ميگيرم!
(سكوت)
فكر ميكنيد مجمعي كه خرداد برگزار ميشود آقاي عزيزي خادم را بركنار ميكند؟
نظرم را صريح ميگويم چون ديدگاهم فوتبال است. شما فرض كنيد مجمع به آقاي عزيزي خادم راي بدهد و ايشان برگردد. آيا ميتواند با اين هياترييسه كه ايشان را بركنار كرده كار كند؟ نميتواند كار كند. آنجا ميشود جنگ و دعوا. پس به نظرم منطقي نيست كه مجمع راي بدهد ايشان برگردد. مگر اينكه مجمع راي بدهد و از آن طرف بقيه را كنار بگذارند و انتخابات جديد انجام شود. با هياترييسه فعلي هم مشكلات زيادي وجود دارد. ناهماهنگيها فوتبال را از بين ميبرد. به نظرم مجمع بايد تصميم مهمي بگيرد و فرآيند انتخابات را به صورت كلي از اول برگزار كند.
ممكن است شما نامزد شويد؟
به هيچ عنوان علاقهاي ندارم كه برگردم.
نظرتان در مورد گروهبندي جام جهاني؟
گروه مرگبر است ديگر. (با خنده) خيلي جالب است. من هميشه در ذهنم بود اگر يك درصد ايران با امريكا يا فلان تيم بيفتد چه ميشود و حالا افتاده. بچههاي ما انگيزه خاصي خواهند داشت چون اين گروه، گروه خاصي است. از آن گروههايي نيست كه در آن تيمهايي باشند كه چندان مسائل برايشان مهم نيست.
اگر رييس فدراسيون بوديد با اسكوچيچ ادامه ميداديد؟
قطعا ادامه ميدادم. چون اعتقاد دارم كسي كه آمده به هر نحوي تيم را برده جام جهاني حق دارد برود جلو. اگر خداي نكرده حق او را ضايع كنيم و دلش را بشكنيم ممكن است از آن طرف صدمه بخوريم.
حتي اگر ميدانستيد كيروش بيكار شده؟
نميشود غذايي را كه يك نفر آماده كرده، يكي ديگر بخورد. البته آقاي كيروش نقش زيادي داشته در ساختن اين تيم و بالا رفتنش ولي خب ديگر ايشان رفته جاي ديگر و اين تيم دست كس ديگري بوده و درست نيست.
برخي ميگويند با اين وضعيت فدراسيون كيروش بهتر ميتوانست كمك كند چون اسكوچيچ بلد نيست دعوا كند و حق تيم ملي را بگيرد.
روش آقاي اسكوچيچ يك جور است و روش كيروش جور ديگر. كيروش خيلي ما را اذيت ميكرد. ولي اسكوچيچ آدم آرامي است و دارد كارش را ميكند و جلو ميرود. من خيلي دوست داشتم با ايشان كار ميكردم.
عدم همكاري با كيروش پس از ۸ سال توصيهاي از خارج از فدراسيون بود؟
نه. خود آقاي كيروش هم ديگر خسته شده بود. يك جايي كه آدم زياد ميماند، مدام تنش دارد خسته ميشود. كيروش دو بار ديگر ميخواست برود ولي وقتي حمايتهاي زيادي از بالاترها و علاقه مردم را ميديد تصميم ميگرفت بماند.
بالاتر از وزارت ورزش؟
بله، بله.
بالاتر از دولت؟
بله البته بالاتر از دولت كه دولت است ديگر. حمايتهاي زيادي از ايشان ميشد. حتي يادم هست يك بار وزير گفته بود ايشان بايد برود و ما هم گفتيم باشد. چند روز بعد از خود وزارت آمدند و گفتند نه! كيروش بايد بماند. مشخص شد كه از بالا به آنها گفته شده بود. خلاصه حمايت زياد داشت ولي بعدش ديگر نه. احساس كردم پيمانه ايشان پر شده بود و ديگر رفت.
موفقترين وزارت ورزش يا سازمان تربيتبدني در زمينه فوتبال؟
زمان آقاي احمدينژاد موفق بوديم چون بودجههاي خوبي هم ميدادند و كمك ميكردند. بازيها را نگاه ميكردند. حتي يادم هست تيم كه ميخواست برود كره جنوبي براي بازي مقدماتي جام جهاني ايشان دو تا از وزيرانش را فرستاد با ما.
عدم صعود به جام جهاني ۲۰۱۰ و تعليق در زمان ايشان رخ داد؟
خب آن اوايلش بود. اوايل بود كه بالاخره آن برخورد با آقاي دادكان شد و برخورد درستي نبود. ولي بعد از آن قطعا آن حمايتها انجام شد. در فاصله دو سال مانده به جام جهاني ما صعود نكرديم.
نظرتان در مورد وقايع مشهد كه فروردين امسال رخ داد، چيست؟
وقتي فدراسيوني مشكلات دارد و با هياترييسه اداره ميشود و نظر قاطعي در آن وجود ندارد، اين اتفاقات ميافتد. هياترييسه بر اساس تصميماتي كه داخل ميگيرند و عدم تجربه كافي بازي را بردند به مشهد. بايد از قبل هماهنگيهاي لازم ميشد با مسوولان سياسي و امنيتي استان كه اين اتفاقات نيفتد. براي حضور زنان و درخواست فيفا و ... شايد زمان كوتاه بوده يا نكردند اين كار را يا قولهاي اشتباهي كه دادند باعث اين اتفاقات شد.
زمان رياست شما فيفا اولتيماتوم داده بود؟
اولتيماتوم نبود ولي پيشنهاد داده بودند.
شما هشت سال رييس و چهار سال نايبرييس بوديد. چرا ورود زنان به استاديوم را حل نكرديد؟
يك بار رفته بودم پيش آقاي احمدينژاد زماني كه ايشان رييسجمهور بود. گزارشي از ما خواسته بود براي فوتبال. ما رفتيم گزارش داديم و ايشان پرسيد چرا شما خانمها را راه نميدهيد به استاديوم؟ گفتم از من ميپرسيد؟ دست ما كه نيست. شما بايد مجوزهايش را بگيريد. ايشان خيلي ناراحت شدند كه نبايد اينطور باشد و بايد مجوز بگيريد و ... به ايشان گفتم شما كمك كنيد ما بگيريم! بالاخره اين بحثي است كه ماوراي دولت است. از اين نظر كه آن زمان آقاي احمدينژاد به عنوان رييسجمهور ميگفت چرا راه نميدهيد؟ پس معلوم است اختيار ايشان هم نبوده. يكسري مسائل هست كه بايد در حوزههاي بالاتري مثل شوراي امنيت بررسي شود. بايد اهميت داده شود. اهميت ندادن به برخي مسائل موجب ميشود كه چنين آبروريزيهايي نظير اتفاقي كه در مشهد رخ داد اتفاق بيفتد. ما اگر ميخواهيم راه ندهيم سفت و محكم بايستيم و بگوييم راه نميدهيم. تبعاتش را هم بپذيريم. اما اينكه بگوييم حالا راه ميدهيم، راه نميدهيم، راه ميدهيم اين، هم آن ور را كلافه ميكند هم اينور را. اينكه امكانات نيست و راه ورود و خروج نيست و اينها فايده ندارد. اين بايد تعيين تكليف شود كه صدمه نخوريم. اين تصميمي است كه بايد در جلسه سران سه قوه بررسي شود. نگوييم هم مساله كوچكي است. كوچك نيست. بالاخره ديديم در مشهد چه اتفاقي افتاد. اين باعث شد خيلي صدمه بخوريم و اين ابزاري شود كه با آن ما را بزنند. سران سه قوه بنشينند و تعيين تكليف كنند و اين روال را يك جايي ببرند. مشكلي هم نيست. اگر ميگويند مشكل شرعي دارد آن يك بحث ديگر است. اگر ميگويند ندارد و مساله فقط امكانات است، آن امكانات فراهم بشود.
تهديد فيفا در مورد تعليق ممكن است عملي بشود؟
دور از دسترس نيست. فيفا در بحث روسيه نشان داد چقدر جدي است. نهادي كه ميگفت در مسائل سياسي دخالت نميكند همان اول آمد و همه را زد و از بين برد. فيفا با وضع فعلي و مدير فعلي كه من ميشناسمش كاملا تحتتاثير رسانههاي غربي است. رسانهها هم اكثرا مواضع تند عليه ما دارند. اگر آنها فشارشان را بيشتر كنند و دو بار ديگر از اين اتفاقات بيفتد فيفا قطعا تصميم ميگيرد.