به گزارش اقتصاد آنلاین، برخی از انسان ها دوست دارند همواره کم انرژی ، منفی نگر و ناراحت باشند و به نوعی خود را قربانی بدانند، این گروه از افراد هر چه نصیحت بشنوند،کتاب بخوانند یا نزد مشاور بروند تغییری در حالاتشان ایجاد نمی شود چرا که خودخواسته همه چیزهای منفی را در روح خود تقویت می کنند. گاهی درباره اینگونه اشخاص فکر می کنیم "شاد" و "خوشحال" بودن را گناه می دانند و به همین دلیل همیشه پس از خوشی به دنبال چیزی برای ناخوشی می گردند. گرچه این رفتار ریشه هایی در جایی از زندگی آنها دارد و باید توسط متخصصان شناسایی شود اما بدون همکاری خودشان این مهم اتفاق نمی افتد.
به همین دلیل می گوییم در این مطلب فعلا با این دسته از اشخاص کاری نداریم بلکه می خواهیم درباره انسان هایی صحبت کنیم که "حال خوب" را دوست دارند اما نمی دانند چگونه به آن دست یابند یا در تداومش بکوشند.
مایکل فریش ” در کتاب خود با عنوان ” Quality of Life Therapy ” تئوری بسیار ارزشمندی مبتنی بر ۱۶ قلمرو ارائه می کند. ۱۶ قلمرویی که باید خط کش و معیار من و شما برای چشیدن حال خوب در زندگی باشد و اگر به هردلیلی حال دل ما بد شد به راحتی و با بررسی این ۱۶ قلمرو دلیل آن را پیدا کنیم و بتوانم آن حال بد را تغییر دهیم.
همیشه شنیده ایم و گفتیم عقل سالم در بدن سالم! کاملا مشخص است که حال خوب بدون عقل و بدن سالم در کنار هم، اتفاق نمی افتد. متاسفانه در جامعه ما هنوز سلامتی و توجه به بدن و تغذیه آن جایگاه خود را پیدا نکرده است. اگر در آن طرف آب حال مردم خوب است یا حداقل خیلی بهتر از ماست، یکی از دلایل ساده و کوچک آن این است که همه افراد خود را موظف می دانند به محض اینکه از محل کار به خانه برگشنتد ساک ورزشی را بردارند و روانه باشگاه شوند.
پیشنهاد خانم دکتر ال سگار در کتاب بدون عرق ریختن یا NO SWEAT افزایش تحرک در محل زندگی و فضای کار ماست که حداقل کمی از کوتاهی مان در ورزش کردن را جبران کنیم. برای اجرایی ساختن این موضوع باید ریز حرکت یا MICRO ACTION طراحی کنید.
ما با به صورت کاملا خودخواسته و برنامه ریزی شده در قالب ریزحرکت باید حجم فعالیت های تحرکی روزانه خودمان را افزایش دهیم. مثلا اگر همیشه در پارکینگ اول شرکت پارک می کردید، بعد ازین ماشین را در دورترین نقطه یا حتی بیرون از شرکت یک کوچه بالاتر یا پایین تر پارک کنید که مجبور باشید مسیری را تا شرکت پیاده روی کنید.
یکی از شایع ترین اتفاقات در زندگی مدرن ما خودخوری و خودزنی کردن است. هیچ کدام از ما اجازه اشتباه کردن به خودمان و یا حتی اطرافیان مان را نمی دهیم و همین موضوع قاتل سرخوشی و حال خوب ما در زندگی است.
حتما لیستی از موفقیت های ریز و درشتی که در زندگی تا به امروز داشته اید، تهیه کنید، همراه داشته باشید و در هر فرصتی که می توانید این موارد را به روزرسانی کنید. این لیست سپر دفاعی شما برای دفع تمام این تحقیرها و سرزنش هاست. به محض اینکه در آماج این حملات قرار گرفتید، سراغ این لیست بروید و با مرور تک تک آن ها حس خوب تان را دوباره زنده کنید.
نه در دانشگاه، نه در مدرسه و نه در هیچ جای دیگری کسی برای از هدفگذاری صحبت نکرده و نمی کند.
توجه بیشتر به سلامتی: عمر طولانی برای یک انسان هدفمند معنی و ارزش دارد والا تمام روزها شبیه به هم هستند و زیستن بی فایده!
بی توجهی به حرف مردم: حرف مردم اگر به درد پیشرفت و رشد بیشتر بخورد، به درد انسان هدفدار می خورد و الا نشنیده می گیرد!
فکر و روان سالم تر: امید چاشنی اصلی فکر و روان سالم است و هدف اولین ماده اولیه امید است.
حتما هدف گذاری کنید و در این خصوص مطالعه کنید و یاد بگیرید. اگر هدف گذاشته اید و به نتیجه نرسیده اید، مطالعه کتاب مین های موفقیت را به شدت به شما پیشنهاد می کنم.
واقعیت این است که فرهنگ جامعه ها و طرز تفکر حدودا تمام مردم جهان برای هر روز بیشتر فقیرتر شدن برنامه ریزی شده است. شاید این حرف من به نظرتان عجیب و حتی مسخره به نظر بیاید اما تعجب نکنید دلیلش را برای شما می گویم. تمام فکر و ذکر همه بیشتر پول در آوردن و بیشتر پس انداز کردن است در صورتی که همین پول هر روز در حال بی ارزش تر شدن است و این تلاش بی وقفه تا ابد ادامه دارد چون مشخصا به ثروت ختم نخواهد شد و این همان رت ریس است.
یکی از موضوعات اساسی و مهم در زندگی هر انسانی، به خصوص زندگی های خشک و ماشینی امروزی داشتن تفریحات و سرگرمی است. امغز انسان به وسیله ی همین تفریحات می تواند خود را بازیابی کند و از خستگی ها و درگیری های ذهنی رهایی یابد. باور کنید که اگر به ذهن و جسم خودتان استراحت ندهید و برای آن ها تفریحاتی را تعبیه نکنید به مرور زمان انقدر خسته خواهید شد که ذهن شما حتی ممکن است دچار پیری زودرس شود. علاوه بر این نیز جسم شما درگیر کرختی و بی حالی بی دلیل می شود. اینها موارد و نکاتی است که باید در زندگی تان رعایت کنید تا سستی و احساس بیهوده بودن به سراغتان نیاید و درگیر روزمرگی نشوید.
در قضیه مرغ و تخم مرغ سوال اینجاست که اول مرغ بوده است یا تخم مرغ؟ در اینجا هم بحث اصلی اینجاست که رضایت شغلی باعث عملکرد بهتر می شود؟ یا عملکرد خوب باعث رضایت شغلی است؟ در نتیجه تحقیقات از افراد در مشاغل مختلف با سمت های متفاوت اینگونه برآورد شده است که، اگر شخصی از شغلش رضایت داشته باشد عملکرد بهتری دارد و یا اینکه فردی که عملکرد خوبی دارد رضایت بیشتری نیز از شغلش دارد. پس نتیجه ای که می توان گرفت این است که در هر حالتی رضایت شغلی مهم است چرا که علاوه بر اینکه باعث عملکرد و نتیجه شغلی بهتری می شود باعث آرامش خاطر و زندگش بهتر نیز می شود.
یادگیری از جمله مسائلی است که بسیاری از افراد نسبت به آن در مراحل مختلف زندگی حس خوبی دارند و باعث افزایش اعتماد به نفس در آن ها می شود. اکثر افرادی که در مراحل مختلف دانشگاهی به فارغ التحصیلی می رسند به سراغ موقعیت های شغلی بالاتر و بهتری نسبت به گذشته خود می گردند و حس بهتری نسبت به زندگی و آینده خود پیدا می کنند. همین حس رضایت آن ها را به سمت زندگی بهتر و موقعیت های بهتر می برد. حالا سوال اساسی اینجاست آیا آدم بی اعصاب می تواند وقت برای یادگیری بگذارد؟ یا سوالم را بهتر بپرسم آیا ذهن او با توجه به شرایط فعلی و بی حوصلگی توانایی یادگیری را دارد؟ و یا حتی اگر توانایی یادگیری را داشته باشد آیا او حوصله به کارگیری یادگیری های جدیدش را در زندگی دارد؟ قطعا پاسخ همه ی این سوالات یک نه قاطع است.
خلاقیت و نوآوری از جمله فاکتور های مهم برای ایجاد زندگی و آینده بهتر است. این دو مورد از جمله فعالیت های مغز است که نیاز به آموزش، یادگیری، تمرین و مهارت دارد. همه ی افراد برای اینکه فرد خلاقی باشند باید قبلا تجربه های زیادی کسب کرده باشند اما نکته اینجاست که فرد بی حوصله اصلا در پی یادگیری نیست، یا اگر هم باشد همان طور که در قسمت یادگیری توضیح دادیم، این دسته افراد حوصله و اعصاب یادگیری را ندارند. در نتیجه این دسته افراد نمی توانند انسان های خلاقی باشند، چرا که زندگی آن ها درگیر یک روزمرگی و تکرار شده است و در نهایت نمی توانند آینده بهتر و زندگی رو به رشدی را داشته باشند.
کمک کردن به دیگران یکی از مواردی است که همواره باعث ایجاد حس شادی و آرامش در وجود ما می شود. این کمک ها معمولا شامل کار های سنگین و سخت نیست، افراد می توانند حتی با کوچک ترین کار ها باعث ایجاد حس خوب و همدلی در افراد شوند. سوال اساسی اینجاست آیا کسی که حوصله کمک به خود را ندارد می تواند به دیگران کمک کند؟ آیا کسی که به فکر بهتر شدن زندگی و آینده خویش نیست می تواند برای بهتر شدن زندگی شخص دیگری اقدام کند؟؟! مطمئنا نه.
عشق و محبت یکی از اصل های اساسی و پایه در بین همه ی ما انسان ها است و می توان گفت اگر این دو اصل نبود، دوستی ها و روابط خوب انسان ها شکل نمی گرفت و حتی شاید بتوان گفت نسل انسان نیز ادامه پیدا نمی کرد. کمی فکر کنید؛ شما در زندگی خود حاضرید به سمت شخصی که بی اعصاب و بی حوصله است بروید؟ یا اینکه دوست دارید با او در ارتباط باشید؟ قطعا حاضر نیستید. چرا که با توجه به زندگی های پر مشغله امروزی همه ی انسان ها ما به دنبال کسانی هستیم که از ارتباط و هم صحبتی با آن ها احساس آرامش بکنیم و بتوانیم حداقل کمی از دغدغه های روزمره خود را در کنار آن ها فراموش کنیم. پس به خاطر داشته باشید عشق و محبت ورزیدن یکی از مهم ترین فاکتورهای روابط سالم و موفق و در نتیجه داشتن آرامش در زندگی است.
دوستی رو توی جامعه امروز چطور تعریف می کنین؟ دوست خوبتون کیه؟ اصلا واقعیه یا مجازی؟ این روز ها خیلی از ما ها ممکنه به خاطر تعدد شبکه های مجازی و درگیری با اون ها احساس تنهایی بکنیم اما یک اصل مهم که در روابط ما انسان ها وجود داره روابط و دوستی هاست، که میشه گفت از بین نخواهد رفت. پس می توان گفت که همه ی ما به یک یا چند دوست صمیمی و نزدیک نیاز داریم. مسئله مهم اینجاست که چرا برخی از افراد احساس تنهایی می کنند؟ دقیقا به خاطر مواردی که در شماره های قبلی گفته شد، چون کسی حاضر نیست با افرادی که حوصله ندارند و حالشان خوب نیست رفاقت کنند و با آن ها دوستی صمیمی و ارتباط نزدیک برقرار کنند.
داشتن فرزند موضوع است که شاید اغلب خانواده های ایرانی به مسئولیت های آن چندان فکر نمی کنند و خیال می کنند که مانند روش های تربیتی زمان قدیم می توانند فرزندان خود را بزرگ کنند. نکته ای که وجود دارد این است که با توجه به تمام تغییراتی که در عصر حاضر در زندگی ما رخ داده است، شیوه های تربیت فرزند نیز بسیار تغییر کرده است. ما در عصری زندگی می کنیم که باید برای فرزندانمان وقت بگذاریم تا بتوانیم با آن ها ارتباط بهتری ایجاد کنیم و در نهایت باعث ایجاد علاقه بیشتری بین خودمان و آن ها شویم. برای این مورد باید دقت داشت که اگر پدر یا مادری بی حوصله و عصبی باشیم هیچ وقت نمی توانیم برای فرزندمان همچین کاری را انجام دهیم. در نهایت ما نمی توانیم ارتباط خوبی با فرزندانمان داشته باشیم، و زندگی آن ها را نیز دچار اختلال می کنیم.
در دین ما نسبت به صله رحم بسیار تاکید شده است،، چرا که این موضوع باعث شادابی و سرزندگی ما می شود. ارتباط ما با فامیل و بستگان نیز دقیقا مانند موارد قبلی می باشد. یعنی اگر ما عصبی باشیم و دچار روزمرگی شده باشیم دیگر حوصله ی رفت و آمد با فامیل خود را نیز نخواهیم داشت و در نتیجه ارتباط ما روز به روز با آن ها کمتر خواهد شد و در نتیجه دچار تنهایی و انزوا می شویم.
شما در هر جایی که زندگی کنید، قطعا همسایگانی دارید و با آن ها کم یا زیاد در ارتباط خواهید بود. وقتی که شما فردی عصبی و بی حوصله باشید اکثر همسایگان شما تمایلی به ارتباط با شما نخواهند داشت. ممکن است اگر در خانه ی کرایه ای زندگی کنید به دلیل اخلاق تند شما از شما به صاحب خانه شکایت نیز بکنند، و یا اگر صاحبخانه باشید هم مستاجران شما نمی توانند با شما ارتباط برقرار کنند. در نتیجه شما در هر صورت باز هم تنها خواهید ماند و دچار انزوا می شوید.
هر انسانی در جامعه رسالت خاصی دارد، که ارتباط اجتماعی اصولی و صحیح یکی از این رسالت هاست. اطرافیان ما شامل دایره ای از دوستان، بستگان، همکاران، فرزندان و همسایگان ما می باشند، که اگر ما توانایی ارتباط درست و خلق و خوی خوبی نداشته باشیم و حوصله آن ها را نداشته باشیم در نتیجه نمی توانیم روابط خوبی را با آن ها داشته باشیم و روابطمان با آن ها نیز بسیار سطحی خواهد شد.
هر انسانی عضوی از یک جمعیت زیادی از انسان ها می باشد، که نوع رفتار او با سایر افراد جامعه مسئله ای تاثیر گذار در ارتباطات او است. با توجه به تمام مواردی که گفته شد می توان فهمید که حال بد هر فرد، عصبانیت و بدخلقی او می تواند باعث ایجاد یک چرخه ی معیوب رفتاری در جامعه شود. این رفتار علاوه بر اینکه باعث انزوا و تنهایی او می شود، میتواند با سایر افراد جامعه نیز سرایت کند، و جمعیت زیادی از انسان ها دچار حال بد شوند.
*پرسش از شما: کدام یک از این قلمروها را برای حفظ یا برقراری حال خوبتان رعایت می کنید؟