خبرگزاری فارس - شهرستان کنگان، سارا طاهری: به شهرستان کنگان (یکی از شهرهای جنوبی استان بوشهر) برای انجام کاری رفته بودم. پس از انجام دادن کارها، تصمیم گرفتم گشتی در شهر بزنم. از اهالی، سراغ فروشگاه یا مکانی که صنایع دستی آن جا را به من نشان دهد گرفتم. آنها نشانی یک کارگاه قالی بافی را به من دادند.
ابتدا فکر میکردم با یک کارگاه ساده مواجه میشوم که چیز خاصی جز بافتن فرش در آن نباشد. اما تصمیم گرفتم از آنجا دیدن کنم و زمان عصرگاهی خود را به بطالت نگذرانده باشم. کمی از مرکز شهر فاصله گرفتم و وارد یکی از کوچههایی که به من آدرس داده بودند شدم، از ابتدای کوچه، رنگ رنگیهای دیوار نظرم جلب کرد، به تابلو نگاه کردم، بله درست آمده بودم، سردر زیبا و دیوارهای نقاشی شده که معلوم است از سلیقه یک هنرمند بر میآید.
در باز بود، وارد شدم و سلام کردم، خانمی میانسال جلوی من ایستاد و گفت بفرمایید، پرسیدم این جا کارگاه قالی بافی است؟ گفت: بله، خوش آمدید، برای خرید فرش آمدهاید؟ آنقدر مات و مبهوت زیبایی داخل سالن شده بودم که یادم رفت جوابش را بدهم. دوباره پرسید: فرش میخواستی دخترم؟ گفتم: نه، اگر اجازه بدهید از کارگاه زیبایتان دیدن کنم.
جمع صنایع دستیها جمع بود
من را به اتاق کوچکی راهنمایی کرد. خدای من، اینجا فقط کارگاه قالی بافی نبود، یک مکان دنج که تقریباً همه نوع صنایع دستی در آنجا پیدا میکردی. مشغول نگاه کردن و عکاسی بودم که دیدم آن زن گوشهای نشسته و قسمتی از یک بافت را تعمیر میکند. نزدیک شدم، گفتم: کارگاه زیبایی دارید، چطور این همه سلیقه و زیبایی را در یک جا جمع کردهاید؟ گفت: من سالهاست که در این رشته فعالیت میکنم و در حال حاضر برای خیلیها شغل ایجاد کردهام.
کنجکاو شدم، به قیافهاش نمیخورد سن زیادی داشته باشد، پرسیدم: مگر چند سال است که کار فرش انجام میدهید؟ گفت: تقریباً سی سال است که خاک فرشبافی میخورم و بعد خندید. پرسیدم: میتوانید کمی از این ۳۰ سال به ما بگویید تا بدانیم چطور این همه نقش و رنگ و سلیقه در کنار هم جمع شده؟ عینکش را که نشان میداد به خاطر نگاه کردن به تار و پود قالی، ذرهبینی شده است، درآورد و گفت: بله، حتماً.
گره ذوق بر تار و پود دلربا
خانم سلطانی میگوید: سال ۶۷ بود که به کلاس قالیبافی رفتم، استادی داشتم که صفر تا صد قالی را به من یاد داد. با فروش چند تکه از وسایل منزل، یک دار قالی، نخ و ابزار خریدم. سختترین طرح فرش را با نام گل ریز انتخاب کردم و اولین بافتم را با عشق و علاقه و به امید آن که تمامش کنم، شروع کردم.
بانوی کارآفرین میگوید: فرش را طی مدت سه سال تمام کردم. آن زمان همسرم تازه بیکار شده بود و امورات ما نمیگذشت. به پیشنهاد برادرم که در آن زمان در شهر کنگان زندگی میکرد، به استان بوشهر آمدم. خانهای اجاره کردیم و چون هوا گرم بود نیاز به کولر داشتیم. قالی که بافته بودم را فروختم. از قضا کسی که قالی من را خرید، آقایی بود که در جهاد کنگان کار میکرد. یک روز از طرف جهاد به سراغ من آمدند و از من خواستند تا به عنوان مربی رشته فرش در دبیرستان کار و دانش، با آنها همکاری کنم. با خوشحالی تمام، قدم به دبیرستان کار و دانش حضرت معصومه (س) گذاشتم.
وی افزود: آن زمان حتی یک نفر نمیدانست یک فرش چگونه بافته میشود، همه کارآموزهایم خوشحال بودند و حتی خانوادههایشان به کنار کلاس میآمدند و نگاه میکردند و برایشان جالب بود.
سلطانی عنوان میکند: به مدت سه سال کار آموزش را ادامه دادم و با خیلیها آشنا شدم. پدر یکی از دانش آموزان رئیس بنیاد مسکن شهرستان بود و به من گفت: صنایع دستی به دنبال کسی میگردد که شعبه کنگان را به او بسپارد. اگر مایل باشید شما را معرفی کنم. شعبه را تحویل گرفتم و جدیتر از قبل کارم را شروع کردم. به مدت ۱۰ سال در شعبه کار کردم و بالغ بر ۴۰۰ نفر را آموزش دادم. پس از کش و قوسهای فراوان در محیط کار، شعبه را به فرد دیگری واگذار کردم و دوباره خانهنشین شدم.
جدا شدن فرش از صنایع دستی و شروع مجدد کار
بانوی کارآفرین میگوید: هنگامی که فرش از صنایع دستی جدا شد و زیر نظر اداره صنعت، معدن و تجارت قرار گرفت، با رأی هنرجوهایم، ریاست اتحادیه فرش شهرستانهای کنگان، دیر، جم و عسلویه را تحویل گرفتم. دوباره نور امید در دلم شکوفا شد. از سال ۸۶ تا به الان همچنان در اتاق اصناف هستم. طی همین سالها، اداره تعاون روستایی شهرستان کنگان از من خواست تا با آنها نیز همکاری کنم. با کمک و همکاری رئیس این اداره، کارگاه فرش را راهاندازی کردم و یک تعاونی به نام (تعاونی روستایی زنان کوثر) تشکیل دادم.
وی افزود: حدود ۶ سال است که این تعاونی برپاست و تا جایی که بتوانم به زنان منطقه کمک میکنم و در کنار این کارگاه، فروشگاه صنایع دستی تحت عنوان خانه فرش راهاندازی نمودم که در آن، دستبافتهای زنان بیسرپرست و بدسرپرست، اعم از قالی و گلیم را به فروش میرسانم.
تلاش ادامه دارد
سلطانی ادامه داد: مدتی است تصمیم گرفتم کارگاه حصیربافی راهاندازی کنم و در این راه با کمبود بودجه مواجه هستم. اما ناامید نیستم و ادامه میدهم تا با یاری خدا بتوانم مجموعه را بزرگتر کنم.
افتخارات
بانوی کارآفرین برتر شهرستان عسلویه، عضو هیأت مدیره انجمن حمایت از حقوق مصرفکنندگان، عضو هیأت رئیسه اتاق اصناف شهرستان کنگان، دریافت گواهینامه شرکت موفقیتآمیز در اجلاس تخصصی مشتریمداری و شیوههای نوین رهبری بازار در سال ۹۳ از طرف انجمن مدیریت ایران، عضویت مجدد هیأت مدیره /بازرس انجمن حمایت از حقوق مصرف کنندگان در سال ۹۴ به مدت چهار سال متوالی از افتخارات این بانوی کارآفرین است.
وضعیت صنایع دستی استان از گذشته تا اکنون
از آنجا که شرایط برای کشاورزی در بوشهر کمتر فراهم شده، تولید صنایع دستی یکی از اصلیترین راههای امرار معاش مردم در این استان است.
مهمترین صنایع دستی استان بوشهر، سوزن دوزی، قالی بافی، گلیم بافی، گبه بافی، لنجسازی و حصیربافی است.
گبه نوعی فرش و از برجستهترین صنایع دستی استان بوشهر بوده و در بیشتر نقاط شهری و روستایی بافته میشود و از مهمترین محصولات صادراتی این استان نیز میباشد.
قالی بافی نیز به طور محدود در برخی از روستاهای بوشهر از جمله روستاهای شول، ده کهنه، تنگ ارم و پشتکوه رواج دارد.
صادرات
بیشتر صنعتگران در شهرستان های گناوه و دشتستان به سفارش تجار بخش خصوصی، به تولید این محصول که با نقش های عروسک و خورشید و زمینه هایی ساده درآمد بیشتری برای بافندگان به همراه دارد می پردازد.
گلیم نیز که بیشتر در شهرستان کنگان رواج دارد در چند سال اخیر مورد توجه شرکتها و تجار قرار گرفته و امید است که درهای ورودی سایر کشورها برای ورود این محصول اصیل و زیبا، بیش از پیش گشوده شود.
انتهای پیام/