اگر محرمانه به تهران نیامده بود یا آمده بود و فاش نشده بود مرگ او در 36 سال بعد نه تنها در رسانههای ایران بازتابی نداشت که چه بسا در خود آمریکا هم به یک اعلام ساده بسنده میشد.
نام مک فارلین اما طی سه دهۀ بعد از آن ماجرا به یک ترم سیاسی بدل شده و یادآور سفر محرمانه برای یک معامله است. ایران در دورۀ جنگ با عراق به سلاح نیاز داشت. آمریکا هم به دنبال آزادی گروگانهای خود در لبنان بود. پس، مقام آمریکایی با گذرنامۀ ایرلندی به تهران آمد. ماجرا اما از این فراتر رفت و به خاطر واریز عواید معامله به حساب مخالفان دولت انقلابی نیکاراگوآ تحت حمایت آمریکا به «ایران – کنترا» شهرت یافت. (اصطلاح "کنترا" به شورشیان علیه دولت ساندینیستها اطلاق میشد).
سفر لو رفت و جنجالی هم در ایران برپا شد منتها با دخالت امام خمینی و تصریح بر اعتماد به مقامات کشور و بدون ذکر نام اما مشخصا معطوف به هاشمی رفسنجانی چون طرف مورد انتظار برای مذاکره بود، منتقدان مجالی نیافتند.
قبل از آن که زمزمهها علنی شود این خود هاشمی رفسنجانی بود که در سخنرانی به مناسبت 13 آبان در سال 1365 به این سفر اشاره کرد. دو روز قبل البته مجلۀ عربی «الشراع» چاپ بیروت در شمارۀ دوم نوامبر 1986 خبری در این باره درج کرده بود اما در آن زمان مانند امروز نبود که به طرفه العینی خبر بازنشر شود.
عصر 13 آبان 1365 و در اجتماع مقابل سفارت سابق آمریکا در تهران هاشمی رفسنجانی ناگهان موضوع سخنرانی را به سفر مک فارلین تغییر داد و گفت او با گذرنامۀ ایرلندی به نام «شون دولین» به تهران آمده بود.
به صراحت نگفت همراه هواپیما یا جدا اما روشن شد یک فروند هواپیمای حامل سلاح هم وارد تهران شده بود. چند ماه بعد هاشمی رفسنجانی به کیهان هوایی گفت: «شاید 10 بار یا 20 بار از از مسؤولان کشور شنیده باشید که ما به هر حال از جیب همین غربیها، دلالها و یا کمپانیهای غربی آنها را بیرون میآوریم با واسطه، بیواسطه گرانتر و گاهی ارزانتر.»
رییس وقت مجلس ایران از واسطهای نام نبرد اما بعدها اسامی دلالان هم بر سر زبانها افتاد: منوچهر قربانیفر و عدنان قاشقچی (یا خاشوقچی) که قطعات هواپیمای اف – 14 و موشک هاگ و انواع سلاح خریداری کرده بودند.
هاشمی رفسنجانی همچنین گفته بود مک فارلین همراه خود سه هدیه آورده بود: کیک، کلت و یک انجیل که رونالد ریگان رییس جمهوری آمریکا آن را امضا کرده بود. (این انجیل در خانهموزه آیتالله هاشمی رفسنجانی نگاهداری میشود/ عکس زیر)
در ایران بحران فرونشست چون امام خمینی در روز اول آذر 1365 گفتند: «یک مقام عالیرتبه به قول خودشان از آمریکا به طور قاچاق و با تذکره [گذرنامه] جعلی وارد ایران میشود در صورتی که ایران نمیداند چیست. به مجرد این که اعلام میشود از مقامات آمریکاست در یک جایی او را تحت نظر قرار میدهند و محبوس میکنند و با هر کس خواست ملاقات کند، ملاقات نمیکنند.»
رهبر فقید انقلاب در ادامه به 8 نمایندۀ منتقد دولت در مجلس هم که در این باره قصد سؤال از وزیر خارجه را داشتند نهیب میزنند: «لحن شما از اسراییل تندتر است. چه شده است که این طور شدهاید؟» در میان این نمایندگان چهرههایی چون جلالالدین فارسی، سید کمالالدین نیک روش، فهیم کرمانی و سید محمد خامنهای بودند.
در آمریکا اما چنان که اشاره شد ماجرا از زاویهای دیگر خبر ساز شد. نه به خاطر تلاش برای برقراری رابطه با ایران یا آزادی گروگانها. بلکه به این سبب که فاش شد عواید حاصل از فروش سلاح در اختیار ضد انقلابیون نیکاراگوآ قرار گرفته بود. به این صورت که ایران پول اسلحه را به حساب بانک لیکرسورس در ژنو واریز کرد و "اولیور نورث" امکان برداشت آن را داشته ولی به جای آن که مازاد پول را برگردانَد به حساب دوستان نیکاراگوئهای خود ورایز کرده بود. (سرهنگ نورث هم در آن زمان در حلقۀ مشاوران ریگان بود. او بعدها رییس انجمن ملی اسلحۀ آمریکا شد). افشای این ماجرا موجب تشکیل کمیسیونی به دستور ریگان شد که به خاطر ریاست سناتور تاور به کمیسیون تاور شهرت یافت گزارش نهایی آن اما چنان بر مک فارلین گران افتاد که روز 22 مارس 1987 با خوردن 20 تا 30 قرص والیوم اقدام به خودکشی میکند که البته به مرگ او نینجامید.
ماجرای مک فارلین دو نقطۀ مبهم و آمیخته به شایعه داشت: یکی این که قصه را اسراییلیها لو دادند.
ظاهرا به این خاطر که ایران سلاح های اسراییلی را پس فرستاده بود. هاشمی رفسنجانی در 17 فروردین 1366 گفت: « وقتی متوجه شدیم اسراییلیها دخالت دارند جلوی تخلیه را گرفتیم و گفتیم برگردانند.»
موضوع دوم شایعۀ نقش سید مهدی هاشمی برادر داماد آیتالله منتظری در افشای خبر بود که در تأیید و تکذیب آن سخنان متعددی گفته شده است.
*با بهره از کیهان سال (1365-1366) و همشهری ماه سال اول (آبان 1380)
منبع: عصرایران