نه آن عبا را می‌خواهم؛ نه آن آبرو را | روایتی از زندگی آیت‌الله فاطمی نیا

همشهری آنلاین دوشنبه 26 اردیبهشت 1401 - 15:12
روایتی جذاب از زندگی آیت‌الله فاطمی نیا را می‌خوانید.

به گزارش همشهری آنلاین، روایتی از زندگی آیت‌الله فاطمی نیا نقل شده است که در ادامه می‌خوانید: یک بار دیگر به در نیمه‌باز خانه نگاه کرد. منتظر بود پدرش با عبا و قبای اتو کشیده و عمامه مشکی تازه بسته‌اش بیرون بیاید. حاج آقا قرار بود در مجلس مهمی سخنرانی کند. بالاخره پدر با قبای ساده قدم به کوچه گذاشت، بدون عبا. پسر پرسید؛ حاج آقا! پس عبای‌تان؟ آقا دست به ریش گرفت. سر به زیر گفت برویم، عبا روی مادرتان است که به خواب رفته‌اند. پسر می‌دانست که پدرش همین یک عبا را دارد. پا سست کرد و دنبالش روانه نشد. گفت این طور که نمی‌شود، بدون عبا بروید آبروریزی است. حاج آقا فاطمی نیا این بار نفس پری به سینه کشید. زل زد به چشم‌های ملتمس پسرش و گفت: اگر آبروی من در گرو این عبا و این عبا هم به بهای آشفته شدن خواب راحت مادرتان است، من نه آن عبا را می‌خواهم و نه آن آبرو را...

نه آن عبا را می‌خواهم؛ نه آن آبرو را | روایتی از زندگی آیت‌الله فاطمی نیا
برای بزرگنمایی بیشتر روی تصویر کلیک کنید

منبع خبر "همشهری آنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.