عظیم امیدی و علیرضا کارگزار خبرنگاران خبرگزاری تسنیم از چند روز پیش از طریق رومانی به اوکراین رفتهاند که گزارشهای آنان طی روزهای قبل در تسنیم منتشر شده است. مهدی خانعلیزاده دیگر خبرنگار تسنیم نیز از طریق لهستان وارد اوکراین شده است و او نیز روزنوشتها و گزارشهای خود را از آنچه دیده است با مخاطبان به اشتراک میگذارد.
آنچه در ادامه میآید روزنوشت شماره سه آقای مهدی خانعلیزاده است:
«لویو» به عنوان شهری که محل ورود تجهیزات و پشتیبانیهای کشورهای غربی است، به نوعی تبدیل به مقری برای سازماندهی فرهنگی علیه روسها شده؛ تا جایی که حتی وقتی با «ایگو»، جوان خوش برخورد اهل این شهر صحبت کردم، با غرور گفت که قطعاً اوکراین برندهی این جنگ خواهد بود. وقتی دلیلش برای این حرف را پرسیدم، به همان آماری که دولتمردان از ساقط کردن تجهیزات نظامی و کشتن نیروهای روسیه منتشر کردهاند، اشاره کرد.
با این حال، شرایط شهر به گونهای نیست که حتی خوشبینی ایگور هم بتواند منکر تاثیرات عمیق جنگ بر این کشور شود. وضعیت سوخت تقریباً تبدیل به یک بحران فراگیر شده؛ تا جایی که وقتی میخواستم برای انتقال از لویو به شهر «کییف»، تاکسی بگیرم، خود ایگور منصرفم کرد. کمبود سوخت، قیمت آن را به یک مرز سرسامآور رسانده و حتی در همین قیمت هم کمیاب است؛ به همین دلیل ممکن است هر لحظه ماشین با کمبود سوخت مواجه شود و در وسط راه بمانیم.
به همین دلیل و به توصیهی ایگور، بلیت قطار گرفتم تا به پایتخت بیایم. ایستگاه قطار لویو کاملاً در فضای دوران شوروی است؛ به همان عظمت و البته به همان بهم ریختگی.
سرعت حرکت قطار هم حتی به دلیل همین مشکل سوخت، پایینتر از حد معمول است. در کوپهی قطار، با دختری همسفر هستم که برای دیدن مادرش به لویو آمده بود و حالا میخواست به کییف و نزد همسرش برگردد. بسیار ناراحت و عصبی بود از وضعیت پیشآمده و به من گفت که آمریکا، اوکراین را قربانیِ حفظ نظم جهانی کرده است. به قدری با عصبانیت از وضعیت جنگی صحبت میکرد که ترجیح دادم تا آخر سفر، کمتر با او حرف بزنم و اصطلاحاً سرم به کار خودم باشد.
بعد از هشت ساعت، به راهآهن کییف رسیدم. ایستگاه راهآهن تمیزتر و منظمتر از لویو است اما به علت حضور گستردهی نیروهای نظامی، فضای ایستگاه کاملاً امنیتی است. همه مسافران باید در یک صف طولانی بایستند و کارت شناسایی خود را نشان نیروهای نظامی بدهند. رفتار ماموران هم جدی ولی محترمانه است. انگار هر چقدر از شوک روزهای ابتدایی جنگ فاصله میگیریم، شرایط به حالت عادی شبیهتر میشود. برای همین حتی وقتی در ورودی ایستگاه، موبایلم را در میآورم و با یک شبکه تلویزیونی در تهران، ارتباط زنده میگیرم، ماموران نظامی فقط کمی نگاه میکنند و کاری به کار من ندارند.
میدان استقلال کییف تقریباً تبدیل به یک دژ جنگی شده؛ مانعهای فلزی و بتنی همراه با سیم خاردار در اطراف میدان قرار دارند و تقریباً هر سمتی را نگاه کنی، چند نیروی کاملاً مسلح را میبینی. طبق برخی آمارها، 80 درصد از ساکنین شهر کییف از آن خارج شدهاند؛ آماری که مشاهدات میدانی هم میتواند آن را تایید کند. از هر 10 مغازه، شاید دو مغازه باز باشد. خیابانها هم خلوت هستند و شبها، چراغ روشن خانهها نشان میدهد که بسیاری از خانهها خالی هستند.
مقررات سفت و سخت منع رفت و آمد از ساعت 10 شب هم مزید بر علت شده تا تقریباً از ساعت 7 شب، شهر جایی برای رفت و آمد و گشت و گذار نباشد؛ شهری که زمانی نماد استقلال اوکراین از زیر سایهی شوروی بود و حالا زیر سایهی ارتش روسیه قرار گرفته است.
انتهای پیام/