10 نکته در باره خبر سفر خانواده قالیباف به ترکیه(1)/ عباس عبدی

عصر ایران چهارشنبه 28 اردیبهشت 1401 - 09:05
از عجایب است که جزییات زندگی مسئولین رژیم سابق را منتشر می‌کنند، همزمان اعتراض دارند که چه‌کسی گفته اگر کسی در حکومت مسئول بود ما حق داریم در زندگی شخصی‌اش سرک بکشیم؟ معترضند که حالا چون مسئول شدند باید خطاهای‌شان را همه ببینند؟

عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: ماجرای سفر خانواده آقای قالیباف به ترکیه بازتاب خیلی گسترده‌ای داشت. آیا واقعاً این خبر ارزش آن را داشت که چنین بازتابی پیدا کند؟ کدام عناصر خبری در آن واجد اهمیت بیش‌تری هستند؟ مقصر کیست؟ این خبر علیه چه جریانی شد؟ آیا پشت پرده ماجرایی است؟ آیا به او ظلم شده است؟ آیا اصولاً اینگونه خبرها برای مردم واجد اولویت هستند؟ این پرسش‌ها و نمونه‌های دیگر را می‌توان در باره این افشاگری برشمرد و مورد بحث و گفتگو قرار داد.

اکنون که از آب و تاب‌های این خبر خوابیده شده، بهتر می‌توان آن را تحلیل کرد و از آن درس گرفت. در این یادداشت می‌کوشم به پاسخ برخی از این پرسش‌ها بپردازم.

۱ـ اولین پرسش این است که آیا اصولاً این گونه شیوه خبررسانی و افشاگری قابل قبول و یا قابل دفاع است؟ اگر در جامعه اصول کلی شفافیت و پاسخگویی رعایت شود و قانون حاکم باشد، به ندرت موضوع خاصی پیش می‌آید که نیازمند افشاگری شود، و در هر حوزه‌ای که رعایت نشود، افشاگری تبدیل به راهی جایگزین برای شفافیت می‌شود.

البته افشاگری معطوف به صاحبان قدرت است، و الا مردم عادی که باید مصون از این دخالت‌ها باشند. در نظام‌های جدید حکمرانی، برای صاحبان قدرت این پیش‌فرض پذیرفته‌ شده است که مردم و جامعه حق دارند نسبت به رفتارهای حتی شخصی آنان حساس باشند. ولی به نظر می‌رسد که در ایران معکوس است.

از عجایب است که جزییات زندگی مسئولین رژیم سابق را منتشر می‌کنند، همزمان اعتراض دارند که چه‌کسی گفته اگر کسی در حکومت مسئول بود ما حق داریم در زندگی شخصی‌اش سرک بکشیم؟ معترضند که حالا چون مسئول شدند باید خطاهای‌شان را همه ببینند؟

پرسش این است؛ هنگامی که کسانی از نردبان شعارِی بالا می‌روند، اگر خلاف آن ادعا در مورد خودشان ثابت شد چه باید کرد؟ آن روزی که این رفتار افشاگرانه را علیه فرزندان دیگران بکار بردند، باید فکر امروز را می‌کردند. بعلاوه فرض کنید شیوه افشاگری غلط است، اصل ایراد را چه پاسخی می‌دهید؟

۲ـ آیا این مورد خاص افشاگری، اصالت دارد و معطوف به خیر عمومی است یا ناشی از اختلافات نحله‌های درون قدرت است؟ گرچه قراین حاکی از وجود رقابت میان نیروهای موجود در ساختار قدرت است، و این گونه دسترسی‌ها به اطلاعات برای دیگران ساده نیست، ولی این مسأله جدا از اصل موضوع است.

فرض کنیم که کسی سرقت کرده و رقیبش او را لو می‌دهد، این اتهام سرقت مسأله اصلی است، و موضوع رقابت میان آنان فرعی است. در اینجا هم موضوع مورد توجه مردم اصل این رویداد است، شاید بعداً هم به بخش دوم، یعنی منبع خبر و چگونگی دسترسی آن پرداخته شود ولی نتیجه هر چه باشد نافی اهمیت این خبر نیست.

۳ـ اگر این افشاگری ناشی از رقابت‌های درون ساختاری است، آیا صرفاً علیه شخص آقای قالیباف است؟ در این مورد نمی‌توان نظر قطعی داد که آیا افشاگر قصد زدن شخص آقای قالیباف را داشته یا هدفش نشان دادن وضعیت ریای نهادینه شده در میان بخش مهمی از صاحبان قدرت است؟

هدف افشاگر هرچه بود، برداشت غالب مردم متوجه بخش غیر شخصی این رفتار بود. زیرا آقای قالیباف یک شخص نیست. او یک نماد از نوع مدیریتی است که سال‌ها فرمانده نیروی انتظامی بوده، ۱۲ سال شهردار اصول‌گرایان بوده، چندین بار یکی از نامزدهای اصلی آنان برای کسب کرسی ریاست جمهوری بوده، و بالاخره اکنون نیز رییس یکی از سه قوه یعنی مجلس است که با حمایت قاطع اصول‌گرایان در این مسند قرار گرفته است. در هر حال این که دعواها سر منافع ملت نیست شاید درست باشد ولی ملت نیز از زاویه منافع خودش با آن برخورد می‌کند.

جالب اینکه این اتفاق چیز مهمی را به تصورات عمومی اضافه نکرد، فقط مردم را قدری در تصوراتشان مطمئن ‌تر کرد. برای مثال همه می‌دانستند که ادعای مطرح شده انتخاباتی در باره حساب‌های بانکی و ساده‌زیستی را نباید جدی گرفت، ولی این خبر معنای دیگری را بر رفتارها یا ادعاهای گذشته بار کرد.

در هر حال مسأله اصولاً شخص آقای قالیباف نبود و نیست، چون هیچ چیز جدیدی در این افشاگری نبود. مسأله اصلی نورتاباندن به رفتاری نهادینه شده در میان برخی از اصحاب قدرت است.

البته این افشاگری در زمان بسیاری بدی برای آنان انجام شد. در ماه رمضان، برای یک مسأله پیش پا افتاده مثل سیسمونی(گرچه تکذیب شده ولی علت پذیرفتنی دیگری هم برای سفر ارائه نشده ضمن این که بر نادرستی سفر اذعان کردند)، که در محل سکونت هم می‌توان خرید، سفر هوایی در دوره بارداری، و وضعیت بد قیمت‌های داخل و... همه و همه ماجرا را به شکل عجیبی مورد توجه جامعه قرار داده است.

۴ـ آیا خطای فرزندان را به حساب پدران و مادران باید نوشت؟ آیا خطای همسر را به حساب شوهر باید نوشت؟ به طور کلی در این باره قاعده ثابتی نیست. رفتار شخص سیاست‌مدار نقش اصلی را در این ماجرا دارد. اجازه دهید به همین مورد بپردازیم. چرا پسر آقای قالیباف در دفاع از پدرش متنی را منتشر کرد؟ جز اینکه رابطه پدر و پسری، آنان را در سیاست به یکدیگر پیوند زده است؟ چرا دختر او یا خودش توضیح نداد؟ چون آنان یک خانواده هستند و پیوندهای سیاسی دارند.

هر گاه خانواده واحد سیاسی شد، خوب و بد آن به حساب همه نوشته می‌شود. مثل دیگر خانواده‌های سیاسی ایرانی. متأسفانه در ایران این قاعده جاری است و بسیاری از سیاست‌مداران، رفتارهای خانوادگی دارند. در خانواده سیاسی ارتقای جایگاه زن و فرزند به واسطه پدر است. پس بر اساس قاعده منطقی «من له الغِنم فعلیه الغُرم»؛ هر کس غنیمت می‌برد غرامت می‌پردازد، باید داوری کرد. اگر سیاستمدار از ابتدا خرج خود و خانواده را بکلی جدا کند، در این صورت هیچ مسئولیتی متوجه او نیست.

۵ـ آیا واکنش آقای قالیباف مناسب بود؟ اصولا عیار سیاستمداران و طرفداران انان هنگام اقناع و توجیه افکار عمومی در باره خطاها و پرسش‌ها معلوم می‌شود. ظاهراً ایشان گروه مشاوره کارکشته ندارد. او در همه فعالیت‌های سیاسی‌اش ابتدا پرتوان می‌آمد، ولی در دقیقه ۹۰ بازی را می‌باخت. چرا؟ چون مشاور آگاه و دلسوز ندارد، و ظاهراً قادر به تصمیم‌گیری موثر نیست.

برای مثال گفتند او با این سفر مخالف بوده. بعد کسی پاسخ نداد که پس چرا رضایت خروج از کشور را داده؟ گفتند توطئه یک نهاد خاص علیه رییس مجلس است. نگفتند که این چه حکومت یک‌دستی است که علیه رییس مجلسش توطئه امنیتی می‌کنند؟ گفتند بیمار بوده و به خانه نمی‌رفته! به علاوه چرا در چنین شرایطی احتیاط نمی‌کند و مانع چنین سفر خانوادگی نمی‌شود؟

این واکنش‌ها نشان داد که حداکثر افق دید مشاوران محترم تا یک متری است و تصوری از ابعاد ماجرا و پاسخ‌های متقابل و احتمالی ندارند. هر سُرمه‌ای که می‌خواهند به چشم ماجرا بکشند، آن را کورتر می‌کنند. پاسخ‌های شخص آقای قالیباف نیز نوعی جدل و حاشیه‌روی بود و هیچ چیزی را روشن نکرد.

یکی دیگر نوشته بود که؛ رفتن خانواده هاشمی به سد لتیان در روز عاشورا چه فرقی با ترکیه رفتن خانواده قالیباف وسط ماه رمضون داره؟ توجه ندارد که اول؛ آن را خود آقای هاشمی نوشته و پنهان‌کاری و ریاکاری نکرده بود. دوم؛ برای همان کار کلی حمله به او کردید که به گمان من هم تا حدی منطقی بود که یک روحانی که رییس‌جمهور هم هست نباید در آن روز چنین کند.

این‌گونه دفاعیات بدتر از هر حمله‌ای است. دیگری گفته بود که؛ ‏به نظر من اگر همین سر نخ رو دنبال کنید، می‌توانید بفهمید کی لو داده که حاج قاسم تو کدوم پرواز بوده؟ این حد از حرف‌های بی‌ربط زدن برای توجیه و حل یک رفتار نه چندان مهم نوبر سیاست نواصول‌گرایانه است.

برای توجیه و دفاع از این کار، یکی تصویر خانوادگی غیرمنسجم از آنان ارائه می‌دهد. دیگری یاد طرح صیانت می‌افتد و می‌گوید بقیه مسئولین از این موارد بدتر دارند!! باید طرح صیانت را تصویب کرد. خلاصه وجود چنین مدافعانی، فرد را از وجود هر مخالفی بی‌نیاز می‌کند.

سومی هم به عنوان دفاع از رییس مجلس گفته که این یک پروژه امنیتی علیه رییس مجلس است و پای یک نهاد در میان است، این ادعا به تعبیری تف سربالا است. زیرا این چه حکومت و چه مجلسی است که در یک ساختار کاملا یک‌دست علیه رییس مجلس چنین توطئه امنیتی می‌کنند و اتفاقی هم علیه توطئه کنندگان نمی‌افتد؟

به علاوه فرض کنیم چنین باشد، رییس مجلس باید پیشاپیش متوجه این تعقیب و مراقبت‌ها علیه خانواده‌اش و خودش باشد و در این صورت مطلقاً اجازه ندهد که چنین سفری انجام شود.

از اینها گذشته، آیا نمی‌توان پرسید: ساختاری که علیه رییس مجلس خود تجسس رسمی کند که قطعاً خلاف قانون و مستوجب مجازات است، با دیگران و شهروندان عادی چه خواهد کرد؟ دیگری هم به شکل مضحکی ماموریت‌های انقلابی و خیالی برای این سفر جعل می‌کند. دیگری هم همه ارزش‌های دینی را برای ماله کشی ماجرا خرج می‌کند. به نظرم این گونه دولت‌مردان و گروه‌های مشاورانشان باید در فعالیت‌ها و رویکرد سیاسی خود تجدید نظری اساسی کنند.

ادامه دارد

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

بیشتر بخوانید