ساواک و اسرائیلی‌ها

الف پنج شنبه 29 اردیبهشت 1401 - 22:22
فردوست که با حکم محمدرضاشاه به عنوان قائم‌مقام ساواک کار تقویت ساواک را به عهده گرفت، می‌گفت او بوده که پای اسراییلی‌ها را برای آموزش نیروهای این سازمان به ایران باز کرد.

روزنامه اعتماد در ادامه نوشت: «فردوست می‌گفت سطح آموزش نیروهای ساواک بسیار پایین بود و من «از بدو ورود، طبق دستور محمدرضا نظرم بر این بود که ساواک را به عالی‌ترین سطح ارتقا بدهم. اشکال اساسی که با آن مواجه شدم این بود که اجرای وظایف ساواک در ایران هیچ سابقه‌ای نداشت و این وظایف را قبلا شهربانی و مدتی فرمانداری نظامی (بعد از ۲۸مرداد) به سبک خود و به وسیله افراد غیر مسلط انجام می‌داد. پس لازم بود که این آموزش توسط سازمان اطلاعاتی و امنیتی یک کشور مسلط و باتجربه داده شود.» پس از بررسی گزینه‌های در دسترس، آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها را مناسب تشخیص نداد و به اسراییل اندیشید.

«در آن زمان ایران، اسراییل را به ‌طور دوفاکتو به رسمیت شناخته بود و اسراییل یک سفارتخانه غیررسمی در تهران داشت و مسئول اطلاعات آن سرهنگ‌دوم یعقوب نیمرودی بود که با تایید محمدرضا با ساواک رابطه فعال داشت. اطلاع داشتم که تشکیلات اطلاعاتی اسراییل بسیار قوی است، زیرا برخی افراد یهودی در کشورهای اروپا و آمریکای شمالی در مشاغل حساس اطلاعاتی شاغل بوده‌اند و این افراد پس از تشکیل اسراییل سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی آن را تشکیل داده‌اند. لذا به کمک نیمرودی آموزش ساواک را سازمان دادم که منجر به تاسیس اداره کل آموزش شد و سرتیپ کیوانی ریاست آن را به عهده گرفت.

در آغاز دو یا سه تیم و هر تیم مرکب از حدود ۱۰ نفر از ادارات کل عملیاتی (دوم، سوم، هشتم) برای آموزش به اسراییل اعزام شدند. مدت آموزش هر تیم بین یک تا دو سال و نتیجه آموزش عالی بود. این نشان می‌داد که اسراییلی‌ها برای دوستی با محمدرضا بهای زیادی قائل هستند و روی نقش ساواک در آینده منطقه حساب جدی باز کرده‌اند. سپس ترجیح دادم که استادان اسراییلی را به تهران بیاورم.»

به گفته فردوست، اسراییلی‌ها با دل و جان و بسیار بیشتر از انتظار طرف ایرانی در آموزش نیروهای ساواک می‌کوشیدند و حتی «با خود کتب و مدارک آموزشی مربوطه را نیز می‌آوردند و این کاری بود که آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها نکردند و ساواک قبلا از این حیث در مضیقه جدی بود. این کتب ترجمه می‌شد و از لحاظ نظم در تدریس کمک موثری بود.»

فردوست در ادامه خاطراتش می‌نویسد به‌مرور «برایم مشخص شد که ارتش هدف اصلی آمریکایی‌ها در ایران است و به ساواک اهمیت درجه دو می‌دهند ... هیات مستشاری آمریکا در ساواک به‌ حدی بی‌فایده شده بود که عذرشان را خواستم و آنها نیز با خوشحالی رفتند. این در حالی بود که هر روز به تعداد مستشاران آمریکایی ارتش اضافه می‌شد. مشخص بود که آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها تعمدا امکانات خود را از ساواک دریغ می‌کنند و بی‌تفاوتی نشان می‌دهند تا ساواک هر چه بیشتر به سمت اسراییل سوق یابد. چنین نیز شد و این عمل آمریکا و انگلیس ثمرات خوبی برای اسراییل داشت. نیمرودی همیشه با علاقه از ایران به عنوان تنها دوست اسراییل در منطقه یاد می‌کرد. به‌ هر حال به‌تدریج ساواک در زمینه آموزش به خودکفایی رسید و اساتید کافی تربیت شد، ولی رابطه با اسراییل قطع نشد و گاهی از اساتید اسراییلی دعوت به عمل می‌آمد و گاهی هیات‌های پنج تا شش نفره، در مواردی که استاد مربوطه نمی‌توانست به تهران بیاید، به اسراییل اعزام می‌شدند.»

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.