عظیم امیدی و علیرضا کارگزار خبرنگاران خبرگزاری تسنیم از چند روز پیش از طریق رومانی به اوکراین رفتهاند که گزارشهای آنان طی روزهای قبل در تسنیم منتشر شده است. مهدی خانعلیزاده دیگر خبرنگار تسنیم نیز از طریق لهستان وارد اوکراین شده است و او نیز روزنوشتها و گزارشهای خود را از آنچه دیده است با مخاطبان به اشتراک میگذارد.
آنچه در ادامه میآید روزنوشت جدید آقای مهدی خانعلیزاده است:
همه چیز در حال برگشت به حالت عادی است؛ حتی اگر رسانهها این مساله را مخفی کنند. میدان استقلال کییف در ساعت 11 صبح مثل یک خیابان کاملاً عادی و زیباست؛ دستفروشهایی که بساط کردهاند، جوانانی که با اسکوتر از این سو به آن سو میروند و مغازههایی که با چراغهای نئون خود به دنبال جلب توجه مردم و مشتریها هستند. اینجا دیگر خبری از جنگ نیست؛ مگر در ویترین مغازهها! تقریباً هیچ مغازهای نیست که یک اثر هنری و محصول تبلیغاتی علیه پوتین و کشور روسیه در ویترین نداشته باشد؛ از دیوارکوبِ رابطهی عاشقانه هیتلر با پوتین گرفته تا دستمال توالتی که عکس رئیسجمهور روسیه روی آن نقش بسته!
این عادیسازی البته با سرعت کمتری در مناطق حومهی کییف جریان دارد. «ایرپین» و «بوچا» دو شهرکی هستند که در ابتدای جنگ حسابی حاشیهساز شدند اما الان دیگر هیاهویی ندارند. البته بوچا با وجود بازگشت مردم، هنوز یک شهر غیرعادی است؛ چون تقریباً هیچ مغازهای در آن باز نیست و ساکنین برای تهیه مایحتاج روزانهی خود باید به کییف یا شهرهای اطراف بروند.
مسالهی بوچا اما مسالهی خسارت فیزیکی و نابودی ساختمانها نیست؛ ماجرا به ادعای «جنایت جنگی» بازمیگردد. هم دولت اوکراین و هم دولت روسیه، طرف مقابل را به انجام جنایت جنگی با کشتار مردم عادی متهم میکنند و البته هر کدام هم دلایل و اسناد خود را دارند. همین سردرگمی و ابهام در روایت است که باعث شد حتی کاخ سفید هم ادعای رئیسجمهور بایدن مبنی بر وقوع جنایت جنگی از سوی روسها را رد کند و آن را نظر شخصی او و نه بیانیهی رسمی دولت آمریکا بخواند.
همه احتمالات را باید در نظر گرفت، اما تجربه ثابت میکند که غربیها هم از دروغگویی و ایجاد روایتهای دروغین دربارهی نسلکشی و جنایت جنگی ابایی ندارند؛ درست مانند دروغ بزرگی که دربارهی حملات شیمیایی گسترده دولت بشار اسد در سوریه گفته شد و کار را حتی به شورای امنیت سازمان ملل کشاند اما نهایتاً مشخص شد صرفا یک پروژهی تبلیغاتی برای پیشبرد اهداف آمریکا بوده؛ مثل حمله به عراق، مثل حمله به افغانستان. همین مساله، باعث شده تا برای اظهارنظر دربارهی آن چه در بوچا گذشته، کمی تامل بیشتری داشته باشم.
یکی از چیزهایی که همچنان باعث تعجب من – و البته برخی دیگر از شهروندان اوکراینی است – باقی ماندن موانع میدانی جنگی در کییف و شهرکهای اطراف آن مثل ایرپین و بوچاست؛ موانعی که برای جلوگیری از پیشروی نیروهای زمینی روسیه (نفربر و تانک) طراحی شدهاند و حالا بعد از عقبنشینی کامل روسها از این مناطق و انتقال کامل جنگ به محدودهی دونباس، وجودشان بیمعنی به نظر میرسد. شاید هم دولت همچنان برای پیشبرد اهداف خود، نیاز به «حاکمیت امنیتی» دارد.
در حال بازگشت از بوچا بودیم که هشدار خبر فوری از سوی RT – رسانهی رسمی دولت روسیه – روی تلفن همراه آمد: «کارخانهی فولاد در منطقهی ماریوپل کاملا پاکسازی شد.» این خبر دو وجه دارد: هم میتواند در حکم همان دستاورد بزرگی باشد که پوتین برای خروج از این جنگ نیاز دارد و هم میتواند قوهی محرکهای باشد برای پیشروی نیروهای روسیه به سمت «میکولایف» و نهایتا «اودسا»؛ همانجایی که اگر به دست روسها بیفتد، راه ارتباطی اوکراین با دریا قطع میشود و این یعنی آغاز یک فاجعهی بزرگ برای اوکراین...
انتهای پیام/