به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مؤسسه شاعران پارسیزبان که اخیراً اقدام به چاپ آثار شاعران فارسیزبان هندوستانی در ایران کرده بود، حالا قصد دارد تا آثاری از شاعران ایرانی را نیز برای مشتاقان و علاقهمندان به زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی در هند منتشر کند.
کتاب «شبخوانی دریا» از جمله این آثار است که به زودی منتشر و توزیع خواهد شد. کتاب شامل 40 غزل از حجتالاسلام و المسلمین محمدحسین انصارینژاد است که از میان حدود 200 غزل او انتخاب شده است. اشعار این مجموعه در موضوعات مختلف اعم از اجتماعی، عاشقانه، آیینی و ... سروده شدهاند.
انصارینژاد از جمله روحانیون شاعر است که پرداختن به موضوعات روز و بیتفاوت نبودن به اتفاقات پیرامون، از جمله ویژگیهای سرودههای او در موضوعات اجتماعی و آیینی است. او معتقد است که شاعر دیدهبان است هرگز نمیتواند از حوادث جامعه و حتی جهان بشری غافل بماند و از دردها و رنجهای انسان امروز الهام نگیرد.
علیرضا قزوه در مقدمهای با عنوان «همسایه مهربان دریا» درباره سبک شعری انصارینژاد نوشته است: شکر خدا که تا هنوز در همسایگی دریا و در جنوب خدا مردانی هستند با جانی از مهربانی و شعر که از سپیدهدمان تا شامگاهان درهای خانقاه دلشان به روی مردم باز است و در آن دسترخوانی نور گستردهاند و موج موج شروه و ترانه و دوبیتی را سهم جان مشتاقان میکنند.
از میان این قلندران خلیج پارسایی کسی را میشناسم با نام آفتابی محمدحسین که از نژاد انصار است و از دودمان روشن حوزههای علمیه عملیه که یاد گرفته است که در این آخرالزمان چگونه فقه و فلسفه و شعر را با لبخند به هم گره بزند و تعارف کند به انسان دردمند روزگار، از شما چه پنهان که این «شبخوانی دریا» نیز در این نواحی متبرک شکل گرفته است.
سروده ذیل نمونهای از اشعار رضوی انصارینژاد است:
شاعری از جنوب کشورتان، خسته، شور مدام میخواهد
السلام علیک یا دریا!، وَ علیک السلام میخواهد
کفشداری به چرخ پشت سرش، وَ سماعی شگفت در گذرش
یبن نقّارهها شرابی تا، هشتمین خطّ جام میخواهد
سومین قطعه زیارت را، خوانده است و به گریه افتاده
نور دارالشفاست بر کلمات، سیب دارالسلام میخواهد
در رواق امام میلرزد ،چشم بر ازدحام میلرزد
غرق حس حرم نمازی سبز، باز در این مقام میخواهد
ضربه صندلی به پایش خورد، پیرمردی که با دو تا پسرش...
هر دو افلیج و اوست وامانده، که شفای کدام میخواهد؟
شاعر است و مسافران حرم، چمدانش پرندهای بیتاب
دلش آن گاه بی صدا خود را، بر ضریح امام میخواهد
این همان شعر یادگاری او، که به پای ضریح سوسو زد
دست خطی ز ماه را صله، غزلی نا تمام میخواهد
انتهای پیام/