خبرگزاری فارس استان کردستان/ دفاع از دین و خاک در میان جوامع بشری همواره جایگاه ویژهای داشته و انسانهای بسیاری جان خود را در این راه فدا کردهاند و امروز به برکت همین ایثار و از خودگذشتگیها به الگوهای ماندگار تبدیل شدهاند.
دوران هشت سال دفاع مقدس یکی از بزرگترین سرمایههای نظام اسلامی است سرمایه بزرگی که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی از آن به عنوان «گنج» نام بردهاند.
در سالهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی در ایران که هنوز ارتش و نیروهای مسلح کشور بطور کامل ساماندهی نشده بودند، رژیم بعث صدام در عراق که تصور میکرد، شرایط انقلابی در ایران فرصت خوبی برای رسیدن به اهداف خود و مطرح شدن به عنوان ژاندارم و قدرت اول منطقه است با تحریک ابرقدرتهای شرق و غرب و پشتیبانی کشورهای مرتجع منطقه هجوم ناجوانمردانهای را به خاک جمهوری اسلامی آغاز کرد.
هجوم همهجانبه ارتش رژیم بعث عراق به کشور انقلابی و اسلامی ایران با این فرض طرحریزی شده بود که ارتش نظام جدید، فاقد توان لازم است اما دشمن شناخت صحیحی از انقلاب اسلامی، انرژی متراکم و استعداد عظیم آن را برای حل مشکلات و بحرانهای گوناگون از جمله وضعیت جنگی، باور نداشت.
نکته مهم در دوران هشت سال دفاع مقدس اتحاد و انسجام همه یگانهای نظامی و مردمی در قالب گردانهای بسیج و غیره بود به گونهای که برای کسی یگان و رنگ لباس مطرح نبود، حفظ میهن اسلامی از حمله ناجوانمردانه دشمن هدف همه مردم بود.
حضور پرشور روحانیون و مبلغان دینی در صف نخست نبرد و رقم زدن صحنههای بیمانند فداکاری در دوران دفاع مقدس، نمونه درخشان ایثارگری یک ملت در راه پاسداری از دین و سرزمین خود است.
روحانیون و علما در همه انقلابها و قیامها نقش و تاثیر شگرف داشتهاند و غیر از آنکه به روشنگری پرداخته، در صف مقدم مبارزه قرار داشته و برای تداوم و قوام و سربلندی دین خونشان را تقدیم کردهاند.
مهمترین سرچشمه فکری آنها و اولین کتاب و کلامی که آموختهاند قرآن بوده و با آن مانوس بودهاند و چنان در عمق جان آنان پنجه انداخته و تاثیر کرده است که دمی از آن فارغ نگشتهاند.
براساس آنچه از سوی متولیان امر اعلام شده جامعه روحانیون از زمان قاجار تاکنون 3 هزار و 888 شهید را تقدیم دین و انقلاب کردهاند که 3 هزار و 501 تن از این شهدا مربوط به دوران غرورآفرین هشت سال جنگ تحمیلی و دفاع مقدس است.
از میان روحانیون شهید دوران دفاع مقدس ۵۸ روحانی شهید غواص، ۲ تن فرمانده قرارگاه، یک نفر فرمانده لشکر، یک نفر جانشین فرمانده لشکر، چهار تن فرمانده تیپ، ۳تن جانشین فرمانده تیپ، ۱یک تن فرمانده خط، ۱۰ تن فرمانده سپاه ناحیه ، ۴۳ تن فرمانده گردان و مابقی نیز آرپیچی زن، تکتیرانداز و ... بودند.
استان کردستان تاکنون بیش از 5 هزار و 480 شهید تقدیم انقلاب کرده که 54 تن از این عزیزان را شهدای روحانی به خود اختصاص دادهاند، شهدایی که در راه حفظ و اعتلای دین و انقلاب سختترین شکنجهها را تحمل کردند و در سنگر دفاع از ارزشهای دینی و انقلابی محکم ایستادند.
ماموستایان اهل سنت کردستان بعد از انقلاب، جدای از روشنگری در خصوص ویژگیهای انقلاب اسلامی و حاکمیت دین اسلام بر کشور، مردم را نسبت به راه منحرف گروهکهای ضدانقلاب نیز آشنا میکردند و به همین دلیل مورد تعدی و شکنجه مزدوران دشمن قرار میگرفتند.
تعدادی از روحانیون اهل سنت کردستان با بدترین شکنجهها به شهادت رسیدند به گونهای که حتی بعد از شهادت هم، خانواده آنها نیز در امان نبودند و همواره مورد اذیت و آزار ضدانقلاب بودند.
ماموریت فرامرزی ماموستای اهل سنت
ملاعلی بیارهای سال 1316 در روستای «لیو پایین» از توابع شهرستان مریوان دیده به جهان گشود و در مکتبخانه همان روستا خواندن و نوشتن را آموخت و پس از آن برای تحصیل علوم دینی به روستاهای همجوار رفت و بعد از چندی به کردستان عراق رفت و در روستاهای گلاله، میرگه سور رواندوز از عالمان علوم دینی بهرهمند شد تا آنکه به اشارت معلم خویش در روستای رواندوز عازم اربیل شد و موفق شد از دانشسرای اسلامی اربیل اجازه افتاء را دریافت کند.
از همان دوران کودکی با قرآن مانوس بود، تدبر در قرآن، قوه تمیز و تشخیص او را قوی کرده بود. وقتی اعمال ضد دینی حزب بعث را در عراق در لباس ترقی و عدالتخواهی مشاهده کرد با تکیه بر معارف اسلامی به مقابله با آنان پرداخت. در خطبهها و سخنرانیهایش مردم مناطق کردنشین عراق را نسبت به ماهیت حزب بعث و اسلامستیزی آن آگاه میکرد.
این شهید والامقام بعد از اتمام تحصیلات مدرس مدرسه دینی بیاره شد و به عنوان امام جمعه و جماعت این منطقه هم سالها خدمت کرد.
ملاعلی در طول مسئولیت همواره سخنور و خطیبی شجاع و خوشبیان بود که مخاطبش را به راه خیر دلالت میکرد و از محرمات برحذر میداشت.
ملاعلی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به وطن بازگشت. در آغاز انقلاب با افراد و گروهکها و ضد انقلاب مبارزه کرد و بعد از شروع جنگ تحمیلی شورای روحانیت کردستان عراق را تاسیس کرد که هدفش سازماندهی مبارزات مردم کردستان عراق علیه رژیم بعث بود.
ملاعلی بیاره ای در جهاد علیه رژیم بعث عراق مسئولیتهای متعددی را عهده دار بود، فرمانده لشکر قرآن حرکت اسلامی کردستان عراق، سخنگوی حرکت اسلامی عراق، عضو شواری عالی روحانیت کردستان عراق و عضو مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق.
وی از سوی قرارگاه رمضان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در داخل خاک عراق به نبرد با دشمنان خدا میپرداخت که در نهایت در نوزدهم اسفند 1363 در نوار مرزی شهرستان پاوه بر اثر ترکش خمپاره به شهادت رسید و پیکر پاکش در بهشت محمدی سنندج به خاک سپرده شد.
فعالیتها و خصوصیات اخلاقی و اجتماعی
پس از شروع جنگ تحمیلی در مسئولیتهای مختلف به نشر و اشاعه معارف و آموزه های اسلامی پرداخت. رفتار و خلق و خوی او نیز الگویی مناسب برای فهم و دریافت مفاهیم و مطالب اسلامی بود. نمازش را به موقع می خواند و در نمازش خضوع و خشوع و حضور قلب بود. راست گفتار بود و به وعده های خود وفا می کرد.
وقتی میخواست کسی را از کار ناپسند برحذر دارد با شوخ طبعی و ملایمت او را نسبت به نابایستگی عملش آگاه میکرد چرا که مسائل اسلامی را به خوبی فرا گرفته بود از این روی با بینش و بصیرتی عمیق مزایا و اهداف حکومت اسلامی را برای مردم عراق تشریح می کرد و آنان را برای مبارزه با حکومت ظالم بعثی آماده میکرد و شوق آنان را نسبت به ایجاد حکومت اسلامی افزون میساخت.
شهید ملاعلی بیارهای در عمل با تدبیر و فرماندهی ویژهای که داشت شورای روحانیت کردستان عراق را تاسیس کرد همچنین در مقام و مسئولیتهای متعددی که در حرکت اسلامی عراق داشت توانست ضربههای مهلکی بر پیکر رژیم بعث وارد کند.
پیام شهید بیارهای
از شهید بیارهای مکتوباتی به زبانهای عربی و کردی در شرح و تفسیر قرآن کریم بر جای مانده است همچنین یادداشتهایی از خطبههای او باقی است که بخشی از یکی از خطبههای وی چنین است:
"شما را به تقوای الهی و طاعتش توصیه میکنیم. از گناهان پرهیز کنید. آن کسی که نفس خود را تزکیه کند به تحقیق رستگار می شود.
از کبر و غرور بپرهیزید که بزرگترین رذیله است زیرا در همه امور اجتماعی تاثیر دارد. کبر هم نزد نفس های ضعیف هست و هم نزد افرادی که صاحب رتبه و مقام بلند هستند. عوارض کبر و غرور بسیار است از جمله این که متکبر را از دیدن حق و شنیدن آن باز میدارد و مردم چون این بیانصافی را ببینند متکبر را دشمن می شوند و به مخالفتش بر میخیزند از سوی دیگر از آن روی که متکبر فریفته نفس خویش است، عیب و نقص خود را نمیبینند اگر هم کسی عیبش را به او بنماید بر آشفته میشود لیکن سخن متملق ریاکار و مداح درغگوی را خوش میدارد که او را بیشتر فریفته نفس میکند و از واقع بینی دور میسازد".
شهادت بخاطر همکاری با نیروهای انقلاب
ملا سیدطه مشایخی هفتم مرداد ماه 1321 در روستای دادانه سنندج چشم به جهان گشود. اولین معلم او ملاعلی نحوی بود که خواند و نوشتن و قرائت قرآن را به او آموخت و از همان زمان بود که آیات و سورههای متعددی از قرآن کریم به خاطر سپرد.
این شهید بزرگوار از همان کودکی با قرآن کریم مانوس بود، هرگاه هم مشکلی پیش میآمد به قرآن رجوع میکرد. مردم برای حل مشکلاتشان نزد او میآمدند. ملا نیز برای گرهگشایی از کار آنان به قرآن کریم و سنت نبوی مراجعه میکرد.
به جوانان و نوجوانان و سایر علاقهمندان قرآن و احکام اسلامی میآموخت و غیر از آن سیره عملی و خودش نیز الگویی مناسب برای آموختن احکام و ارزشهای اسلامی بود.
شجاعت و تسلیمناپذیری او در برابر زور و ستم تجسم دستورهای قرآن کریم برای صبر و مقاومت بود. راستی و صدق گفتارش موجب اعتماد و اطمینان مردم شده بود و اعتقاد او به جمهوری اسلامی را یکی از نشانههای درستی و برحق بودن حکومت اسلامی میدانستند و در برابر نیرنگهای افراد ضدانقلاب مقاومت میکردند و فریب دامهای آنان را نمیخوردند.
سیدطه پس از کسب مقدمات برای بهرهمندی از علوم دینی، ابتدا نزد سیدرئوف حسینی رفت، پس از آن محضر ملااسماعیل بیانی را درک کرد و موفق شد جواز افتاء در مذهب امام شافعی را دریافت کند.
20 ساله که شد، پدرش به رحمت خدا پیوست و مسئولیت تامین معیشت خانواده بر دوش سیدطه افتاد.
سیدطه امام جمعه و جماعت روستای دادانه از توابع سنندج بود و از طریق کشاورزی معیشت خانواده را تامین میکرد به جوانان قرآن و احکام اسلام میآموخت و آنان را به ناپاکی و فساد رژیم شاه آشنا میکرد و از ظلمپذیری و سکوت بر حذر میداشت.
برخی از اشراف و ثروتمندان به افشاگریهای وی پی بردند و کمر به نابودیاش بستند ولی به دلیل حمایت مردم از وی ناچار به عقبنشینی شدند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلام به عضویت مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور درآمد و به نشر عقاید اسلامی پرداخت. هویت شوم گروهکهای مختلف را برای مردم آشکار میکرد و مردم را از افتادن به دام و دامن آن ملحدان بر حذر میداشت.
تهدیدهای این گروهکها نتوانست سیدطه را از مبارزه منصرف کند، چند بار او را به اسارت بردند اما با فشار و تهدید و شکنجه نیز نتوانستند او را وادار به تسلیم کنند و هر بار با اصرار مردم مجبور میشدند او را آزاد کنند.
سیدطه به دلیل همکاری با نیروهای انقلاب اسلامی و روشنگری اذهان مردم در شناساندن ریشههای ناپاک گروهکها و افراد ضدانقلاب، این از خدا بیخبران در شب 24 مهرماه 66 با شلیک چند گلوله توسط اعضای ضدانقلاب در خانهاش به شهادت رسید و مردم روستا با حزن بسیار پیکر یار و یاور خویش را در مزار روستای دادانه به خاک سپردند.
تاملی بر شهادت ملامحمد کریمیان
شهید ماموستا محمد کریمیان هم یکی دیگر از شهدای روحانی کردستان است. وی در سال 1296 در روستای "مران علیا" از توابع شهرستان دیواندره در میان خانوادهای متدین دیده به جهان گشود و نزد ملا عبدالحکیم به آموختن مقدمات دینی مشغول و بعد از فراگیری دوره مقدماتی برای استفاده از محضر ملا محمدامین راهی شهر سقز شد.
مدتی نیز به بیاره رفت و در خانقاهی در آنجا معتکف شد و به سلوک عوالم روحانی پرداخت ضمن سلوک برخی کتابهای مهم در زمینه بلاغت، کلام تفسیر و نحوه عرب را مطالعه کرد.
دیوان شاعرانی همچون مولوی و قانع را نیز در طول این سالها از نظر گذراند، و بعد از آن برای ترویج احکام و معارف اسلامی به مران علیا بازگشت و ضمن فعالیت علمی و دینی در زادگاهش به روستاهای اطراف نیز رفت و آمد میکرد و مردم آن نواحی از خرمن فضل او بهرهمند میشدند.
وقتی منطقه سارال آوزاه فضل و تقوای ملا محمد کریمیان را شنیدند با اصرار وی را به منطقه خود دعوت نمودند ملا محمد دعوت آنان را پذیرفت و در روستای "گیزمل سفلی" ساکن شد.
در زمان رژیم پهلوی در خطبههای جمعه و منبر جامعت روستای گیزمل مردم را ارشاد میکرد و آنان را از مظالم حکومت آگاه میساخت.
پس از انقلاب به افشای هویت پلید گروهکها پرداخت و مردم را از نیتهای شوم آنان برای نابودی اسلام و حذف آئین اسلام از زندگی مردم آگاه میساخت، گفتارها و کردارهای ملامحمد موثر واقع شد بدین دلیل بود که افراد ضد انقلاب به آزار و اذیت او روی آوردند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در محله حاجیآباد شهر سنندج ساکن شده بود، افراد ضد انقلاب در 21 فروردین 61 شب هنگام به منزل وی هجوم آورده و او را به شهادت رساندند و در کمال بیرحمی پیکر این شهید بزرگوار را نیز در میان کتابهای قرآن و کتابهای دینیش در منزلش به آتش کشیدند.
پیکر نیم سوخته شهید ملامحمد در میان حزن و اندوه مردم سنندج در بهشت محمدی به خاک سپرده شد.
ملا محمد کریمیان روحانی شریف و محبوب مردم سارال بود وی همواره به کمال میاندیشید و واماندن در مرحلهای که قرار داشت او را راضی نمیکرد.
علوم دینی را به بهترین شکل فرا گرفته بود ولی همچنان در پی کشف نکتههای تازه بود. به آموزش علوم دینی علاقه شدیدی داشت و شاگردانی زیادی در این مسیر تربیت کرد که به وی ارادت خاصی داشته است.
کتابهای عربی که توسط این شهید بزرگوار به زبان کردی ترجمه شده بود در میان شاگردانش دست به دست میشد تمام کتابهایی که ترجمه میکرد به خط خوش مینوشت در سرودن اشعار کردی و فارسی نیز توانمندی خاصی داشت.
در سخنرانیهایش برای آنکه دیگران را به سر ذوق آورد از اشعار و سرودههایش استفاده میکرد.
شهید کریمیان مردی شجاع بود و از گفتن کلام حق از هیچ کسی ترسی نداشت، در برابر کوچکترین ظلمی که میدید خاموش نمینشست در مورد ظلم و ستمهای حکومت طاغوت برای مردم سخنرانی میکرد و شیوه مبارزه با آنان را میآموخت زمانی که انتخابات فرمایشی مجلس سنا برگزار شده بود مردم را نسبت به فرمایشی بودن انتخابات آگاه کرد و هویت نمایندگان خودفروخته و معلومالحال را برای آنان روشن میکرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ستمها و ناپاکیهای افراد را آشکار میکرد و برای نابودی آنان تلاش مینمود، همواره جان را عاریتی از سوی خداوند میدانست که برای احقاق حق به انسان سپرده شده است، بدین دلیل از دست دادن جان برایش گران نبود، تهدیدها، فشارها و تحقیرهای ضد انقلاب نتوانست او را مبارزه منصرف کند.
ملامحمد کریمیان برای امرار معاش خویش به کشاورزی و باغداری میپرداخت و از حاصل کار خویش، نیازمندان و درماندگان را نیز بهرهمد میساخت و سفره گشاده داشت.
کلام آخر..
سراسر زندگی روحانیون و علمای دین آمیخته و متاثر از مفاهیم قرآنی بوده است. جان خود را نیز برای گسترش قرآن و اعتلای دین حق ایثار کردهاند، پس از قرآن، تدبر و تامل در حدیث و سیره نبوی از این شهیدان بزرگوار رنگ و چهرهای دیگر ساخته است.
انتهای پیام/2330/71