گروه تاریخ خبرگزاری فارس ـ امین رحیمی: در کتاب «رستم التواریخ» درباره زیرکی کریمخان زند و دیدگاه اقتصادی وی روایت جالبی هست به این شرح: «در آن زمان ایلچی از جانب دولت... انگلیز [انگلیس] به دربار... آمد. آن والاجاه مدتی او را طلب ننمود و به نزد خود او را حاضر نساخت. وزراء به خدمتش عرض نمودند که ایلچی از جانب پادشاه انگلیز آمده، چرا او را به حضور خود طلب نمیفرمایی؟ [پس از پایان دیدار با نماینده دولت انگلیس و بازرگانان همراه وی]... به وزرای خود فرمود که آن چه شما از ایشان احساس نمودهاید مطلب و حاجت ایشان چیست؟ عرض نمودند که مطلب و حاجت ایشان آن است که با پادشاه ایران بنای دوستی و آمد و شد گذارند و از نفایس فرنگ و هندوستان ارمغانیها و هدیهها و تحفهها به حضرتش آورند... و بنای معامله گذارد و امتعه و اقمشه و ظروف و آلات و اسباب از فرنگ و هند به ایران آورند... و امور رواج یابد.
از شنیدن این سخنان بسیار خندید و گفت: دانستم مطلب ایشان را، میخواهند به ریشخند و لطایفالحیل پادشاهی ایران را مالک و متصرف گردند. چنان که ممالک هندوستان را به خدعه و مکر و تزویر و نیرنگ و حیله و... به چنگ آوردهاند.
مانند رستم دستان به دو زانو نشست و دست بر قبضه شمشیر خود گرفت و مانند نرّه شیر غرید و فرمود ما ریشخند فرنگی به ریش خود نمیپذیریم و اهل ایران را به هیچوجه منالوجوه احتیاجی به امتعه و اقمشه و اشیاء فرنگی نیست، زیرا که پنبه و پشم و کرک و ابریشم و کتان در ایران زیاده از حد و اندازه میباشد. اهل ایران هرچه میخواهند خود ببافند و بپوشند و اگر چنان چه شکر لاهوری نباشد شکر مازندرانی و عسل و شیره انگوری و شیره خرما اهل ایران را کافی است».
در تاریخ روایت دیگری هم هست درباره برخورد قاطع کریمخان با بازرگانان انگلیسی که میخواستند ظروف چینی به ایران وارد کنند و چنین است: «وقتی با او درباره واردات صحبت میکردند کریمخان بشقاب چینی را که به عنوان پیشکش تقدیمش داشته بودند به زمین زد و بشقاب ریز ریز شد. آنگاه بشقاب مسی کاشان را خواست و به زمین انداخت، بشقاب سالم ماند. کریمخان گفت: صلاح مردم ایران این است که از این ظروف مسین استفاده کنند. ظروفی که به این آسانی میشکند به درد مردم ایران نمیخورد، ظرف مسین همهوقت سالم میماند».
انتهای پیام/