برای همین هم روی این مساله تاکید ویژهای باید بشود که در این راه، نباید صرفا روی یک حوزه تمرکز کرد و از دیگر اجزای زنجیره غافل ماند. برای همین هم اولین گامها برای شروع، تغییر نگرش اجتماعی نسبت به موضوعات اقتصادی، جلباعتماد مردم و فراهمکردن شرایطی برای حضور سرمایهها در بورس است. حالا در چنین فضایی تمام قوا، اقتصاددانان و رسانههایی که رسالت اقتصادی و ملی دارند، در حال این تغییر نگرش هستند. آنها در تلاش هستند که در جهت کاهش تورم، جذب نقدینگی سرگردان و کاهش التهاب بازارهای غیرمولد گام بردارند، اما در همین فضا که میتوان نسبت به آینده امیدوار شد تا کشور توسعه اقتصادی پیدا کند و نگرش اجتماعی نسبت به مسائل اقتصادی تغییر کند، برخی از رسانهها و افراد در جهت تشویق سرمایهگذاران به خروج از بازار سرمایه گام برمیدارند. بازاری که یکی از چرخههای مولد اقتصادی کشور و یک سپر تورمی به لحاظ جذب نقدینگیهای سرگردانی است که در تمام بازارهای دیگر به قصد سفتهبازی وجود دارد. بازاری که با جذب نقدینگیهای سرگردان و جذب سرمایهگذاران، مستقیما میتواند منجر به تامینمالی بنگاههای اقتصادی کشور شود. بازاری که حداقل تامینمالی آن در اقتصاد ایران رقم ناچیزی در حدود ۱۰درصد است.
در کشورهای توسعهیافته که تغییر نگرش اجتماعی انجام دادهاند و در جهت توسعه اقتصادی گام برداشتهاند، این رقم به بیش از ۳۰درصد رسیده است. به همین علت جای تعجب و نگرانی دارد که مردم را به خروج از این بازار تشویق میکنند. تشویقی که منجر به کوچ منابع به سمت بازارهای غیرمولد میشود. تشویقی که با رسالت توسعه اقتصادی و ملی مغایرت دارد. این تشویقها همان بورسهراسی است و باید از آنهایی که به این موضوع دامن میزنند، این پرسشها را کرد که چه هدفی دارند؟ آیا برای بورسهراسیای که انجام میدهند، دلیل و برهان منطقیای دارند ارائه بدهند یا خیر؟ و باید به این مساله توجه داشت که در شرایطی که تمام قوا در راستای تقویت بازارسرمایه فعالیت میکنند و به اعتقاد کارشناسان و خبرگان حوزه بورس، تمام سهمها در بازار زیر ارزش ذاتی خودشان در حال معاملهشدن هستند، تشویق مردم به خروج از بازار سرمایه، عناوینی چون اعلام زنگ خطر، رشد کاذب در بازار سرمایه و در کل حرفهایی که تماما بورسهراسی است، اتفاقی عجیب و قابلتامل است.
اتفاقی که در جهت تضعیف بورس، جلوگیری از تغییر نگرش اقتصادی جامعه، رشد تورم و دامن زدن به بازارهای سفتهبازی که نقش غیرمولد در اقتصاد کشور دارند، بهصورت سهوی یا عمدی در حال انجام است. در مقطع فعلی با توجه به اینکه مانیفست دولت سیزدهم، جراحی اقتصادی است، نیاز به تغییر نگرش اجتماعی به اقتصاد و همچنین تغییر فرهنگ سرمایهگذاری در کشور داریم. اقتصاد ما باید از بانکمحوری به بورسمحوری تغییر مسیر بدهد و تا زمانی که هم تغییر نگرش اجتماعی به اقتصاد و هم دیگر زنجیرههای تغییرات توسعه اقتصادی رخ ندهد، جراحی اقتصادی معنا نخواهد داشت. به همین علت، تمام افراد، رسانهها که دغدغه افزایش سطح رفاه و معیشت مردم را دارند، باید به این موضوع توجه داشته باشند تا جلوی سفارشیکاری و مافیابازی دیگر بازارها که در جهت خروج سرمایهها از بورس قدم برمیدارند، گرفته شود و بیش از این شاهد بورسهراسی نباشیم.