به گزارش شمال نیوز،یک زن مستمریبگیر میگوید: مدام اعلام میکنند حداقل حقوق بازنشستگان، 2 میلیون و 800 هزار تومان است؛ الان حقوق من با افزایش حقوق امسال، فقط ۹۰۰ هزار تومان است! چرا هیچ کس به فکر ما مستمریبگیران نیست؛ خیلی از ما زیر یک میلیون تومان حقوق میگیریم.
به گزارش ایران جیب از ایلنا، نامش «مریم» است؛ زنی بیوه در آستانهی ۶۰ سالگی یعنی سالخوردگی که مستمری همسرش را دریافت میکند و هیچ منبع درآمدی غیر از همین مستمری ناچیز ۹۰۰ هزار تومانی ندارد. همسر او که کارگر یک هتل بوده، به دلیل بیکاریهای مدام، با ۱۵ سال سابقه کار بازنشست شده و حالا مستمری مریم با ۱۵ روز حقوق پرداخت میشود؛ فقط ۹۰۰ هزار تومان! آنهم بعد از افزایش ۲۶ درصدی سال ۹۹.
مریم در تماس با ایلنا از دغدغهها و دردهای خودش میگوید؛ دردهایی که برای بسیاری از بازنشستگان و مستمریبگیران تامین اجتماعی، حکم دردهای مشترک را دارد. او میخواهد با رساندن صدای خودش به گوش مسئولان، به سیاستهای ناعادلانه و بیتوجهی مسئولان اعتراض کند. میگوید: در رسانهها مدام اعلام میکنند حداقل حقوق بازنشستگان، ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان است؛ الان حقوق من با افزایش حقوق امسال، فقط ۹۰۰ هزار تومان است! چرا هیچکس به فکر ما مستمریبگیران نیست؛ خیلی از ما زیر یک میلیون تومان حقوق میگیریم؛ ماههای قبل ۷۲۰ هزار تومان میگرفتم حالا ۱۹۰ هزار تومان افزایش دادند و حقوق من رسید به ۹۰۰ هزار تومان! من قبول دارم نباید حقوق منِ ۱۵ سال با یک بازنشسته ۳۰ ساله، یکی باشد اما چرا واقعیتها را نمیگویند؟! چرا رئیس سازمان برنامه و بودجه مدام ادعا میکند کف حقوق بازنشستگان، ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان است!
این مستمریبگیر از شرایط زندگی خود ناراضی است؛ او میگوید: کسی که ۵ میلیون تومان در ماه مستمری میگیرد، ۸۵۰ هزار تومان به حقوقش اضافه میکنند، آن وقت برای من که یک زن تنها هستم، چند تا بچه دارم و خرج همه چیز برعهدهی خودم تنهاست، فقط ۱۹۰ هزار تومان اضافه درنظر میگیرند! آخر این چه مدل عدالتی است؟! این کار، درست است؟! آن کسی که ۵ میلیون تومان حقوق میگیرد میتواند لااقل خرج خوراکیهای خانواده را بدهد؛ اما زنی که ۹۰۰ هزار تومان حقوق میگیرد و هیچ نان آور دیگری هم ندارد، چطور باید زندگی کند.
مریم ادامه میدهد: تا وقتی همسرم زنده بود، شکایت نداشتم؛ لااقل میتوانست برود مسافرکشی کند و کمکخرج خانه باشد؛ اما منِ مادر تنها چه باید بکنم؟
او اضافه میکند: من نوه دارم، عروس دارم، داماد دارم؛ اینها بخواهند هفتهای یکبار به خانهی من بیایند، چه باید بکنم؟! حتی نمیتوانم میوه بخرم و جلویشان بگذارم؛ من زن ۶۰ ساله چقدر باید خجالت بکشم آخر! هفتهی پیش، نوهام هوس گیلاس کرد، یک کیلو گیلاس و یک کیلو انگور را خریدم ۵۰ هزار تومان! من چطور باید زندگی کنم؟!
این مادر و مادربزرگ، در پایان صحبتهایش خطاب به مسئولان میگوید: چه کسی قرار است به داد ما مستمریبگیران حداقلی برسد؛ در این دوران پیری و کهولت، از کجا درآمد کسب کنیم و روزگار بگذرانیم؟!