خط زرد لبه سکو، حریم ایمن شما است لطفا از آن فاصله بگیرید. با شنیدن این صدا، متوجه میشویم که قطار در حال ورود به ایستگاه است. جمعیت زیادی در پشت خط زرد ایستاده و آماده سوار شدن هستند. قطاراز راه میرسد و همزمان با بازشدن درها، تعداد کثیری از مردم وارد میشوند و به دنبال صندلی خالی هستند. هرکس برای نشستن روی صندلی سعی میکند از دیگری جلو بزند. عدهای هم انگار برایشان اهمیت ندارد که بنشینند یا ایستاده در انتظار رسیدن به مقصد باشند.
با بسته شدن درهای قطار، صدایی بلند شد؛ «خانوما و آقایون محترم، سوزن نخ کن فقط ۱۰ تومن» همزمان از گوشه و کنار واگن صداهایی به گوش میرسد «باتری قلمی با تاریخ انقضای بالا ۴ عدد فقط ۱۵ تومن.» هرکسی مشغول به فروختن اجناسش بود و برای تردد در بین واگنهای شلوغ مترو، مجبور به کنار زدن دیگران بود. پیرمردی نقشه تهران را در ست داشت و می گفت«نقشه، نقشه» جوانی هم وارد مترو شد و تعدادی کیف به همراه داشت از کوچک تا بزرگ همه را در ساکش جای داده بود و با صدای بلند مشغول معرفی محصول خود بود«کیف مدارک،جا کارتی،کیف پول». در همین حال بود که چهره عدهای از مسافران در هم شد و قرار گرفتن در چنین شرایطی را دوست نداشتند برای همین شروع به اعتراض کردند. امابرخی از مسافران در حال خرید از دستفروشان بودند.
کودکی یک جعبه بزرگ به دست داشت و در بین مسافرن قرار گرفته که گاه و بیگاه دیده می شد. همینطور که از میان مسافران در حال عبور بود، در همین حال آدامس های رنگی از داخل جعبه خودنمایی می کرد. به نظر می رسید ۱۰ سال بیشتر ندارد، با چهره ای معصوم جعبه خود را رو به روی تمام مسافران می گرفت تا بلکه مشتری پیدا کند. اما راه هایی برای خرید مشتریان هم در نظر گرفته بود وتخفیف میداد «دو تا بخری تخفیف هم داره، آدامس های نعنایی و هندونه ای دارم. دونه ای ۶ تومنه، دوتا برداری ۱۰ تومن» یکی از پر فروش ترین اجناسی که در مترو عرضه و فروخته می شد. پسرک پول های خود را در دستانش مچاله کرده بود و به قطار دیگری می رفت.
قطار تکان های زیادی می خورد و صدای حرکت روی ریل بسیار گوش نواز است. صدایی بسیار آرام، انگار از دستفروشی خجالی میکشد، به گوش میرسد. مردی با جلیقه مشکی رنگ و کت و شلوار آراسته، تعدادی جوراب به دست دارد، آن هم از نوع زنانه، مردانه و بچه گانه.دستانش را بالا گرفته بود تا همه متوجه شوند که چه چیزی برای فروش دارد. با سرعت کمی که دارد از میان جمعیت عبور می کند.
کودکی در میان جمعیت دیده می شود. تعدادی فال در دست دارد و هرکدام از آنها را به کسانی که روی صندلیها نشسته اند می دهد. بعد از چند لحظه بر می گردد تا از کسانی که فالها را برداشته اند، پولش را دریافت کند. کم تر کسی توجه میکرد. شاید از میان دهها فالی که در بین جمعیت پخش کرده بود، یک نفر خریدار بود. دستانش سیاه بود و دمپایی به پا داشت. مشخص بود سن کمی دارد. از میان جمعیت عبور کرد و به واگن دیگری رفت.
قطار به ایستگاه رسید و تعدادی از مسافرین پیاده شدند و عدهای دیگر از دست فروشان با لوازمهای زیاد به قطار آمدند. از انواع کتاب گرفته تا لوازم جانبی مانند کنترل تلویزیون و لباس و..... . واگن تبدیل به بازار سیاری شده که میتوان در آن همه چیز پیدا کرد. عدهای از مسافران بر این باور هستند که چیزهای مورد نیازشان در مترو پیدا میشود.
به ایستگاه رسیدیم. از واگن که بیرون آمدم در مقابلم افرادی روی زمین نشسته بودند و بساط پهن کرده بودند. میشود از انواع شال و روسری تا پاوربانک و کیف و کفش را مشاهده کرد. مترو تبدیل به بازاری شده که هرکس در گوشهای مشغول به دستفروشی است. به راستی که هیچ مقام مسولی در این رابطه قصد انجام کاری را ندارد؟ آیا بهتر نیست که این افراد ساماندهی شوند تا راحت تر به عرضه محصولات بپردازند تا هم فضای مناسبی داشته باشند و هم برای مسافران باعث ایجاد مزاحمت نشوند؟
رحمان که چند سالی می شود در مترو دستفروشی می کند، کمی در ارتباط با این شغل صحبت کرد. او گفت: «کارم از ساعت ۷ صبح شروع میشه و تا موقعی که جنسامون تموم بشه توی متروییم. از همین متروی صادقه کارمو شروع می کنم و لوازم جانبی گوشی می فروشم».(شارژر،پاوربانک و .....)
رحمان می گوید: «کارمون راحت نیست.بعضی موقع ها مامور مترو و پلیس هایی که اینجان نمیذارن بریم توی قطار ولی من هرطوری که شده میرم تو». توضیح کوتاهی هم در ارتباط با درامد این کار می دهد. «بستگی داره چقدر شلوغ باشه. اگه از ۷ صبح تا ۹ شب، بتونم همه ایستگاه هارو برم حدود ۳ تا ۳نیم میلیون تومن پول در میارم که ۷۰۰ هزار تومن سود من میشه»
یکی از مسافران، در حال خرید از دستفروشی بود که نان و شیرنی می فروخت. او گفت: «هر روز که سرکار میرم وقت نمی کنم توی خونه صبحانه بخورم، از این دستفروش خرید می کنم.خیلی هم موافقم که اینجان. مزاحمتیم ندارن، کارمونم راه میندازن.»
البته بودند کسانی که نارضایتی خود را به زبان می آوردند. یکی از این مسافران گفت:«خودمون سخت توی قطار جا میشیم. چه برسه به این که دستفروشا هم با این وسایل بزرگشون به زور میان تو.»
مهدی شایسته اصل، مدیرعامل مترو تهران در خصوص ساماندهی دستفروشان مترو به گسترش نیوز گفت: : ما نمیتوانیم جلوی هر مسافر را بگیریم و از او بپرسیم چه چیزی همراه آنها است، زیرا هر فردی میتواند بلیت مترو را تهیه و از قطار استفاده کند.
وی ادامه داد: راهحل حذف دستفروشان از سطح ایستگاههای مترو خرید نکردن مسافران از آنها است. وقتی مردم از دستفروشان خرید کنند و بازار آنها خوب باشد حضور آنها در مترو پررنگ میشود و باید تاکید کنم وظیفه مترو فرهنگسازی در جهت استفاده مطلوب مسافران از مترو است.
مدیرعامل مترو تهران عنوان کرد: اگر مردم از دستفروشان خرید نکنند شاهد حذف دستفروشان از سطح ایستگاههای مترو هستیم، اما تا زمانی که بازار آنها پر مشتری باشد این وضعیت حضور دستفروشان در مترو ادامه دارد.
او در ادامه صحبت هایش اظهار کرد: به طور قطع راهحل مسئله دستفروشی در مترو جمع آوری دستفروشان نیست؛ این در حالی است که برخورد با آنها نارضایتی و اعتراضاتی به همراه دارد و از سویی مسئله رضایت سایر مسافران مترو نیز مطرح است، بنابراین یک دوگانگی وجود دارد اما اولویت با مسافران است زیرا مترو وسلیه سفر است نه کسب درآمد با این حال اقدام برای حل این مشکل از طریق ساماندهی، در بسیاری از موارد موفقیتآمیز نبوده است
شایسته اصل گفت: به دنبال این هستیم تا دستفروشان به جای فعالیت در داخل واگنها و سکوی ایستگاهها و ایجاد مزاحمت برای مسافران، در مکانهای مشخص کالاهای خود را عرضه کنند
وی در پایان صحبت هایش از راهاندازی سامانه شناسایی دستفروشان خبر داد و گفت: دستفروشان مترو میتوانند با ثبت و گذاشتن اطلاعات خود در سامانه شناسایی و ساماندهی دستفروشان مترو از طریق سایت شرکت بهرهبرداری مترو تهران و حومه به آدرس metro.tehran.ir اقدام کنند.