به گزارش خبرگزاری فارس از تهران، غلامرضا منتظمی دیپلمات سابق در فرانسه و مدیر عامل موسسه و دبیر اجرایی کنفرانس بین المللی افق نو درباره نقش مرحوم نادر طالب زاده مستندساز و فعال رسانهای با ما به صحبت نشست. او در این مصاحبه از دیدگاه و طرحهای عمیق و مهم حاج نادر در خصوص مبارزه با امپریالیسم و صهیونیسم و همچنین تلاشهای بیوقفه و شبانهروزی او برای برگزاری افق نو و دیگر برنامههای فرهنگی و رسانهای صحبت کرد.
در نگاه منتظمی، در نهایت با وجود نتایج و دستآوردهای بزرگی که طالب زاده در حوزه اروپا و آمریکا داشت، حسرت اجماع و اتحادی بزرگ را برای مقابله با اسرائیل در غرب در کشور را میان حتی نیروهای انقلابی داشت. استاد طالبزاده معتقد بود که اسرائیل دو جبهه مشخص در برابر ایران باز کرده است. جبهه منطقه و جبهه ای اصلی تر در غرب. ایران در جبهه منطقه علیه اسرائیل پیروز شد و در جبهه غرب، ایران نتوانست در برابر شبکه صهیونیستی پیروز شود.
حاج قاسم رهبری جنگ علیه اسرائیل را در منطقه به عهده داشت. حاج نادر مقابله با شبکه صهیونیستی در غرب را رهبری می کرد. اما اجماع جریان انقلابی کشور در کنار حاج نادر حاصل نشد و او با این حسرت از دنیا رفت. بی جهت نیست حس عمومی که در کشور برای از دست دادن حاج نادر شکل گرفت، ان بود که ایران یک حاج قاسم دیگر را از دست داد.
نادر طالبزاده افق جدیدی در غرب باز کرد. حاج نادر مانند یک فوق متخصص غرب را جراحی کرد و از میان آن همه دشمنیها با جریان قدرتمند وطنپرستهای آمریکایی و اروپایی در چارچوب افق نو ارتباط برقرار کرد و از کانال آنها علیه اسرائیل در خود غرب استفاده کرد. این هنر حاج نادر بود اما افسوس که افق نو از وقتی که دولت روحانی به شدت با آن مقابله کرد افق نو عملا تعطیل شده و به حاشیه رانده شد و تا آخر عمرش این برنامه احیا نشد.
نادر طالبزاده استراتژیست بزرگ فرهنگی، رسانهای و جنگ نرم بود که طرحهایش ناتمام ماند
سوال: بنظرم در ابتدا درباره شخصیت فرهنگی و رسانهای حاج نادر بگویید. نقش و تأثیر ایشان در شکلگیری مبارزه فکری، فرهنگی، رسانهای و جنگ نرم علیه اسرائیل از طریق افق نو در غرب
به نام خدا، درگذشت استاد حاج نادر طالبزاده را به جامعه هنری، فرهنگی و رسانه ای کشور تسلیت میگویم. زندگی حاج نادر را می توان به دو بخش مستقل و متفاوت از هم تقسیم کرد. بخش اول به زندگی سرشار از هنر و فیلمسازی، تولید مستندهای جاودانه و ماندگار و تربیت نیروهای مستندساز و سینماگر و هنرمند متعهد بود که با دبیری جشنواره عمار به اوج رسید و شکوفا شد. این مسیر در بخش اول زندگی حاج نادر با ابتکار ارزشمند و مدیریت برادر وحید جلیلی در ایجاد ساختاری در قالب جشنواره فیلم عمار برای پرورش سینما و هنر متعهد به بار نشست.
بخش دوم زندگی حاج نادر که برگرفته از یک حکمت و بینش بسیار عمیق استراتژیک بود، با شکل گیری افق نو به عنوان مهمترین و تاثیرگذارترین بخش زندگی حاج نادر در سرنوشت کشور ادامه یافت. حاج نادر ۱۰ سال آخر زندگی خود را وقف مسیر افق نو کرد. او با افق نو افقی جدید را در برابر مراکز تصمیم گیری کشور گشود تا برای عبور از بحران های زیادی که کشور درگیر آن است، بتوانند استفاده کنند. به عقیده من ایشان بینش استراتژیکی داشت که میتوانیم با کمک آن از برخی چالشهایی که کشور درگیر آن است، عبور کنیم.
من برای اینکه بتوانم جایگاه نادر طالبزاده را به خوبی ترسیم کنم، یک مثال میزنم. در این مثال او را با برژنسکی مقایسه می کنم. عموم ما با شخصیت "برژینسکی" سیاستمدار و استراتژیست آمریکایی و مشاور امنیت ملی کارتر آشنا هستیم. این متفکر عامل اصلی فروپاشی شوروی در زمان جنگ سرد بود. طراحی او باعث شد که ظرفیت غرب برای نابودی شوروی به کار گرفته شود. در نتیجه دیدیم که شوروی فروپاشید و برای همیشه نابود شد. عین جمله او این بود که شوروی دشمن وجودی ما است و باید نابود شود. حاج نادر طالب زاده هم همین دیدگاه را داشت.
او تاکید داشت که اسرائیل و شبکه صهیونیستی دشمن حیاتی و وجودی ایران است و باید نابود شود. منتهی نکته کلیدی طالب زاده این بود که می گفت اسرائیل تنها در منطقه نیست. بخش مهم قدرت اسرائیل و شبکه صهیونیستی در غرب است. او تاکید داشت که نابودی اسرائیل در غرب هم باید در سیستم اجرایی کشور وارد شود و جزو دستور کار کشور قرار گیرد. اتفاقی که افتاد این بود که تمام نخبگان آمریکایی و رهبران سیاسی آمریکا صرف نظر از هر دیدگاه متفاوتی روی طرح و بینش برژینسکی اجماع کردند و در پشت ایده او قرارگرفتند. در نتیجه آمریکا توانست با این اجماع شوروی را نابود کند. اما در مورد طالب زاده استراتژیست ایرانی این اجماع صورت نگرفت و لذا طرح حاج نادر ناتمام ماند.
او برای دستیابی به نابودی کامل اسرائیل در غرب طرح و راهکار عملیاتی در چارچوب استفاده از قدرت نرم داشت. ایشان در حوزههای جنگ و قدرت نرم و طراحی عملیاتی برای نابودی اسرائیل یک استراتژیست فرهنگی و رسانهای واقعی بود. اما چرا به پیروزی نهایی نرسیدیم؟ زیرا پیروزی در بخشی از جنگ، به منزله پیروزی در تمام جبهه های درگیری نیست. این همان حسرتی است که بر دل حاج نادر طالب زاده ماند. این درست که ایران امروز در منطقه قدرت بزرگی است اما به علت اینکه ایران در جبهه مقابله با اسرائیل در غرب کاملا غایب است، لذا به همان میزان آسیب پذیر است، کما اینکه تا کنون به علت غفلت از این نکته کلیدی آسیب های فراوان دیده است.
حاج نادر میگفت که ما از جبهه مهمی که باید با اسراییل در غرب مقابله کنیم، او فریاد میزد که باید غفلتها از بین برود. گفتمان انقلاب اسلامی باید در تمام وجوه و جوانب پیاده شود. این برخواسته از بینش الهی طالب زاده بود. او معتقد بود که باید توازن میان استفاده از قدرت سخت در منطقه و استفاده از قدرت نرم در غرب برای پیروزی نهایی برقرار شود.
حاج نادر از نبود اجماع روی استراتژی در غرب میان جریانهای انقلابی آزرده خاطر و ناراحت بود. او معتقد بود باید همزمان با مذاکرات هسته ای قدرت اسرائیل را در غرب مهار کرد. او تاکید داشت، در هیچ حوزه ای کشور بدون ضربه به اسرائیل در غرب دست آوردی نخواهد داشت. حاج نادر از درگیری با شبکه صهیونیستی به عنوان بزرگترین جنگ تاریخی و آخرالزمانی یاد میکرد.
او میگفت که اسرائیل مانند یک درخت بزرگ است که تنه و ریشه آن در غرب است و شاخه های آن در منطقه است. برای اینکه اسرائیل نابود شود، باید همان اجماع و ظرفیتی که باعث شکست اسرائیل در منطقه شد برای شکست اسرائیل در غرب نیز همان اجماع و ظرفیت فراهم شود. حاج نادر با اطمینان می گفت که شکست اسرائیل در غرب با استفاده از قدرت نرم قابل دسترس تر از شکست نظامی اسرائیل در منطقه است. فقط باید این ظرفیت و پشتیبانی در ایران درگیر جنگ نرم در غرب علیه اسرائیل شود.
شاید با مثال دیگری روشن شود که دقیقا منظور چیست. امروز پاکستان یک کشور اتمی و اتفاقا یک کشور اسلامی است. اسمش هم جمهوری اسلامی پاکستان است. از نظر جمعیت و منابع انسانی هم سه برابر جمعیت ایران است. پس پاکستان باید از ایران خطرناکتر باشد. چون پاکستان اتمی است و ایران اتمی نیست. اما چرا پاکستان به عنوان تهدید امنیتی و تهدید برای صلح جهانی در دنیا شناخته نمیشود. چرا پاکستان در فهرست اول اخبار دنیا نیست؟ چرا در لیست تحریمها نیست؟ چرا محاصره اقتصادی علیهاش نیست؟ چرا طرحهای مخوف داعش و اینها علیه او نیست؟ چرا این درگیریها و جنگ ها را پاکستان ندارد؟ چرا 5 قدرت جهانی برای مهار پاکستان مذاکرات هسته ای انجام نمی دهند؟ چون پاکستان به اسرائیل کاری ندارد. هیچ کشوری در دنیا به اسرائیل کاری ندارد. لذا ما که به عنوان تنها کشور روی کره زمین با اسرائیل درگیر هستیم، اما اتمی نیستیم الان به جای پاکستان، غول اتمی و تهدید برای صلح و امنیت جهانی معرفی شدیم و امروز بجای اینکه پنج قدرت جهانی برای مهار و کنترل پاکستان با این کشور مذاکره کنند، با ایران مذاکره می کنند. شما همین میزانسن را ببینید، پنج قدرت جهانی در یک طرف با ایران به عنوان غول اتمی و تهدید اتمی برای امنیت و صلح جهانی در یک طرف مذاکره می کنند که کشور ما را مهار کنند. طالب زاده از این میزانسن مسخره، عصبانی بود. او از اینکه اسرائیل با استفاده از قدرتی که در غرب دارد، توانست ایران را که اتمی نیست به عنوان تهدید اتمی به دنیا معرفی کند و چنین تصویری را به جهان نشان دهد، آزرده و ناراحت بود. او می گفت این یک بازی اسرائیلی است و می توان این بازی را به هم زد و تغییر داد. برای این ادعا راهکار و راه حل داشت.
سوال: این بازی اسرائیلی است یعنی چی؟ میتوانید توضیح بیشتری دراین ارتباط بدهید؟
حاج نادر در غرب در تک تک کشورهای اروپایی و بویژه در داخل آمریکا میگشت و اصل جنس را پیدا میکرد. یکی از شاهکارهای او کشف شخصیت بین المللی مانند گرث پورتر بود. گرث پورتر خبرنگار امنیتی و بین المللی و شهیر آمریکایی بود. من نمی دانم چه حرف هایی به آن ها می زد که آن ها بلافاصله عازم تهران میشدند. چه خون دلها برای تامین هزینه هر یک از دعوت ها خورد. سفر گرث پورتر به ایران سفر اصل جنس بود. حاج نادر زیاد از اصطلاح اصل جنس استفاده میکرد. گرث پورتر و کتاب "بحران ساختگی" تمام تئوری ها و استراتژی های حاج نادر را اثبات می کرد. اما چه کسی در ایران این را فهمید. کتاب ارزشمند گرت پورتر به دستور حاج نادر به سرعت ترجمه شد. خبرگزاری فارس هم در ابتکار جالبی این کتاب را ترجمه کرد و با حضور گرث پورتر در خبرگزاری فارس از کتاب رونمایی کرد. اما چه کسی در ایران به آن توجه کرد؟
گرث پورتر در این کتاب می گوید که این اسرائیل بود که ایران را کاملا ساختگی به عنوان تهدید اتمی برای صلح و امنیت جهانی در دنیا معرفی کرد و جا انداخت. مهمتر از آن گرث پورتر ثابت میکرد که این اسرائیل بود که بر اساس یک داستان ساختگی که ایران را به عنوان تهدید اتمی در جهان جا انداخته بود، توانست با استفاده از ظرفیت های غرب این تحریم ها و محاصره اقتصادی را که در طول تاریخ بی سابقه است به کشوری که اصلا اتمی نیست تحمیل کند. گرث پورتر بسیار هوشمندانه اسم کتاب خود را بحران ساختگی (Manufactured crisis) گذاشته بود. این خبرنگار آمریکایی فتاوی مقام معظم رهبری را دقیقا در کتابش آورده بود که ثابت کند اسلام اجازه نمی دهد که کشور اسلامی بدنبال سلاح کشتار جمعی برود.
حاج نادر با گرث پورتر ثابت کرد که اهمیت مبارزه با اسرائیل در جبهه غرب کمتر از جبهه منطقه نیست. اما این حسرت را حاج نادر برای همیشه با خود به آن دنیا برد. این بود که بازی مذاکرات را حاج نادر یک بازی اسرائیلی می دانست و راه حل عبور کشور را نیز برجام نمی دانست بلکه مقابله با اسرائیل در غرب به موازات انجام مذاکرات می دانست. هیچ کس نیامد بپرسد مقابله با اسراییل به موازات مذاکرات هسته ای یعنی چی؟ طرح و راهکار آن چیست؟ چکار بایدکرد؟ حاج نادر این طرح ها و راهکارها را به عنوان میراث خود بجا گذاشت. اما فکر می کنید که بعد از این مصاحبه باز کسی می آید سراغ این راهکارها را بگیرد؟
سوال: ببینید این اظهارات شما که تاکید می کنید مذاکرات هستهای بدون مهار اسراییل در غرب به نتیجه نمی رسد مبهم است. الان غرب و آمریکا و اسراییل همه یک دست و منسجم بدنبال تحریم و ضربه زدن به ایران هستند.
در نگاه حاج نادر غرب و اسراییل یک پارچه نبود. او میگفت که اسراییل یک گرفتاری و دردسر استراتژیک برای غرب است. او تاکید داشت که در استراتژی کلان غرب و بویژه آمریکا، روسیه دشمن است نه ایران. اما این اسراییل است که استراتژی کلان امنیتی غرب را تبدیل می کند به اینکه ایران دشمن است نه روسیه. همه شاهد بودیم که ترامپ به عنوان اسراییلی ترین رییس جمهور آمریکا چگونه اتحادیه اروپا و ناتو را به نفع روسیه متلاشی کرد. این ها هزینه های امنیتی زیادی است که اروپا و آمریکا برای اسراییل می پردازد. منجمله جنگ اوکراین. این را رهبران و وطن پرستان و نخبگان غربی می فهمند.
مذاکرات هسته ای هم در این چارچوب قابل تفسیر است. غرب به تاکید مقام معظم رهبری نیازمند مذاکرات است. زیرا مذاکرات هسته ای با ایران و برجام یعنی مهار و جلوگیری از گسترش روسیه در منطقه بدون پرداخت هزینه. اما اسراییل مانع شد.
سناریوی اسراییل از این قرار بود که توافق را هرچه می تواند به تاخیر بیاندازد تا ایران زمان زیادی برای تنفس نداشته باشد. سناریو به این صورت بود که اسراییل و شبکه لابیهای صهیونیستی در داخل آمریکا خیلی قبل از پایان دوره اوباما با ترامپ توافق کردند که او را به ریاست جمهوری می رسانند و در صورتیکه از برجام خارج شود و خدمات زیاد دیگری که به اسراییل از جیب آمریکا بدهد. این را حاج نادر از کجا فهمید؟ از ترجمه کتاب ارزشمند « آمریکا اورشلیم جدید » اثر جاودانه مایکل کالینز پایپر نویسنده آمریکایی. پایپر در این کتاب تاکیدکرده بود که ترامپ یهودی نیست اما یهودیان آمریکا دنبال این هستند که ترامپ را به قدرت برسانند. این کتاب را پایپر بیش از ۱۵ سال قبل نوشته بود. این کتاب را هم به دستور حاج نادر خیلی قبل از به قدرت رسیدن ترامپ دستور داد که حتما ترجمه شود و افق نو آن را همراه با ۵۰ کتاب دیگر که برای مقابله با شبکه صهیونیستی در غرب گنجینه هستند ترجمه کرد.
نکته این جا بود که اسراییل در حین مذاکرات می دانست که بعداز انجام توافقات و برجام در سال ۲۰۱۵ ترامپ را یک سال بعد به قدرت می رساند و او از برجام خارج می شود و شوکی که به اقتصاد ایران وارد می شود که بیش از خود تحریم ها خواهد بود. یادم می آید در سال ۹۲ که دولت روحانی روی کار آمد به بنده و آقای مهتدی گفت شما وزارت خارجه ای هستید شاید حرف شما را گوش کنند. از ما خواست که سریع طرح مهار اسراییل در غرب را با شروع مذاکرات هسته و همزمان استفاده از مذاکرات به وزارت خارجه بدهید.
به هر صورت دولت روحانی تصمیمش را گرفته بود. کنفرانس افق نو با شروع به کار دولت روحانی در شهریور سال ۹۲ لغو شد. حاج نادر دلش از این تصمیم خون بود اما مانع از این نشد که مصالح کشور را نادیده بگیرد. اما دو نفر را مامور کرد که به سرعت گزارش را تهیه و برای کمک به ظریف و تیم مذاکره کننده به او برسانیم. طرح تهیه شد و دو ساعت با سرمدی قایم مقام وقت ظریف جلسه گذاشتیم و من و مهتدی با او بحث کردیم. سرمدی علیرغم دیدگاه متفاوت و مخالفش با ما اما انسان وارسته و مانند مرحوم شیخ الاسلام با تقوا بود. این طرح در وزات خارجه محفوظ است. مجدد در دولت دکتر رییسی گزارش جدید در قالب مقابله نرم با اسراییل در غرب به موازات انجام مذاکرات تهیه و به وزارت خارجه و تیم مذاکره کننده ارایه شد.
در جبهه منطقه جریان مقاومت به رهبری حاج قاسم سلیمانی کلیه طرح ها و توطئه های اسرائیل و آمریکا را شکست داد. اما طرح ها و توطئه های اسرائیل و آمریکا که علیه ایران تمام نشد. آن طرح ها از نظامی به تبدیل به جنگ نرم و استفاده از قدرت نرم و رسانه و جنگ روانی و جنگ ترکیبی و دهها مدل دیگر در غرب ادامه یافت. آیا حاج قاسم و نیروهای مقاومت و تیم های امنیتی و اطلاعاتی و نظامی ایران در غرب حضور داشتند. خیر. چه دستگاهی در اروپا و آمریکا حضور داشت. تنها دستگاهی که حضور داشت وزارت امرو خارجه بود. وزارت امور خارجه باید توطئه ها و طرح های شبکه صهیونیستی را شناسایی می کرد. وزارت امور خارجه باید راهکارها و طرح های مقابله با شبکه صهیونیستی و نفوذ اسرائیل در مراکز تصمیم گیری های اروپا و آمریکا را به مراکز اطلاعاتی، امنیتی و تصمیم گیری و شورای عالی امنیتی کشور ارائه می داد. وزارت امور خارجه باید تلاش می کرد، مقابله با اسرائیل و ضربه به شبکه صهیونیستی در غرب وارد سیستم اجرایی کشور گردد و تبدیل به دستور کار نظام شود.
خوب هنگامی که وزارت خارجه این ماموریت را انجام نداد حاج نادر طالب زاده یک تنه سعی کرد که جای وزارت خارجه ایران را پر کند. افق نو از این غفلت دستگاه دیپلماسی کشور بود که در افکار بلند و بینش عمیق حاج نادر متولد شد. یادم می آید، بارها با حاج نادر برای گرفتن ویزای میهمانان آمریکایی و اروپایی به وزارت امور خارجه می رفتیم و یا احضار می شدیم. پشت در می نشستیم و در جلسات استدلال میکردیم تا آنها را راضی کنیم و نشان دهیم که این پروژه به نفع منافع ملی و امنیتی کشور است و تعارضی با سیاست های نظام ندارد.
استدلال حاج نادر به دستگاه دیپلماسی کشور این بود که غربیها همزمان با مذاکرات با تمام جریانهای برانداز در داخل و خارج ایران کار میکنند و از آنها حمایت می کنند. ایران هم میتواند با جریانهای منتقد در غرب همکاری کند. ضمن اینکه این شبکه گسترده ای از منتقدان غرب که حاج نادر با آن ها ارتباط وسیعی برقرار کرده بود، جریان های برانداز نبودند. بلکه نخبگان، فعالان سیاسی و بین المللی، خبرنگاران، هنرمندان، سلبریتی ها و وطن پرستانی بودند که به تعبیر زیبای حاج نادر از خواب بیدار شده اند. اما این استدلال ها کافی نبود. چون درک لازم برای شناخت معادلات پیچیده و تحولات درونی که در غرب نسبت به اسرائیل و شبکه صهیونیستی افتاده بود، وجود نداشت.
سوال: درباره تشکیل هسته افق نو توضیح دهید. چه شد که این محفل تشکیل شد؟
تقریبا ۱۵ سال قبل بود که با جمعی از بچههای انقلابی که در کشورهای خارجی زندگی و کار کرده بودند، جلسه داشتیم. یک گروه حرفهای از تحلیلگران و فعالان منطقهای که چندین سال در حوزه بین الملل تجربه داشتند. ما در این نشست مهندسی دقیق و راهبردی عمیقی را برای مبارزه با اسرائیل انجام دادیم. برای دسترسی به این هدف به فردی در سطح حاج نادر نیاز داشتیم که دارای بینش الهی بود. این همان دیدگاهی است که "رنه گنون" متفکر مسلمان فرانسوی بیان میکند که غرب سالیان سال است که با روی کار آمدن و شکل گیری تمدن غرب از الهام الهی دور شده است. افق نو آمد بر اساس تفکر الهی دو جبهه از اسرائیل ترسیم کرد؛ یکی که در منطقه و دیگری در عرصه بین الملل و متمرکز در غرب. تلاش کردیم تا افق نو در مقابل این جریان با ابزار قدرت نرم، رسانه، هنر و سینما ایستادگی کند.
ما جریان صهیونیستی را فقط در منطقه رصد نکردیم بلکه به تمام کشورهای دنیا با تمرکز بر اروپا و آمریکا نگاه کردیم. لذا جریان های ضد اسرائیلی گستردهای در غرب کشف کردیم. کاشف اصلی ان گنجیه برای نظام به عنوان یکی از قدرتمندترین ابزار قدرت نرم حاج نادر بود. لذا باور کردنی نیست که اگر بگوییم که امروز بعد ایران و لبنان، عراق، یمن یکی از ضد اسرائیلیترین کشورهای دنیا فرانسه است و مهمتر از آن یکی از مهمترین جریان ضد اسرائیلی و شبکه های صهیونیستی در آمریکا فعالیت می کند. این ها همه قدرت نرم ایران است که باید استفاده کرد. حاج نادر با همه رهبران این جریان ها ارتباط برقرار کرد.
موساد عملیات 11 سپتامبر را طراحی کرد
سوال: نظرتان را راجع به سرنوشت "افق نو" بفرمایید؟ آیا شاهد تشکیل دوباره آن خواهیم بود.
ما یک سری موانع داخل سیستم داریم که باید برطرف شود تا بتواند نیروهای انسانی و ظرفیتهایی که دارد را بازیابی کند و شرایط را به نفع کشور تغییر دهد. افق نو باید دوباره شکل بگیرد. نگاهی کنیم به صحبتهای مدیر مطالعات استراتژیک ارتش آمریکا که برای فرماندهان نیروی دریایی آمریکا سخنرانی میکند. او میگوید که طبق ارزیابیهای ما حادثه 11 سپتامبر، عملیاتی بود که صددرصد موساد ایجاد کرده بود. او که فردی عادی یا نئونازی داخل اروپا و آمریکا نیست که این حرف را میزند یا یک یهودی ستیز نیست. این یعنی امروز روشن شده که اسرائیل برای ایجاد بهانه برای حمله به عراق و افغانستان، سوریه و ایران حتی حاضر شده که به آمریکا که مقر امن او است هم حمله کند. این اسرائیل است و شبکه صهیونیستی در غرب که یک پدیده خیلی خطرناک است. بنابراین اگر نادر طالبزاده برای مقابله با اسرائیل در غرب وقت گذاشت به علت کشف این ظرفیت ها بود.
سوال: چرا آمریکا و دولت روحانی افق نو را تحریم کرد؟
در زمان جنگ کسی مثل شهید باقری یکسری طرحها و ایدهها داد و در دو عملیات بیت المقدس و عملیات فتح المبین به 16 هزار نفر اسیر گرفت. موفقیت بزرگ و تاریخی او ناشی از یک طراحی بزرگ بوده است. یک بینش استراتژیک و نبوغی پشت آن بود. این نبوغ در حاج نادر در زمینه جنگ نرم هم وجود داشت که در "افق نو" دیده شد. شهید باقری چه بینشی داشت. باقری یک جمله طلایی و کلیدی داشت. او می گفت که« صددرصد شناسایی صد در صد پیروزی را به دنبال خواهد داشت.» چه کسی در ایران صد درصد شناخت از حوزه مقابله با شبکه صهیونیستی در غرب داشت. بجز حاج نادر کسی را نمی توان در ایران سراغ گرفت که چنین اشراف و شناختی داشته باشد. اما کسی در ایران نیامد از این شناخت و طرح ها و راهکارهای او برای پیروزی صد درصد استفاده کند..
طالبزاده کاری کرد که آمریکا او و برنامهاش را تحریم کرد. او که نه امنیتی بود و نه نظامی پس چرا تحریم شد؟ چون رفت جایی را هدف قرار داد که محل حساس و مهم آمریکا بود و آن ها را به درد آورد. همین رویه باعث شد تا از اولین کارهایی که در دولت آقای روحانی صورت گرفت، تحریم افق نو بود چون با اهداف و سیاستهای آنان در تضاد بود! عجیب بود که شبکه صهیونیستی و رولت روحانی هماهنگ و دست در دست یکدیگر با افق نو مقابله می کردند. در نتیجه به مهمانان ما روادید داده نشد اما حاج نادر که زیر بار این حرفها نمیرفت این برنامه را به آن سوی مرزها برد و در لبنان برگزار کرد.
الان هم تغییر خیلی خاصی رخ نداه است و با اینکه دولت انقلابی روی کار آمده است از افق نو خبری نشده است. این را باید بگویم. اتفاقی رخ داد که شخص حاج نادر طالبزاده را آزرده خاطر کرد و بسیار شاکی شد.
ماجرا از این قرار بود که ما برای سالگرد حاج قاسم چهرههای بسیار مهمی را دعوت کردیم. یکی از آنها شخصیتی به نام "گوردن داف" از آمریکا بود که از 7-8 سال پیش دنبال او بودیم، که از وی دعوت کنیم تا سفرش را به ایران انجام دهد. گوردن داف دارای اسنادی بود که ثابت می کرد انفجار بهت آور و تکان دهنده ای که مانند انفجار اتمی در لبنان رخ داد کار اسرائیل بود. گوردن داف موافقت کرد که به ایران بیاید. یک گروه 15 نفره مستندساز نیز همراه این گروه بودند که راجع به حاج قاسم مستند ساخته بودند و خلاصه اینها هماهنگ شد که بیایند و راجع به حاج قاسم کار کنند.
اما ظرافت، هنر و طراحی استاد طالب زاده را نگاه بکنید که با جریان برانداز داخل آمریکا کار نمیکند بلکه با جریانی که مخالف اسرائیل و صهیونیسم است ارتباط برقرار کرده بود. در واقع کنار آمریکاییهای وطن پرست ضد اسرائیل ایستاده بود. کنار اروپاییهای وطن پرستی که علیه اسرائیل بودند ایستاد. کنار آنهایی است که دنبال منافع ملی امنیتی آمریکا و اروپا هستند و معتقند که منافع ملیشان با اهداف و منافع اسرائیل در تضاد است و اسرائیل غرب را به خطر انداخته است.
این هنر است که نادر طالبزاده داشت که از داخل و درون آنها علیه اسرائیل کار کند. الان حسی که مردم یمن به ما دارند آن دسته از آمریکاییها و اروپاییهایی که توضیح دادم نسبت به نادر طالبزاده و جریان او دارند. آیا حیف نیست این جریان بهراحتی فراموش شود؟
در حقیقت ایشان به جای اینکه به دنبال مخالفهای دو آتیشه ضد آمریکا برود به سراغ وطن پرستها میرفت و از کانال آنها وارد میشد.
دقیقاً، بالاخره آنها بودند که در ۲۰۰۶ توانستند آن جنبه از تفکر ضداسرائیلی را بین نخبگان و سیستم جاری کنند. در رصد دقیق در غرب متوجه شدیم که از ۲۰۰۶ با نگارش کتاب جنجالی لابی اسرائیل در در آمریکا ظرفیت های ضد اسرائیلی مانند، کلیپ، مقاله، انیمیشنها، کاریکاتورها و میزگردهای ضد اسرائیلی در آمریکا و اروپا گسترش یافت که امروز بیش از هر زمان دیگر افزایش یافته است.
بهترین مثال آن تظاهرات گسترده ای بود که در ماه می سال 2021 در جنگ غزه به حمایت از فلسطین و ضد اسرائیل اروپا و آمریکا را در بر گرفت. این کشف حاج نادر بود که هیچ یک از این علائم جریان های انقلابی در داخل را با او همراه نکرد. اگر بخواهیم با یک جمله نهایی موقعیتی که حاج نادر در غرب داشت تصویر کنیم، حاج قاسم سلیمانی رهبر شکست ناپذیر جنگ سخت و نظامی در منطقه بود و حاج نادر طالب زاده کپی حاج قاسم سلیمانی در رهبری جنگ نرم، جنگ رسانه ای و بین الملی و جنگ روانی در اروپا و آمریکا بود.
انتهای پیام/ز