مهسا بهادری: یکی از اصلیترین ارکان کار خبری، صداقت داشتن است؛ فرقی هم نمیکند که گزارشگری و گویندگی باشد یا خبرنگاری و روزنامهنگاری. کار باید به گونهای باشد که درستی یک موضوع را نشان دهد و ادعاها و و خبرهای سره را از ناسره تمیز دهد. مهم نیست که یک فعال عرصه خبر چهقدر صدای خوب، تصویر مناسب یا حتی قلم روانی داشته باشد، اگر اساس کارش روی حقیقت نباشد، هیچ ارزشی ندارد.
اما بهنظر میرسد که صداوسیما مخصوصا برنامه ۲۰:۳۰ کمتر به این موضوع توجه میکند؛ برنامهای که در سه هفته اخیر نقد زیادی به آن وارد شده است؛ از گزارش یوسف سلامی از زنی که مبلغ یارانه خود را صرف خرید یک ماه خود کرده تا مردی که ۳۰ ساعت زیرآوار متروپل بوده و بعد هم مشخص شد این ماجرا صحت نداشته است و گزارشگر هم در دفاع از کارش گفت که سوژه به آنها معرفی شده و تیم خبری هم بنا را بر اعتماد گذاشتهاند و به گفتوگو با فرد پرداختهاند.
قبل از افشا شدن این عدم صداقتها، در اردیبهشت امسال، پیمان جبلی، رییس سازمان صداوسیما ضمن پذیرفتن کاهش مخاطبان صداوسیما گفت: «همه ما، چه شما به عنوان هنرمند، چه ما به عنوان مسئولین صداوسیما، باید از خودمان بپرسیم چرا احساس علاقهای که مخاطب به هنرمندان و آثارشان داشت، کاهش یافته است؟ چرا بعضی آثار که در گذشته با هزینههای کمتر ساخته میشد، ماندگارترند؟ همه ما مقصریم و نمیتوانیم خودمان را تبرئه کنیم.»
انتظار میرفت حالا که جبلی مسئله کاهش مخاطب در صداوسیما را پذیرفته است، اقدام مثبتی در جهت بهبود اوضاع انجام دهد، اما نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه عدم صداقت برنامههای خبری با مخاطبان بیش از پیش شد و دو پلتفرم شبکه نمایش خانگی تا مرز باطل شدن مجوزهایشان پیش رفتند.
اما موضوع اصلی این است که وقتی صداو سیما نه برنامه با کیفیتی نمایش میدهد نه اخبار را در کمال صحت و درستی به مخاطب میرساند، چگونه انتظار دارد که مخاطب از تلویزیون دور نشود؟
بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه در دانشگاه، پژوهشگر و نویسنده پهنه فرهنگ و اندیشه،در پاسخ به چنین پرسشی، مسئولین حاضر در صداوسیما را مقصر اصلی کاهش مخاطب، پخش اخبار جعلی و بی اعتمادی مخاطبان به رسانه داخلی میداند. او میگوید: «به نظر من گفتمان انقلاب و حاکمیت سیاسی ما، اساسا درکی از سوژه مدرن، جهان مدرن و منطق مدرن ندارد. بسیاری از افرادی که در نهادهای ما فعالیت میکنند، بر اساس صلاحیت علمی انتخاب نشدهاند، لذا کارشان حرفهای نیست و همه این موارد دست به دست هم دادهاند که ما از لحاظ رسانهای صحنه را واگذار کردهایم.»
این اندیشمند در ادامه توضیح میدهد: «ما نیازمند تغییر نگاه اساسی و تغییر پارادایمی هستیم. اگر صدا و سیما با همین روش ادامه دهد، اتفاقاتی مانند آن چیزی که تا الان در این سازمان رخ داده است، باز تکرار خواهد شد و این برای کشور و امنیت ما اصلا خوب نیست.»
او درباره پخش اخبار جعلی مانند گزارش مردی که ادعا میکرد ۳۰ ساعت زیرآوار متروپل در آبادان بوده است، میگوید: «این موضوع هم در ادامه مواجهههای غیرعلمی با رسانه است. رسانههای ما و مسئولین ما درک متافیزیکی و فلسفی از آنتالوژی رسانههای مدرن ندارند، لذا رسانه را نمیشناسند و کاملا علیه خود رسانه و منطق آن عمل میکنند. به همین دلیل رسانههای ما به هیچ وجه گامی در جهت وحدت ملی بر نداشتهاند. ما صحنه جنگ رسانهای را کاملا به دشمن واگذار کردهایم.»
عبدالکریمی درباره فاصله گرفتن خبرها و گزارشهای صدا و سیما از واقعیت جامعه میگوید: «من فکر میکنم جزمیت و دگماتیسم که یا ناشی از گرایشهای الهی و اعتقاداتی است یا ناشی از گرایشهای سیاسی و ایدئولوژیک، ارتباط رسانههای جمعی ما از جمله صداوسیما ما را با واقعیتهای اجتماعی قطع کرده است و این بزرگترین آفت برای یک رسانه جمعی است.»
او در واکنش به این پرسش که «باخت رسانههای داخلی به رسانههای بیگانه، تا چه اندازه در دو قطبی شدن جامعه تاثیر گذار است»، پاسخ میدهد: «بسیار زیاد. بی اعتمادی به رسانههای ملی سبب شده که مردم ما به عنوان خوراک هر روز پای رسانههایی که معلوم است با چه انگیزهای شکل گرفتهاند بنشینند. در واقع این رسانههای بیگانه هستند که فضای ذهنی جامعه ما را شکل میدهند.»
این فیلسوف، همچنین در پاسخ به این پرسش که «فکر میکند اگر طرح صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی اجرا شود و دسترسی مخاطبان به شبکههای مجازی کم و یا بعضا قطع شود، صدا و سیما میتواند مانند سابق قدرت را به دست بگیرد»، میگوید: «به هیچ وجه این اتفاق نخواهد افتاد و اصلا این موضوع منطق درستی نیست. از همان زمان که ما دیشهای ماهواره را ازبالای پشت بامها پرت کردیم و من اعلام کردم این روش اشتباهی است، تا امروز، ما روش درستی را در پیش نگرفتیم. تکنولوژیهای جدید اطلاعاتی و ارتباطی، جزو نیروهای تاریخی و اثرگذار هستند و جهان را در خودشان هضم کردهاند. ما باید قدرت این رسانهها را بشناسیم. متاسفانه در جامعه ما با این رسانهها مواجههها غیرفلسفی و غیر پدیدارشناسانه و مواجهههای سیاسی، پلیسی و امنیتی میشود آن هم در جایی که به هیچ عنوان محل اینگونه برخوردها نیست. ما زمانی که ما با غرب مواجه شدیم، دو تکه شدیم بخشی از ما در سنت زندگی میکند و بخشی هم مدرن شد.»
۵۷۲۴۵