گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم - حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمود دعایی سرپرست مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات و نماینده شش دوره مجلس شورای اسلامی روز 15 خرداد 1401 در سن 81 سالگی درگذشت.
دعایی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در خارج و داخل ایران از فعالین سیاسی بود و در خلال این مدت به اروپا و کشورهای آسیای غربی سفر کرد. او در جریان مبارزات سیاسی خارج از کشور مدت 7 سال سخنگوی نهضت روحانیت مبارز در ایران بود و نمایندگی حضرت امام را بهعنوان رابط بین مسئولین عالیرتبه عراقی با ایشان بهعهده داشت.
وی بعد از پیروزی انقلاب در اوائل سال 58 بهعنوان سفیر ایران در عراق عازم بغداد شد و بهدنبال اعتراض به دخالتهای آشکار مأمورین عراقی در امور داخلی ایران بهدستور وزارت خارجه در اسفند 1358 به ایران بازگشت، پس از آن مدتی در دفتر حضرت امام خمینی اشتغال داشت و سپس بهدستور امام در اردیبهشت 1359 به سرپرستی موسسهٔ اطلاعات منصوب شد که تاکنون در این سمت بود.
در ادامه به بازخوانی سه رویداد که در ارتباط با مقابله با اقدامات و مواضع ملیگراها و نهضت آزادی است، پرداختیم:
** اعتراض به بازدید بازرگان از موسسه دارالتبلیغ شریعتمداری
آیتالله شریعتمداری پس از آغاز مبارزات امام خمینی (ره) و همراهی اولیه و محدود، دست از مبارزه کشید و خط مسالمت با رژیم شاه را در حوزه علمیه قم پیگیری کرد، به مرور به عنوان مرجع مقبول شاه و دربار شناخته شد.
آقای شریعتمداری در غیرسیاسی کردن حوزه و روحانیت و مخالفت با مشی انقلابی امام خمینی (ره)، دارالتبلیغ را تاسیس کرد. مهندس بازرگان پس از آزادی به بازدید از آن موسسه پرداخت که مورد واکنش یاران امام به خصوص حجتالاسلام دعایی قرار گرفت.
دعایی در خاطراتش آورده است: «... در آن هنگام آقای شریعتمداری دارالتبلیغ اسلامی در قم تاسیس کرده بود که ما این مکان را سد راه مبارزه با رژیم و مخالف راه امام میدانستیم. آقای مهندس بازرگان وقتی از زندان آزاد شد به این مکان رفت و از آنجا بازدید کرد.
شاه و رژیمش هم سعی میکردند به نوعی از دارالتبلیغ اسلامی حمایت کنند. دوستان و علاقهمندان آقای شریعتمداری سعی میکردند برای وجهه دادن به دارالتبلیغ و بها دادن به آن از شخصیتهای خوشنام و معروف بهره بگیرند...
یک مرتبه که نزد آقای طالقانی رفته بودم از این امر گله کردم و گفتم: دوستان شما آزاد میشوند و بعد از آزادی بلافاصله به دارالتبلیغ که سد راه مبارزه امام و راه امام است میروند، کانونی که علیه خط امام تشکیل شده است. خلاصه در این مورد، اعتراض و گله کردم. آقای طالقانی هم با بزرگواری و سعه صدر گفتند: من برای آقای بازرگان توضیح میدهم.
** انتقاد روزنامه اطلاعات از سکوت نهضت آزادی
در اواخر خرداد 60 همزمان با عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا و طرح «بررسی عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور» در مجلس و علنی شدن ائتلاف منافقین و مارکسیستها و ملیگرایان، جبهه ملی در اطلاعیهای اعلام کرد که «انقلاب بزرگ ملت را از کلیه هدفهای بنیادی خود منحرف کردهاند و سه لایحه «قصاص، احزاب و بازسازی» را موجب «پایمال نمودن شخصیت انسانی ملت» توصیف کرد.
جبهه ملی مردم را به راهپیمایی اعتراضآمیز در بعد از ظهر 25 خرداد 1360 دعوت کرد. قرار بود فردای آن روز در جلسه 26 خرداد مجلس شورای اسلامی پیرو درخواست 120 نماینده، دو فوریت طرح عدم کفایت رئیسجمهور به بحث و رایگیری گذارده شود.
به نظر میرسید اعلام راهپیمایی جبهه ملی، علاوه بر ایجاد فشار اجتماعی علیه مجلس، مقدمه و آزمون شورش بزرگتری بود تا در صورت موفقیت به وسیله سازمان مجاهدین خلق و بقیه گروههای حامی بنیصدر طی روزهای بعد تکرار شود و زمینه آشوب گسترده برای براندازی حاکمیت پیرو خط امام فراهم گردد.
صبح 25 خرداد مهندس بازرگان، دکتر یدالله سحابی و دکتر کاظم سامی در یک نامه مشترک اعلام کردند در اعتراض به عدم امنیت و وجود سانسور و ادامه توقیف چند روزنامه (از جمله روزنامه بنیصدر، روزنامه نهضت آزادی و روزنامه مجاهدین خلق) از شرکت در جلسه علنی مجلس خودداری خواهند کرد.
روزنامه اطلاعات به مدیریت سیدمحمود دعایی در روز 26 خرداد 60 در مقالهاش اقدام جبهه ملی را حاصل طراحی «جبهه موتلفه ضدانقلاب» توصیف کرد و در مورد نقش نهضت آزادی و واکنش این گروه در قبال هشدار امام چنین نوشت: «مردم... چنین فهمیدهاند که شخص آقای رئیسجمهور و متدینین نهضت آزادی نیز در این جبهه ائتلافی حضور دارند.
به همین دلیل است که امام این دو را مجزا از دیگران مخاطب قرار میدهد که علیرغم آنچه تاکنون کردهاید و علیرغم همه پیمانشکنیها صفتان را از دیگران جدا کنید... با این همه منطق و استدلال، با این همه نصیحت و خضوع، با این همه صداقت و خلوص، با این همه تعریف از تدین متدینین و با این همه مهربانی و شفقت که در سرتاسر گفتار امام محسوس بود، معذلک آقای بنیصدر و نهضت آزادی همچنان در اعلام مواضع صریح خود نسبت به اعضای جبهه ائتلافی و متحد ضدانقلاب ساکتاند.
آنچه نیز نهضت آزادی در اطلاعیه کوتاه دیروزش اعلام کرد فیالواقع جز اعلام عدم حضور و عدم شرکت در راهپیمایی مزبور، چیزی نبود... بیآنکه براساس سخنان امام در برابر مرتدین، منافقین و دیگر اعضای جبهه موتلفه ضدانقلاب، صریحاً موضعگیری کند.»
** واکنش به دروغگویی نهضت آزادیها درباره وقوع جنگ
نهضت آزادی در تحلیلی پیرامون جنگ ایران و عراق، رهبران جمهوری اسلامی را «مسئول و مقصر» آغاز جنگ معرفی کردند. آنها در این رابطه ادعایی مطرح کردند که از سوی محمود دعایی سفیر وقت ایران در عراق به شدت تکذیب شد.
این ادعا این بود که دعایی پیامی از صدام مبنی بر مذاکره برای امام آورد. پیام این بود که ایران یا نمایندهای به عراق بفرستد یا اینکه اجازه بدهد من برای مذاکره به ایران بیایم. دعایی همراه با بهشتی و بازرگان برای دیدار با امام به قم رفتند. دعایی پیام را مطرح میکند، اما امام بدون مطالعه و بررسی مخالفت کردند. دعایی گریه کردند و گفتند، امام اگر نپذیریم، جنگ خواهد شد. اما امام باز هم نپذیرفتند.
دعایی این ادعا را از اساس دروغ خواند و گفت: «صدام در برابر اعتراضاتی که ما میکردیم مبنی بر اینکه چرا یکطرفه تبلیغ میکنید و اجازه نمیدهید مذاکره بشود، تنها یک بار توسط وزیر خارجهاش پیام داد که بنده پیش امام بروم و بگویم، نماینده تامالاختیاری را برای مذاکره به بغداد بفرستند. این برای اولین بار و آخرین بار بود.
من به تهران آمدم. محضر حضرت امام رسیدم، پیشنهاد طرف را منتقل کردم. امام فرمودند من باید مطالعه کنم. دو روز بعد من رفتم محضرشان. فرمودند من هر چه فکر کردم امکان مذاکره با اینها در شرایط فعلی به نفع ما نیست. شما به آنها بگویید اولاً ما تشکر میکنیم که مذاکره را پذیرفتید. دوم اینکه ما در آینده نزدیکی دو انتخابات سرنوشتساز داریم. برای اولین بار انتخابات مجلس قانونگذاری برگزار خواهد شد. یکی دو ماه دیگر، مردم ما رئیس جمهور خود را انتخاب خواهند کرد.
من ترجیح میدهم مذاکرهکنندگان با شما، نمایندگان منتخب و واقعی مردم باشند. من در شرایط فعلی موقتاً اداره امور کشور را برعهده دارم. تا آن موقع شما حسن نیات نشان بدهید و آرامشی نشان بدهید تا نمایندگان مردم بیایند و قطعاً بتوانند به نتایج مطلوبی با شما برسند.»
در بیان دیگری از دعایی نیز آمده است: «برخی از عناصری که به نهضت آزادی نزدیک هستند که عمدتا در خارج از کشور هستند، یک سناریویی ترسیم کردند که من بهاتفاق مرحوم بازرگان و مرحوم بهشتی خدمت امام رسیدیم و...
آنها سناریویی ترسیم کردند که امام را بهعنوان یک فرد بیمنطق، انعطافناپذیر و اینچنینی ترسیم کنند... اینها دروغ محض است. اینها ترسیم یک سناریویی است که میخواهند خودشان را بهعنوان کسانی که اندرز، پندار و انذار میدادند و آگاه بودند بر حوادثی که ممکن است اتفاق بیفتد معرفی کنند و بگویند) آنچه اتفاق افتاد ریشه در تعصب، بیمنطقی و انعطافناپذیری حاکمان داشته است.»
البته دعایی بارها اعلام کرد که به بازرگان و یزدی ارادت دارد. دعایی در گفتگویی بیان داشت: «خود من گرایشات نزدیک به حزب جمهوری و خط امامی داشتم و درعینحال حرمتگذار سوابق روشن و درخشان شخصیتهای امثال بازرگان و یارانشان بودم.» در مراسم تشییع پیکر ابراهیم یزدی نیز شرکت کرد.
او حتی بر پیکر یکی از اعضای نهضت آزادی که پرچم ایران با آرم شیر و خورشید روی آن بود هم نماز خواند که دعایی در پاسخ به اعتراضها گفت: این پرچم را وسط نماز انداختند و نتوانستم نماز را برهم بزنم!
انتهای پیام/