این روزها بعد از کارتن خوابی و ماندن شبانه در اتوبوس، این بار نوبت به ماشین خوابی رسیده است. بعضیها همه زندگیشان همین ماشین است. با ماشین مسافرکشی میکنند، در آن میخوابند و عمده لحظات زندگی شان را در آن سپری میکنند. البته عدهای هم به سودجویی خود فکر میکنند. با پارک کردن خودروی خود در مقابل ادارات دولتی و خوابیدن در ماشین، از این راه پول در میآورند. با شنیدن این خبر، علت را جویا شدم و به خیابانهای تهران آمدم.
ساعت از ۱۱ شب گذشته است و تعدادی خودرو جنب میدان شهران توقف کردهاند. از پلاک هایشان مشخص است که اهل تهران نیستند. یکی از همین افراد مشغول درآوردن پتو و بالشت از داخل صندوق عقب خودرو است و کاملا پیداست که شب را در ماشین میخوابد. نزدیک تر میشوم و با او ارتباط میگیرم. از او در باره علت حضورش در تهران و خوابیدن در خودرو میپرسم و او در جواب میگوید: «مثل خیلیهای دیگه که از شهرستان اومدن، روزها مسافر کشی میکنم و شبها توی ماشین میخوابم» او که فردی ۵۰ ساله است و ظاهری شکسته دارد در ادامه میگوید: «در طول ماه چیزی حدود ۲۰روز تهرانم و ۱۰ روز برمیگردم شهرمون. از کاشون میام. بالاخره شرایط اقتصادیه دیگه، وضع منم این نبود که الان میبینی.برای خودم کار داشتم اما خب دیگه بد روزگار همینه» او در جواب این سوال که در تهران چقدر درامد دارید گفت: «تقریبا روزی ۶۰۰ تومن در میارم اگه بدون استراحت کار کنم و شبها دیگه جون ندارم حتی حرف بزنم» او برای حمام، به حمام نمره میرود و غذا را شبها طوری میپزد که برای صبح هم بماند. غذا را با پیک نیکی در گوشه خیابان میپزد.
این افراد با انتخاب شغل راننده تاکسی که شاید تنها انتخاب آنها برای درآمدزایی باشد، تهران را برای اشتغال انتخاب کردهاند و به دلیل هزینههای کلانی که زندگی در تهران دارد مجبور به خوابیدن در ماشینهای خود میشوند. این افراد به دلیل ترک خانه و کاشانه خود سرگردان در خیابانهای پابتخت برای گذران زندگی شدهاند و با مسافرکشی سعی در تامین هزینههای خانوادههای خود در شهرستانها دارند.
ساعت ۶ صبح در مقابل یکی از بانکهای خیابان شهران که بسیار پر تردد است و اصولا جای پارک به سختی پیدا میشود، شخصی در ماشین خوابیده است. با توجه به اطلاعاتی که از این افراد شنیده ام به سراغ او میروم. جوانی حدودا ۳۰ ساله با ریشهای بلند و موهای بهم ریخته که مشخص است تازه از خواب بیدار شده. چند ضربه آروم به شیشه ماشین میزنم، به محض این که شیشه را پایین میکشد از او میپرسم جای پارک چند؟ او در جواب این سوال گفت«نخستین باره ازم جای پارک میگیری؟»نه. قبلا هم گرفتم.«ببین اینجا که من وایسادم رزرو شده. یعنی رئیس بانک رزرو کرده و اول هفته کل پولو بهم میده که تا آخر هفته براش جای پارک نگه دارم. چون کلا سایه میشه اینجا قیمتش یکم بالاست ولی در عوض ماشینت آسیب نمیبینه.»مگر میشود خیابان رزرو باشد؟«چرا نشه؟ پول بده من رزرو میکنم برات. الان یه ماه میشه که این جا برای رئیس بانکه.»جای دیگری ندارید؟«چرا هست، ۳تا ماشین جلوتر یه پراید مشکی وایساده. برو اونجا بگو از طرف کریم اومدی بهت تخفیف هم میده.» این را گفت و پنجره را بالا کشید.
به سراغ پراید مشکی رفتم. صدای رادیو از ماشین شنیده میشد. به او گفتم که از طرف کریم آمده ام، سرش را از پنجره بیرون آورد و نگاهی به عقب کرد، کریم برایش دستی تکان داد. تازه به حرف آمد و گفت«اینجا هر نیم ساعتش میشه ۳۰ تومن اگه یک ساعت بخوای ۵۰ ازت میگیرم.»چه خبره انقدر زیاد؟«اگه نمیخوای برو اون ور مشتریم میپره. من کارم همینه. روزی به ۱۰ نفر جای پارک میدم اینجا. همه کساییم که دنبال جای پارکن با جون و دل پول میدن.»در همین هنگام بود که در کنار یک ماشین پارک شده شخصی ایستاد و مبلغی را به راننده پرداخت کرد. سپس بعد از چند لحظه خودروی پارک شده بیرون آمد و شخص دیگری جای آن قرار گرفت. به نظرم سراسر خیابان پر شده بود از ماشین هایی که جای پارک خود را اجاره میدهند. دستی از پشت به روی شانه ام برخورد کرد«داداش بالاخره میخوای این جارو یا نه؟» نه دسست درد نکنه.«برو بابا علاف کردی مارو»
در همین لحظه بود که ماشینی مدل بالا وارد خیابان شد. کریم که در چند ماشین عقب تر نشسته بود، سریع ماشینش را روشنش کرد و جابهجا شد. متوجه شدم که رئیس بانک است. همزمان با این لحظه از چند خودروی دیگر تعدادی دست بیرون آمده بود و به رئیس بانک سلام میکردند. با خودم گفتم قطعا کسانی که جای پارک را به دیگران اجاره میدهند میتوانند یک باند باشند که به صورت گروهی کار میکنند و یک خیابان را در تصرف خود قرار میدهند.
این صحنهها اکثرا در مقابل ادارات دولتی و بانک ها، بارها مشاهده شده است و کسانی که در ساعات ابتدایی صبح درون ماشینها خوابیدهاند به قصد و نیت فروختن جای پارک این کار را انجام میدهند. البته تعدادی هم به دلیل نداشتن جای خواب و عدهای هم از کارمندان همان شرکت هستند.