میگفت مردم تشنه محبتاند. خدا نیاورد روزی که برای کسی کاری بکنم و از او چیزی بخواهم.
سید مجتبی دعایی :
هر کس خاطراتی از پدرم دارد که من نمیدانستم و الان میشنوم. اتفاقاتی میافتاد که ما اصلا خبر نداشتیم. من پسر سوم ایشان هستم اما نمیدانستیم کارهای ایشان را. میگفت این کار را بکنید از دید خدا پنهان نمیشود. سعی داشت همه فرزندان با هم دوست و آشتی باشند. ما به هم عشق میورزیدیم. به من میگفت مردم تشنه محبتاند.
میگفت خدا نیاورد روزی که برای کسی کاری بکنم و از او چیزی بخواهم.
ویژگی پدرم سبکباری و سبکبالی ایشان بود. او تمام هدایای دریافتی را به دیگران هدیه میداد. چشمداشتی به امر دنیوی نداشت.
سادهزیست بود اما سادهزیستی را به ما تحمیل نمیکرد فقط میگفت اشرافیگری نکنید. هر کدام از ما حالمان بد بود پیش پدر میرفتیم. شریک غم و شادیهای ما بود. تصور ما این بود که این روحیه پدری طبیعی است برای ما داشته باشد. من بعد از مراسم تشییع پدر دیدم که این ویژگی را برای همه داشت. حتی کارکنان موسسه اطلاعات میگفتند ما هم پدر از دست دادیم.
پدرم به خاطر عفونت گلو بستری بود و نمیتوانست صحبت کند. نماز ظهر را خواند در آیسییو. نیم ساعت ایشان را ترک کردم خبر دادند پدر را دارند احیا میکنند. به بیمارستان که رسیدم ایشان فوت کرد.
چرک گلو آبسه کرده بود و راه تنفس را بست و قلب نتوانست جوابگوی این فشار باشد و موجب فوت ایشان شد.
۲۱۲۱
منبع خبر "
خبرآنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.