فرش دستباف ایرانی در طول حیات خود فراز و فرودهای زیادی را به چشم دیده است. گاه به رشد و بالندگی رسیده و گاه بر اثر کاستیها و مصائب پرشمار مدیریتی و سیاستگذارانه، کمکاریها و حضور رقبای دیگر، ضربههایی کاری به آن وارد شده و قامت آن را به خمودگی کشانده است. اگر پای صحبت تولیدکنندگان یا تاجران فرش بنشینیم، بهتر به این حقیقت تلخ پی میبریم که در زمانه فعلی، روح کالبد فرش ایرانی سیمایی بیمارگون دارد و سهم آن از بازار جهانی فرش دستباف روز به روز در حال کاهش است. بنا به دادههای گمرک کشور، در ۲۰ سال اخیر ارزش صادرات فرش دستباف ایران از ۶۹۰ میلیون دلار سال ۷۹ به ۳۰ میلیون دلار در سال ۱۴۰۰ رسیده است؛ کاهشی ۹۰ درصدی که معنای دیگر آن از دست رفتن سهم ایران از بازار جهانی فرش از ۳۲ درصد به کمتر از ۹ درصد است. دادههای مرکز ملی فرش ایران نیز نشان میدهد که صادرات فرش دستباف تا نیمههای دهه ۷۰ روند رو به رشدی داشته و از آن به بعد رو به افول گذاشته است. برای نمونه در سال ۱۳۷۱ ارزآوری حاصل از صادرات فرش دستباف ۲.۱ میلیارد دلار بوده که بالاترین رقم ثبت شده تاکنون است. دلایل و چرایی وضعیت شکننده فعلی متعدد است. عدهای انگشت اتهام را به سمت دولت و نظام سیاستگذاری میگیرند که از فرش دستباف حمایت نمیکند؛ گروهی نقش تحریمها و کاهش منابع ارزی کشور و محدود شدن تجارت بینالملل فرش را برجسته میدانند؛ پارهای دیگر گناه را به گردن خودِ تولیدکنندگان فرش و تاجران آن میاندازند و طیفی از منتقدان هم به مجموع این عوامل و مواردی مانند حضور کشورهایی مانند هند، پاکستان، و افغانستان در بازار جهانی فرش اشاره میکنند. قنبر سیفمحمدی، عضو هیئترئیسه اتحادیه فروشندگان فرش دستباف تهران میگوید: «انتظار این است که دولت مانند دوران صفویه و قاجاریه، نقش پدرانه را برای حوزه فرش ایفا کند، اما متاسفانه با اشتباهات متعدد و فضا ندادن به بخش خصوصی، روزگار فرش را به اینجا کشانده است.» همین نکته را ابوالفضل رجبیان، رئیس اتحادیه صادرکنندگان فرش دستباف قم با زبانی دیگر میگوید: «اگر نگوییم فرش دستباف مورد غضب واقع شده، دستکم میتوان گفت فرش اصلا دیده نمیشود.» رضی حاجیآقامیری، عضو هیئت رئیسه انجمن صادرکنندگان و بافندگان فرش دستباف نیز دلیل از دست رفتن سهم ایران از بازار جهانی فرش را عقب کشیدن ایران میداند و نه حضور رقبا. چرا که به گفته او دولتهای مختلف در یکی دو دهه گذشته هیچ حمایتی از صادرکنندگان فرش دستباف نکردهاند و برنامهای هم برای رقابت با دیگر بازیگران نداشتهاند.
تحلیل وضعیت فعلی فرش دستباف ایران از این نظر مهم است که با وضعیت شرکت سهامی فرش ایران نیز ارتباط مستقیم دارد. در مقاطع مختلف هر زمان که فرش دستباف ایرانی بازار مناسبی داشته، شرکت سهامی فرش ایران نیز روزگار رونق خود را سپری میکرده و بالعکس. شرکتی که گفته میشود شناسنامه فرش دستباف ایرانی است و گرچه ۸۶ سال پیش به صورت رسمی تاسیس شده، بنا به تعدادی اسناد تاریخی و هویتی، تجارب و دانش فنی و تجاری آن به سال ۱۲۱۵ شمسی بازمیگردد. برای بازخوانی الزامات و دلایل تاریخی تاسیس شرکت سهامی فرش ایران باید تا دوران قاجار و بهویژه دوران صدارت میرزاتقیخان امیرکبیر عقب رفت. دورهای که عملا صادرات فرش دستباف ایران به اروپا آغاز شد. فرش در آن برهه تاریخی در تحولات و حوادث تاریخی و سیاسی و اجتماعی حضوری پررنگ داشت و حتی گفته میشود مانع از سقوط حکومت قاجاریان شد. دولت ایران به واسطه وامهای سنگینی که از روس و انگلیس دریافت کرده بود، بسیار مقروض و در حال ورشکستگی بود. صادرات فرش دستباف اما ورق را برگرداند و درآمدهای زیادی از صادرات فرش نصیب کشور شد. تقریبا از همین زمان نیز شرکتهای بینالمللی به فرش ایرانی توجه نشان دادند و در مدت کوتاهی جریانی بزرگ و فراگیر از سرمایهگذاری و تولید فرش در کشور آغاز شد. بهطوری که در حوالی سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ حدود ۵۰ شرکت خارجی کوچک و بزرگ با شعبههای متعدد در مناطق مختلف ایران به تولید و صادرات فرش دستباف مشغول بودند که شماری از معروفترین آنها عبارتند از: «قالی شرق»، «عطیه بوروس»، «برادران نیرکوکاستلی»، «شرکت تولیدکنندگان قالی شرق» موسوم به OCM، «زیگلر» و «تاوسهندچیان». این شرکتها درآمدهای هنگفت کسب میکردند و از سویی نیز قدرت و نفوذ زیادی داشتند. دولت وقت متوجه آسیبهای آتی و تبعات بلندمدت این موضوع شد و برای ساماندهی به وضعیت فرش دستباف و کوتاه کردن دست شرکتهای خارجی، در سال ۱۳۱۴ مقرر کرد شرکتی به نام «شرکت سهامی فرش ایران» تاسیس شود. این شرکت در حقیقت از انحلال و انتقال بزرگترین و ثروتمندترین شرکت خارجی آن زمان یعنی شرکت OCM متولد شد. بدین ترتیب شرکت سهامی فرش ایران که بنا به تصویبنامه پیشنهادی وزارت مالیه وقت، ۵۱ درصد سهام آن دولتی بود و ۴۱ درصد خصوصی، حق انحصاری تولید و صادرات قالی و قالیچه و نظارت در تهیه آن را دریافت کرد. از این دوران شرکت سهامی فرش ایران متولی اصلی فرش دستباف ایرانی شد. روندی که دهههای متمادی ادامه داشت. بعد از انقلاب، سرنوشت این مجموعه بزرگ اقتصادی به شکل دیگری رقم خورد. دولتی بودن از یک سو و شرایط اقتصادی شرکت، بر ساختار و فعالیتهای آن سنگینی میکرد و دولت و سیاستگذاران هم به دنبال یافتن راهی برای خصوصی کردن این شرکت بودند. اصل ۴۴ قانون اساسی توجیه منطقی و لازم را برای خصوصیسازی مهیا کرد و بدینترتیب مالکیت شرکت سهامی فرش ایران در سال ۱۳۹۲ با حفظ تمامی فعالیتها از دولت به بانک تجارت واگذار شد. این دست به دست شدن اما پایان ماجرا نبود. چرا که ۴ سال بعد مجددا، شرکت سهامی فرش ایران مالک جدیدی پیدا کرد. این بار قرعه واگذاری شرکت سهامی فرش ایران به نام «موسسه اعتباری ملل» افتاد.
شرکت سهامی فرش از زمان تاسیس رسمی برای مدتی طولانی نقش راهبری فرش دستباف ایرانی را داشته است. رسالت و برنامه اصلی شرکت، توسعه تولید و بافت فرش در طرحها و رنگهای متنوع با سه استراتژی کیفیت بالای بافت و مواد اولیه، قیمت رقابتی و تحویل به موقع بود و این مهم با وسواس و همتی مثال زدنی صورت میگرفت. در عین حال فراز و فرودهای شرکت سهامی فرش ایران از زمان تشکیل تا همین حالا کم نبوده است. روزگار اوج شرکت، زمانی است که فرش دستباف ایرانی ارج و قرب بالایی در داخل و میان متولیان امر داشت و در خارج نیز قالیهای شرکت سهامی فرش ایران نزد خریداران بینالمللی جایگاه شایستهای داشت؛ یعنی تا اواسط دهه ۸۰ شمسی. بهرغم اینکه محصولات تولیدی شرکت در طرح و رنگ با تحولات داخلی و بین المللی تطبیق نداشتند و همسان نبودند، به دلیل کیفیت بالای مواد اولیه و مهمتر از آن نفوذ و اعتبار بالای مدیران شرکت در میان دولتیها و ارکان تصمیم گیرنده، شرکت سهامی فرش ایران را به معنای واقعی کلمه بازوی اجرایی و نظارتی و متولی فرش دستباف ایران کرده بود. اما این تنها دلیل موفقیت شرکت سهامی فرش نیست. چرا که از نظر زیرساختها، و ظرفیتها و امکانات تولیدی نیز وضعیتی بیمانند در صنعت فرش دستباف داشت. این شرکت در سال ۱۳۳۳، مجموعه کارخانجات تامین مواد اولیه را در کرج تاسیس کرد تا از مواد اولیه مرغوب و استاندارد در تولید و فرآوری محصولات خود استفاده کند. براساس آمارها این مجموعه در اغلب مناطق کشور دارای شعبههای تولید و فروشگاهها است و از این نظر هیچ مجموعه دیگری به پای آن میرسد. برای نمونه در سال ۱۳۶۰، شرکت سهامی فرش ایران، ۸۲۵۵ دستگاه قالیبافی فعال در ۳۸ شعبه از شمال غرب تا جنوب شرق کشور داشت. به عبارتی شرکت سهامی فرش ایران، شرکتی به وسعت ایران بوده که همواره بزرگترین زنجیره تامین، تولید و بازرگانی را داشته است. از سویی دیگر، این شرکت با حجم تولیدات بالا و متنوع، چندین دهه تاجران بزرگ و بنام فرش ایرانی را در داخل و خارج کشور تغذیه میکرد. به گفته عباس نیشابوری، عضو اتحادیه فرش دستباف ایران، شرکت سهامی فرش ایران، با خارج کردن فرش دستباف از حالت سنتی، شکل صنعتی و هنری را در جنس، رنگ، و حتی اندازه فرش، توامان به آن اضافه کرد و این بزرگترین لطف این شرکت به هنر قالیبافی ایرانی است. از همین زاویه میتوان به فصلهای درخشان تاریخ شرکت سهامی فرش پرداخت. اولین و دومین فرشهای دستباف جهان به متراژهای ۶ و ۴/۵ هزار متر مربع به سفارش امارات و عمان در شرکت سهامی فرش بافته شدند. شعبهها و فروشگاههای متعدد شرکت چندین دهه است که به انتخاب اول کارمندان و طبقات متوسط برای خرید فرش دستباف تبدیل شده اند، حراجهای هفتگی و طرحهای فروش اقساطی آن برای بسیاری هیجانانگیز است، استودیوی طراحی نقشه فرش آن شناخته شده است، غنیترین آرشیو کشوری نقشههای فرش با ۲۰۰۰ نقشه را در اختیار دارد، از نقش آموزش، تربیت نیروی متخصص، اشتغالزایی و گسترش فرشبافی در مناطق مختلف کشور باز نمانده و … .
عملکرد شرکت سهامی فرش و بهخصوص تعهد تمامقد آن به فرش دستباف، مانع از افتادن این شرکت به سراشیبی افول نشد. نکته غمانگیز نیز همینجاست. برندی اصیل که برای حراست از هنر فرش دستباف ایرانی تاسیس شد، در دو دهه اخیر از دوران اوج خود فاصله گرفته است. برپایه آمارها این مجموعه هماکنون ۲۳ شعبه تولیدی و ۱۴ فروشگاه دارد و حجم تولید آن نیز حدود ۱۸ هزار متر مربع است که البته همچنان فاصلهاش با رقبا قابل توجه است. برای آسیبشناسی و تحلیل فصل فرود شرکت سهامی فرش، باید سلسهای از عوامل ساختاری و مدیریتی را در دو سطح کلان صنعت فرش دستباف، و در درون خودِ شرکت بررسی کرد. گرچه نمیتوان از اثرات فلجکننده تحریمهای بینالمللی بر تولید و صادرات فرش ایرانی به آسانی گذشت یا چشم بر نفوذ روزافزون فرشهای ماشینی در قلب خریداران داخلی به واسطه قیمتهای پایینتر و جادوی تبلیغات بست، مهمترین واقعیت، رسوب تفکر دولتی برجای مانده از مالکیت چندین دههای و متعاقب آن بنگاهداری عظیم دولت است. وضعیتی که نهتنها سرعت رشد را از این مجموعه گرفته، به پاشنهآشیل آن بدل شده است. عدهای ریشه مشکل را همینجا میدانند. بعد از انقلاب و بهویژه از میانههای دهه ۸۰ درنتیجه سیاستگذاریهای کلان حوزه فرش، مدیریت دولتی، تغییر بینشها و نگرشها و بوروکراسی پیچیده حاکم، شرکت سهامی فرش ایران نیز به بیراهه رفت. یعنی متاثر از همین نارساییها با اصرار بیش از حد در عرضه محصولات متوسط، حرکت به سمت نوآوری و طرحها و نقشهای بهروز و جدیدتر را به کناری نهاد و آنقدر با سیستم کند و متوسطالحال خود روزها و سالها را پشت سر گذاشت که عملا زیانده شد و دولت نیز آن رابهجای بدهیاش واگذار کرد. آنچه میدانیم این است که شرکت سهامی فرش ایران و فرشهای تولیدی آن با زمانه فعلی غریبهاند. یا آنطور که تورج ژوله، کارشناس فرش میگوید شرکت سهامی فرش ایران گویی در نوعی نوستالژی زندگی میکند و نیاز به پوستاندازی دارد. او در این باره چنین توضیح میدهد: «شرکت سهامی فرش ایران در ساحت نرمافزاری ضعیف عمل کرده است. از منظر طرح، رنگ، شیوه ارائه و... فرشهای شرکت سهامی فرش فرزند زمانه خود نیستند و هنوز در همان حوالی دهههای ۵۰ و ۶۰ سیر میکند. نگاهی قدیمی و کهنه که دردسرساز شده و که باید تغییر یابد.»
بازگشت به روزهای باشکوه گذشته، آن چیزی است که مدیران شرکت سهامی فرش ایران سودای آن را دارند. برندی پرآوازه که خدمات ارزندهاش به فرش دستباف ایرانی در ابعادی مانند شناخت، استانداردسازی و تولید ثبت شده و حالا با حمایتها و دلگرمیهای موسسه اعتباری ملل، قدم در مسیر احیا گذاشته است. با اینکه شرایط بازار و سلیقه مخاطب و نوع محصولات دیگر مثل سابق نیست، شرکت سهامی فرش ایران هنوز هم در تنوع تولید، کیفیت تولید و قیمت مناسب، نقدینگی و پشتوانههای مالی، اعتبار بینالمللی، و آرشیو غنی، بیرقیب و منحصربهفرد است و میتواند به صحنه تجارت داخلی و بین المللی بازگردد. احیای برند شرکت سهامی فرش ایران نهتنها برای خودِ این شرکت، بلکه برای دیگر بازیگران این صنعت نیز خبری خوش است. این باوری است که محمدمهدی میرزاامینی، عضو هیئت علمی گروه فرش دانشگاه کاشان دارد. او این نکته را چنین شرح میدهد: «بهرغم کوچکتر شدن بازار فرش دستباف، هیچ کسی از این نمیترسد که با احیای شرکت فرش جای آنها گرفته میشود، بلکه همه فکر میکنند با جان گرفتن دوباره شرکت، بازار هم دوباره رونق میگیرد.» کیخسرو سبحه، دبیر و عضو اسبق هیئترئیسه اتحادیه صادرکنندگان فرش دستباف ایران نیز این باره میگوید: «شرکت سهامی فرش ایران از قدیم الگویی برای دیگر تولیدکنندگان و فرشبافان بوده و بنابراین لازم است این برند را احیا کرد تا زمینه و امکان الگوبرداری دیگر فعالان و تولیدکنندگان از آن همچنان باز بماند و به لحاظ کیفی نیز قادر به رقابت باشند.» مسئولان شرکت میگویند تلاش میکنند روح تازهای در کالبد شرکت و محصولات آن بدمند و در بازهای چند ساله آثاری با طرحها و رنگهای امروزیتر با حفظ اصالت و بهترین کیفیت روانه بازار کنند. محصولاتی دیزاین شده که با سلیقه مخاطبان هم جور باشد. مجید محمدپناه، مدیرعامل شرکت سهامی فرش ایران میگوید: «شرکت فرش همان شرکت سابق است و حتی توان و قدرت بیشتری هم دارد. ما میخواهیم لباسی جدید به تن شرکت کنیم و این برند را با ظرفیتهای زیادی که در هر سه حوزه تامین، تولید و بازرگانی داریم، به روزهای اوج خود برگردانیم. در صد سال گذشته شرکت سهامی فرش ایران در زمانها و برههها و بخشهای مختلف الگوی دیگران بوده و امروز هم میخواهیم همه توان سختافزاری و نرمافزاریمان را تجمیع کنیم تا دورانی باشکوه رقم بزنیم.»
اما آیا راهی برای احیای این برند قدیمی و خوشنام وجود دارد؟ و مهمتر آنکه برای جانبخشی دوباره به شرکت سهامی فرش ایران چه نوع استراتژی را باید در پیش گرفت؟ تورج صابریوند، دیزایناستراتژیستِ شرکت مشاور دیزاین وند که این روزها مشغول بازطراحی برند شرکت سهامی فرش است، میراث و هویت شرکت فرش را کلیدیترین موضوع در راه برندینگ قلمداد میکند. او میگوید: «هرگونه تغییری در برند شرکت فرش ایران بدون توجه به میراث آن ناممکن است. متاسفانه از میراث برندهای ایرانی غفلت میکنیم و به جای اینکه تبدیل به سرمایه شوند، به خاطره تیدیل میشوند. به همین دلیل برندهای قدیمی ایران همیشه بوی کهنگی میدهند. این در حالی است که برندهای کشورهای دیگر تبدیل به سرمایههای امروزی میشوند.» به گفته صابریوند از میراث و هویت برندها باید به خوبی مراقبت کرد وگرنه میمیرند. مانند درختی که آب و خاک مناسب به آن نمیرسد و در نتیجه میخشکد. هویت برندهایی مثل شرکت سهامی فرش ایران باید به روز شود تا میراث قبلیشان از دست نرود و فعالیتشان تداوم داشته باشد.»
به هر روی، شرکت سهامی فرش ایران که به باور بسیاری از صاحبنطران فرش، فرزند خلف فرش دستباف ایران است، حالا در آستانه فصلی نو قرار گرفته است. باید دید آیا در شرایطی که در داخل مردم قدرت تولید خود را از دست دادهاند و در صحنه بینالملل نیز فرش دستباف ایرانی گرفتار تحریم است و بیاعتناییها و بلکه مهریهای متولیان دولتی فرش ادامه دارد، شرکت سهامی فرش ایران از این دوران رکود به سلامت عبور خواهد کرد یا این شرکت هم مثل بسیاری از برندها، هنرمندان و فعالان عرصه تولید فرش دستباف گرفتار جبر زمانه میشوند و بهناچار عطای حضور در بازار را به لقایش میبخشد.