به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، موضوع امامت و خلافت بر مسلمین همواره محور گفتمان فرقهها و نحلههای فکری بودهاست. عمدۀ این فرقهها اعتقاد بر این داشتند که هر فردی میتواند با اختیار خود و انتخاب مردم، خلیفۀ مسلمین شود؛ در این صورت اطاعت از او واجب است، هرچند فاسق باشد؛ لذا عمدتاً اعتقادی به نصّ امامت ندارند؛ نصّ امامت به این معناست که شیعیان درباره امامت و خلافت رسول خدا صلی الله علیه و آله از قرآن، احادیث و سفارشات پیامبر تبعیت کرده، معتقدند که امام باید دارای ویژگیهای عصمت باشد و این ویژگی جز در دوازده امام معصوم وجود ندارد، اما سایر مذاهب اسلامی بیهیچ دلیل منطقی، اساس عقیدۀ خود را خلافت خودخواندۀ برخی صحابه قرار دادند.
این مسئله سبب بروز چالشهای زیادی در جامعه مسلمین از جمله شکلگیری فرقهها و نحلههای متعدد در اسلام شد. اساس تفکر این فرقهها حول مسئله امامت و خلافت مسلمین بود. عمده این فرقهها بر خلاف آموزههای نبوی، مدعی شدند امامت و خلافت مسلمین باید به انتخاب مردم باشد، هرچند آن فرد، غیر معصوم و حتی فاسق باشد. آن عده هم که مقداری حقیقت را درک کردند، خلافت و امامت را مقامی از جانب رسول الله صلی الله علیه و آله دانستند و حکومت افراد غیر معصوم و فاسق را روا ندانستند و حق را به امیرالمؤمنین دادند، اما در عین حال قائل به این شدند هرکه به عنوان خلیفه مسلمین و با انتخاب مردم (هرچند به باطل) روی کار آمد، اطاعتش واجب و مخالفت با او، نشانه خروج از دین است! در هر صورت گفتمان رایج مسلمین در طول تاریخ اهل بیت علیهم السلام حول ردّ و اثبات این امر بود. در این راستا هر یک از ائمه به تبیین اندیشه صحیح امامت میپرداختند. در دو شماره قبل (اینجا و اینجا) به شرح قسمتی از حدیث امامت امام رضا علیهالسلام پرداختیم. امام تا اینجا فرمودند اصل امامت از جانب خداست نه اختیار مردم همچنان که خداوند ابراهیم نبی را امام قرار داد و این مقام را در ذریه پاک ایشان تا رسول خدا صلی الله علیه و آله تداوم بخشید.
امام در ادامه این حدیث به شأن و جایگاه حقیقی امام اشاره کرده و میفرماید: «إِنَّ اَلْإِمَامَةَ هِیَ مَنْزِلَةُ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ إِرْثُ اَلْأَوْصِیَاءِ إِنَّ اَلْإِمَامَةَ خِلاَفَةُ اَللَّهِ وَ خِلاَفَةُ اَلرَّسُولِ ص وَ مَقَامُ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ ع وَ مِیرَاثُ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ ع إِنَّ اَلْإِمَامَةَ زِمَامُ اَلدِّینِ وَ نِظَامُ اَلْمُسْلِمِینَ وَ صَلاَحُ اَلدُّنْیَا وَ عِزُّ اَلْمُؤْمِنِینَ إِنَّ اَلْإِمَامَةَ أُسُ اَلْإِسْلاَمِ اَلنَّامِی وَ فَرْعُهُ اَلسَّامِی بِالْإِمَامِ تَمَامُ اَلصَّلاَةِ وَ اَلزَّکَاةِ وَ اَلصِّیَامِ وَ اَلْحَجِّ وَ اَلْجِهَادِ وَ تَوْفِیرُ اَلْفَیْءِ وَ اَلصَّدَقَاتِ وَ إِمْضَاءُ اَلْحُدُودِ وَ اَلْأَحْکَامِ وَ مَنْعُ اَلثُّغُورِ وَ اَلْأَطْرَافِ اَلْإِمَامُ یُحِلُّ حَلاَلَ اَللَّهِ وَ یُحَرِّمُ حَرَامَ اَللَّهِ وَ یُقِیمُ حُدُودَ اَللَّهِ وَ یَذُبُّ عَنْ دِینِ اَللَّهِ وَ یَدْعُو إِلَى سَبِیلِ رَبِّهِ بِالْحِکْمَةِ وَ اَلْمَوْعِظَةِ اَلْحَسَنَةِ وَ اَلْحُجَّةِ اَلْبَالِغَةِ» یعنی «امامت، خلافت از طرف خدا و رسول خدا و مقام امیر المؤمنین و میراث حسن و حسین است؛ به راستى امامت، زمام دین و نظام مسلمین و عزت مؤمنین است؛ امامت، بنیاد پاک اسلام و شاخه با برکت آن است. به وسیله امامت، نماز و روزه و زکات و حج و جهاد کامل میشوند، غنیمت و صدقات بسیار میشوند، حدود و احکام اجرا میشوند، مرزها و نواحى کشور مصون میشوند. امام، حلال و حرام خدا را بیان میکند و حدود خدا را بر پا میدارد و از دین خدا دفاع میکند و با حکمت و پند نیک و دلیل رسا به راه خدا دعوت میکند.»
اگر بخواهیم این فراز از کلام امام رضا علیهالسلام درباره فضیلت امامت را دستهبندی کنیم، به چهار ساحت دستهبندی میشود؛ در واقع شأن و جایگاه امامت شامل: 1. منزلت انبیاء و اوصیاء 2. خلافت رسول الله و میراث عترت 3. اساس اسلام 4. معیار قبولی اعمال و احکام شرعی
در حقیقت امام رضا علیهالسلام میخواهند بیان بفرمایند چگونه ممکن است امامت و خلافت به انتخاب مردم باشد در حالی که امامت حداقل دارای این چهار ساحت است و اولین مرحله آن، عصمت از هر آلودگی و خطایی است. آیا افرادی که خود را در جایگاه امامت و خلافت قرار دادند، در آن حدی هستند که معیار قبولی احکام الهی باشند؟ از این جهت هرکه غیر از اهل بیت وحی در چنین جایگاهی قرار گیرد، این مقام را غصب کرده است.
انتهایپیام/