ظاهراً مجریان این پروژه، ترتیبات سفر تعدادی بلاگر خارجی حوزه گردشگری به ایران را فراهم کردهاند و مثل همه تورلیدرها، آنها را بردهاند برای تماشای بعضی از جاهای دیدنی ایران. حالا عدهای در توییتر و اینستاگرام زبان به انتقاد از فمتریپ گشودهاند و مضمون همه انتقادات آنان نیز این است که متولیان این پروژه با نشاندادن زیباییهای ایران، بنوعی مالهکشی و سفیدشویی کرده و تصویری غیرواقعی از ایران ارائه کردهاند. در همین رابطه، به شلحجابی بعضی گردشگران خارجی اشاره کردهاند و گفتهاند در حالیکه ما گشت ارشاد داریم و بابت حجاب به زنان تذکر میدهد، شما بگونهای القا کردهاید که گویی آزادی کامل وجود دارد. حوادث تلخی مثل متروپل و واژگونی قطار مشهد - یزد را مورد اشاره قرار دادهاند و از اینکه در چنین شرایطی همه چیز به گردشگران بسیار عادی و خوب و خوش نشان داده شده، شاکی شدهاند. بعضی هم پا را فراتر گذاشتهاند و مدعی شدهاند که مجریان این پروژه، از نهادهای دولتی و ... برای این کار خود پول گرفتهاند. عدهای هم با محاسبه اشتباه در تقدم و تأخر تاریخی، به سری اول این پروژه که در مهر ۹۸ اجرا شده اشاره کرده و گفتهاند چرا با وجود حوادث آبان ۹۸ چنین فضای خوبی از ایران ارائه کردهاید و به اصطلاح خونشویی کردهاید!
در خصوص این رویکرد، بعضی نکات قابل طرح است.
فرض کنید یک مهمان به خانهتان دعوت کردهاید. وقتی مهمان به خانهتان میآید، سعی میکنید دستشویی و سطل زباله خانه را ببیند یا تابلوهای زیبای روی دیوار و گلدانهای زیبای بالکن را؟
فرض کنید همسرتان هم آدم بداخلاقی است. وقتی مهمان از مهماننوازی و خوشرویی شما و همسرتان تشکر میکند، به او میگویید خیر، همسر من اتفاقا خیلی هم بداخلاق است؟ خیلی بعید است چنین کارهایی کنید. متولیان فمتریپ هم مثل همه یا دستکم اکثریت ما رفتار کردهاند.
هدف غایی از گردشگری این است که کسی از شهر یا کشور خود به شهر یا کشور دیگری برود و در آنجا پول خرج کند. بر همین اساس ممکن است انواع شاخههای گردشگری مثل توریسم درمانی نیز پدید بیاید؛ یعنی عدهای به کشور دیگری بروند تا بدلیل تخصص پزشکان آنجا یا ارزانبودن درمان، از خدمات درمانی آن کشور استفاده کنند. در مفهوم عرفی گردشگری، آدمها به شهر یا کشور دیگری میروند تا برای تماشای جاهای دیدنی و لذتبردن از زیباییهای مقصد، هزینه کنند و عمده این هزینه نیز نه سهم دولتها و حکومتها بلکه سهم کسب و کارهای خرد و اشخاص عادی است و البته در سطحی کلان، به اقتصاد یک منطقه نیز کمک میکند. شاید شاخهای از گردشگری مثل گردشگری فقر یا گردشگری بدبختی و نکبت و فلاکت هم وجود داشته باشد که آدمها بخواهند به کشورهای دیگر بروند تا فقط شاهد زشتیها و سیاهیهای آن کشور باشند و بابت آن پول هم بپردازند اما لااقل هدف فمتریپ ظاهراً همان گردشگری عادی بوده و در گردشگری عادی نیز هیچ تورلیدری به نمایش زشتیها و مصیبتها و کاستیهای یک سرزمین نمیپردازد. آیا در اینجا تورلیدر دارد «عادیسازی شر» یا به قول منتقدان، مالهکشی میکند؟ خیر. او دارد کار عادی یک تورلیدر را انجام میدهد. آیا این تورلیدر، وظیفهاش بازنمایی تمام واقعیات یک سرزمین است؟ خیر. چون واقعیت یک سرزمین را فقط کسانی که ساکن آن سرزمین هستند درک میکنند و اساسا لازم است درک کنند، نه مهمانان و مسافران و گردشگران. چنانکه ما هم در همین ایران خودمان وقتی مسافرت میرویم، کاری به واقعیات شهرهای دیگر نداریم. مثلا میرویم شمال و از آب و هوا و دریا و جنگل لذت میبریم اما توجه نداریم که مثلا در شمال، مشکل دفن زباله وجود دارد. میرویم اصفهان و با سی و سه پل عکس میاندازیم و استوری میکنیم اما کاری نداریم که در این شهر، فرونشست زمین دارد به یک فاجعه بدل میشود. میرویم مشهد زیارتمان را میکنیم اما کاری نداریم که در این شهر بعضی محدودیتها وجود دارد و مردمش به بعضی اظهارات و رفتارها منتقدند. میرویم اهواز و روی پل سفید عکس یادگاری میاندازیم اما کاری به مصیبت مردم این خطه بابت آب و هوای بد یا نرخ بیکاری جوانان و بوی بد کارون نداریم. میرویم منطقه اورامانات کردستان و با سرسبزیاش عشق و حال میکنیم اما کاری نداریم که کولبرها چه وضعیتی دارند. حالا اگر شما از زیباییهای شهرهایی که میروید یک استوری بگذارید، معنیاش این است که خواستهاید مالهکشی کنید و تصویری غیرواقعی ارائه کنید؟ خیر. شما اتفاقا واقعیت سفر خود به آن شهر را بازنمایی کردهاید.
از طرف دیگر آیا آن تورلیدری که گردشگران را مثلا در عربستان سعودی میچرخاند، آنان را سر صحنه گردنزدن مجرمان با شمشیر میبرد؟ آیا آن تورلیدری که گردشگران را در آنتالیا میچرخاند، به آنان میگوید همینطور که لب استخر یا دریا دراز کشیدهاید و دارید آفتاب میگیرید، حواستان باشد که این کشور بزرگترین یا لااقل یکی از بزرگترین زندانهای روزنامهنگاران در جهان است و اوضاع افتضاحی از نظر آزادی بیان دارد؟ آیا آن تورلیدری که گردشگران را در پاریس میچرخاند، تمام تلاش و اصرار خود را میکند که آنان در معرض بوی تند ادرار ایستگاههای مترو قرار بگیرند؟ آیا آن تورلیدری که گردشگران را در هندوستان میچرخاند، آنان را به بازدید از محلههای فقیرنشین و بدبو و کثیف میبرد؟ آیا آن تورلیدری که گردشگران را در آمریکا میچرخاند، مدام از رفتار بد پلیس با رنگینپوستان میگوید؟ آیا آن تورلیدری که گردشگران را در کشورهای آفریقایی میچرخاند مدام از آمار سوءتغذیه کودکان یا رشد گروههای افراطی در این کشورها به گردشگران گزارش میدهد؟ پاسخ به همه اینها منفی است چون آن تورلیدر، دارد به «گردشگر» خدمات میدهد، نه به «گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل». نشاندادن و دیدن و دانستن آن بخش از واقعیات مدنظر منتقدان فمتریپ، وظیفه تورلیدر و گردشگر نیست. گردشگر باید بچرخد و بهترین جاها برود و پول خرج کند، تورلیدر هم باید گردشگر را بهترین جاهایی ببرد که بچرخد و پول خرج کند.
از طرفی، فرض کنیم مثلا گشت ارشاد به یکی از همین گردشگرها تذکر حجاب میداد یا خدای ناکرده آن رفتاری را میکرد که چند وقت قبل در پارک پردیسان با یک هموطن کرده است. در این شرایط، همین منتقدان امروز فمتریپ، از چنین برخوردی با یک گردشگر خارجی انتقاد نمیکردند و نمیگفتند آبرویمان در دنیا رفت؟ آیا منطقی است حالا که این گردشگرها آمدهاند و بدون دردسر به کشورشان برگشتهاند، بگوییم چرا با ما برخورد میشود ولی با آنها برخورد نشد؟ ضمن اینکه اساسا موضوع حجاب یا سایر مسایل اجتماعی و قانونی و سیاسی ما ربطی به یک تورلیدر یا گردشگر خارجی ندارد و آنان متولی پیگیری حقوق شهروندی نیستند. اگر انتقادی در این عرصه وجود دارد، فعالان مدنی میتوانند با راهکارهای مدنظر خودشان موضوعات را پیگیری کنند. اگر یک گردشگر به ایران بیاید و کسی بابت حجاب به او تذکر ندهد، دیگر باب انتقاد از بعضی رفتارها در قبال حجاب بسته میشود؟
نکته دیگر این است که تصویر ایران در افکار عمومی جهان، لزوما زاییده روایت این چند بلاگر گردشگری نخواهد بود. تصویر ایران با آمیزهای از کذب و حقیقت در طول شبانهروز بارها و بارها از رسانههای مختلف فارسیزبان و غیرفارسیزبان جهان در حال ارائه است. ضمن اینکه جامعه جهانی و تصمیمگیران و سیاستگذاران در کشورهای دیگر، اساسا برای ارتباط با دولت و حکومت ما چندان به تصویر ساختهشده از ایران در افکار عمومی دنیا کاری ندارند و تازه اگر هم برایشان مهم باشد، اصولاً ارائه تصویر بد یا بقول منتقدان، تصویر تماما واقعی از ایران، تأثیری در سرنوشت ما ندارد و هیچکس در دنیا نمیگوید چون ایرانیها بدبختند برویم کمکشان کنیم. همه در دنیا سرشان به زندگی خودشان گرم است. علاوه بر این، حیات و بقای نظام و کشور ما مگر وابسته به تلقی افکار عمومی دنیا از وضعیت ایران است؟ در این میان فقط ممکن است با ارائه تصویری نسبتا مثبت و آن هم نه کاملا مثبت، بعضی آدمها از آن طرف دنیا تصمیم بگیرند بیایند ایران و تصورشان از کشور ما نسبت به آن چیزی که تا الان فکر میکردند که ایرانیها تروریستند یا هر روز در خیابانها آدمها را سنگسار یا اعدام میکنند یا مردم ایران هنوز با خر و قاطر جابجا میشوند، کمی تغییر کند و خیلی بعید است که پدیدآمدن چنین تصوری از ایران که دروغ هم نیست، ضرری به ما برساند.
درباره پولگرفتن مجریان فمتریپ از نهادها هم که اولا اگر برخی مسئولان در کشور به این سطح از تحلیل و محاسبه درست رسیده باشند که در چنین مسیرهایی هزینه کنند، باید جشن بگیریم اما این هم متاسفانه خیلی بعید است. علاوه بر این، مدعیان هیچ سندی از مراودات مالی این پروژه با هیچ نهاد و دستگاهی ارائه نکردهاند. فارغ از این، حتی اگر پول گرفته باشند، مثل همه کسانی که پروژهای تبلیغاتی انجام میدهند و پولش را میگیرند، هیچ کار خلافی نکردهاند.
و نهایتا این نکته را فراموش نکنیم. مجریان فمتریپ احتمالا فقط همین کار یعنی گردشگری و تورلیدری را بلدند و دارند تلاش میکنند در این روزگار سختی و تنگنا، از این طریق، نانی سر سفره آن پیرزن مستمند در فلان روستای یزد یا لبخندی بر لب آن دختربچه در فلان روستای اصفهان بنشانند. کاری نکنیم که دو نفر هم که دارند کاری میکنند، به غلطکردن بیفتند و بیخیال مملکت بشوند. ضمن اینکه اگر واقعا منتقد آنها هستید، هیچ ایرادی ندارد منتها توییتزدن و استوریگذاشتن و فحشدادن و تهمتزنی، راحتترین و بیهزینهترین کار است. بهتر است از پشت میز و زیر پتو بلند شوید و کاری کنید که هم گردشگری رونق بگیرد، هم پول به جیب مردم برود، هم بقول شما تصویری واقعی از ایران نمایش داده شود. به قول حضرت مولانا با سانسور ابیات قبل: گر تو بهتر میزنی بستان بزن
*خبرنگار