22 خرداد بر اساس تقویم روز جهانی مبارزه با کار کودکان است؛ پدیدهای که در بسیاری از کشورهای جهان وجود دارد. این در حالی است که به گفته کارشناسان بیشتر کودکان کار در کشورمان را اتباع مهاجر تشکیل میدهند که فاقد اوراق هویتی هستند. دکتر مرجان جعفری روشن روانشناس اجتماعی در گفتوگو با «ایران» کودک کار را کودکی میداند که زمان زیادی از وقت خود را بدون نظارت والد بزرگسالی که رفتارهای او را در نظر بگیرد و به او در فرایند رشد و سازگاری اش کمک کند در خیابان میگذراند. این روانشناس اجتماعی با اشاره به اینکه با بررسی مقالات به این نتیجه میرسیم که پدیده کودک کار و خیابان بشدت با فقر و موضوع مهاجران فقیر و اعتیاد وابستگی دارد و متأسفانه درصد قابل توجهی ازاین کودکان دارای یک والد یا والدین معتاد هستند، میگوید: دو نوع طرز تفکر باعث به وجود آمدن پدیده کار کودکان میشود که معطوف به خانواده است ،یکی اینکه خانواده رضایت دارد از اینکه فرزندش برای آسایش خانواده تلاش میکند و نان آور خانواده است و دوم اینکه خانواده توان تأمین هزینههایش را ندارد و اگر هر دوی اینها باشد که شرایط بدتری رقم میخورد.
او می گوید: بدون شک طرز تفکر و نگاه پدر، مادر یا هر دو در مورد اینکه اگر فرزندم ساعاتی از روز را در بیرون از منزل سر میکند برای اینکه برای من نان یا پول بیاورد میتواند یکی از مهمترین علت هایی باشد که کودک را به کار بیرون از منزل هدایت کند، چرا که هیچ خانوادهای بچه را بدون نظارت رها نمیکند. پس یکی از علت های به وجود آمدن پدیده کار کودکان چنین طرز تفکری است، هر چند گاهی ممکن است شرایط به گونهای سخت باشد که تمام خانواده برای اینکه از پس هزینهها بر بیایند از کودک برای آسایش و زندگی بهتر خودش استفاده میکند، حتی گاهی اوقات ممکن است فرزند به خودش افتخار کند که کاری برای خانوادهاش انجام میدهد. به طور کلی این مسأله میتواند دلایل زیادی داشته باشد؛ اعتیاد، مهاجرت و فقر به این پدیده کمک میکند.
دکتر جعفری روشن ادامه میدهد: چون نظارت آموزشی و تربیتی روی این کودکان وجود ندارد این کودکان فقر فرهنگی را تجربه میکنند،یعنی این بچهها از لحاظ ذهنی کلمات ساده را ممکن است متوجه نشوند. از طرف دیگر این کودکان تجارب تلخی از انواع خشونتها را تجربه میکنند، به خاطر اینکه کودک سال های اصلی زندگی اش را بدون نظارت والد بزرگتری سپری کرده است. فقر هم پدیده دیگری است که اگر این افراد با آن مواجه نبودند قطعاً در خیابان نبودند، هر چند برخی از این افراد دچار خانوادههای معتاد هم هستند که مشکلی مضاعف است، یعنی نزدیکترین افراد این خانواده هم به لحاظ ذهنی و روانی فقیر هستند و رفتار شایسته پدر و مادر را با کودک ندارند. همین عوامل باعث میشود تا این کودکان در معرض آسیب های مختلف قرار داشته باشند، مثلاً عزت نفس این بچهها پایین است و به نوعی مشخص است که حس کهتری در آنها وجود دارد. مخصوصاً وقتی که در مناطق مرفهنشین شهر کار میکنند و خود را با کودکان دیگر مقایسه میکنند این حس حقارت و کهتری در آنها دیده میشود.
این روانشناس اجتماعی به برخورد با کودکان کار در خیابان اشاره میکند و با تأکید بر پرهیز از رفتارهای احساسی و مقطعی به ضرورت کار جمعی اشاره میکند و میگوید: این کودکان آمیزهای از فقر ذهنی و فقر مادی را به همراه یکسری تجارب تلخ تجربه کردهاند یا باید برای حل این مشکلات بهصورت فردی اقدام کنیم که به نظر من درست نیست مگر افرادی که بسیار آگاه و روانشناس باشند و خیلی محتاطانه عمل کنند که کودک آسیب بیشتری نبیند. توصیه من این است که امکانی را مهیا کنیم که در خور نیاز این کودکان باشد یا در هر محله مخصوصاً مساجد یک تیم کودکان کار حضور داشته باشد، به ویژه در مناطقی که این کودکان بیشتر هستند، در ساعاتی از روز یا هفته این کودکان و تیم روانشناسان در کنار هم جمع شوند؛ با توجه به شناختی که دارند و بر اساس رفتارهایی که از این بچهها دیدهاند یا ارتباطی که با والدین و بزرگترهای این بچهها میگیرند به حل مشکلات این کودکان اقدام کنند. این گروه میتواند برای هفتهای یک بار در جایی مشخص مثل حیاط مسجد با روانشناسان این حوزه به نشانههای روانی این بچه ها توجه کنند، البته همین هم کار سختی است ،چون این بچهها برای خانواده یا کسانی که نقش بزرگترهایشان را دارند تولید پول میکنند و به سختی میتوانند وقت بگذارند اما در هر حال بهترین کار این است که بهصورت تیمی در محلهها از پتانسیل مساجد استفاده کنیم.
به گفته وی یکی از کارهای تأثیرگذار دیگر تهیه و تدوین قصههای کوتاهی است که بر اساس فضای روانی این بچهها نوشته شده است. او ادامه میدهد: اگر بخواهید کمک کنید میتوانید این قصهها را به همراه تغذیه به این بچهها بدهید که حس خوبی به کودک داده میشود و از آنها بخواهید قصهها را بخوانند و به دیگران هم یاد بدهند. این دو مورد تجربیاتی هستند که به نظرم میتوانند مفید باشند.
دکتر جعفری روشن در پایان با تأکید مجدد از پرهیز تجربههای فردی با این کودکان میگوید: همانطور که گفتم تجربههای فردی نامناسب است ،ولی اگر تجربههای فردی داشتیم بهتر است با کلمات مثبت همراه باشد مثل اینکه «تو چه بچه خوبی هستی» «مراقب خودت باش» و جملات کوتاهی که مطمئن هستیم اثرات سوئی ندارد، البته باز هم تأکید میکنم بهتر است افرادی که کارشناس این حوزه هستند در این زمینه اقدام کنند ،چون ممکن است با یک کلمه حرف یا رفتار اشتباه، بچه دچار آسیبهای بیشتر شود؛به طور کلی رفتارهای نظاممند مورد تأیید من است.
جایگزینی روشهای خانواده محور به جای روش های ضربتی برای حل پدیده کار کودکان
محمود علیگو مدیرکل امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور نیز با اشاره به اینکه در سازمان بهزیستی بالغ بر ۱۴ هزار کودک را در مجموعه فعالیتهای مرتبط با حوزه کودکان کار سازماندهی کردهایم، به رویکرد خانواده محور در روند توانمندسازی این کودکان اشاره میکند و به «ایران» میگوید: شعار امسال روز جهانی کار کودکان «منع کار کودک با حمایتهای اجتماعی خانواده محور از طریق حلقههای میانی است.» بیش از ۴۴ یا ۴۵ درصد از کودکان کار با بعد خانوار بین ۴ تا ۶ نفر هستند. این خودش بخش نگرانکننده دیگری ایجاد میکند که باید به آن توجه کرد، البته بالغ بر ۸۰ درصد کودکان کار و خیابان در کشور اتباع هستند و این موضوع اقدامات خاصی میطلبد. موضوع درآمد کودکان کار نیز مهم است؛ هر یک ریالی که شما به کودکان کار میدهید منجر به فرو رفتن این کودکان در سطح آسفالت خیابانها و سلب امکان توانمندسازی آنها خواهد شد. باید به این موضوع توجه کنیم که این مدل خوبی برای کمک کردن به کودکان کار نیست.
مدیرکل امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور با اشاره به رویکرد مدل سیاست خانواده محور توسط سازمان بهزیستی کشور میگوید: اول از همه باید بپذیریم کودکان مقصر این فرایند نیستند. مسأله دیگر این است نگاه ما تا زمانی که برای حل مسأله کودکان کار معطوف به خود کودک باشد و دنبال توانمندسازی کودک میگردد منجر به نتایج مطلوب نخواهد شد. به این دلیل که بستر خانوادههایی که این موضوع را شکل داده همچنان پابرجاست، پس در سیاست دوم نگاه خانواده محوری در حمایت بسیار اهمیت دارد. اجرای برخی از طرحهای مختلف در کشور،منجر به آسیب بیشتر به کودکان شده است. ما بهدنبال حمایتهای اجتماعی از خانوادههای کودکان کار هستیم.
علیگو در خصوص چالشهای پیش روی حل مسأله کودکان خیابان با تأکید بر همسویی دستگاههای متولی میگوید: اولین بخش مرتبط با مردم است. خواهش میکنیم مردم ضمن احترام به شأن کودکان کار حتماً با رعایت اخلاق به این موضوع توجه کنند؛ هر مقدار کمک شما به آنها منجر به افزایش آنها خواهد شد. از مردم خواهش میکنیم به جای کمک به کودکان کار از طریق «ان جی او»ها و خیریهها از این کودکان حمایت کنند. این کار باعث میشود این کودکان مجموعهای از حمایتها را دریافت کنند. با کمک نقدی به کودکان ،تنها بخشی از نیازهای روزانه آنها رفع میشود، اما «ان جی او»ها از طریق حمایتها و همکاری با دستگاهها نتایج بهتری را رقم میزنند.
مدیرکل امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در پایان با تأکید بر اینکه بیش از 80 درصد کودکان کار در کشورمان را اتباع کشور همسایه تشکیل میدهند میگوید: مسأله ورود اتباع به کشور بسیار قابل توجه است. در برنامه اقدام و عمل مراکز و مجموعهها را تجهیز میکنیم تا سنجش عنبیه را راه بیندازیم تا از طریق شاخصهای بیومتریک افراد را شناسایی و کد دار کنیم. این مسأله کمک میکند تا کودکان را بهصورت سیستماتیک شناسایی کنیم. خوشبختانه در کشور به یک همزبانی بین دستگاهها رسیدهایم؛ همه دستگاهها اذعان دارند که روشهای ضربتی و دفعی برای حل مسأله کودکان کار جوابگو نیست و باید مدلهای عمیق و مددکارانه و البته خانواده محور را در پیش گرفت.